تصور کنید در جلسه هیئتمدیره نشستهاید. مدیرعامل رو به شما میکند و میپرسد: «بودجهای که ماه گذشته صرف بازاریابی دیجیتال کردیم، دقیقاً چه نتیجهای داشت؟ به ازای هر تومانی که خرج کردیم، چقدر به دست آوردیم؟». این سؤالی است که خواب را از چشمان هر مدیر بازاریابی میرباید. در دنیایی که دادهها حرف اول را میزنند، دیگر نمیتوان با معیارهای مبهمی مانند «افزایش آگاهی از برند» یا «تعامل بالا در شبکههای اجتماعی» بودجههای هنگفت را توجیه کرد. مدیران ارشد تنها به دنبال یک چیز هستند: بازگشت سرمایه.
بازگشت سرمایه در دنیای مالی یا فروش، مفهومی سرراست دارد: پول ورودی در مقابل پول خروجی. اما در اکوسیستم پیچیده و چندلایۀ بازاریابی دیجیتال، این محاسبه به یک چالش بزرگ تبدیل میشود. ممکن است مشتری ابتدا تبلیغ شما را در اینستاگرام ببیند، سپس از طریق جستوجوی گوگل وارد بلاگتان شود، در خبرنامۀ ایمیلی شما عضو شود و در نهایت پس از دریافت یک کد تخفیف، خرید کند. بنابراین، اعتبار این فروش به کدام کانال میرسد؟
اینجاست که اهمیت محاسبۀ دقیق ROI به ازای هر کانال آشکار میشود. در این مطلب از بلاگ صباویژن، ما از پیچیدگیها پرده برمیداریم و گامبهگام به شما نشان میدهیم که چگونه نرخ بازگشت سرمایۀ بازاریابی دیجیتال را محاسبه کنید تا بتوانید با اطمینان، سرمایهگذاری در کانالهای سودآور را افزایش دهید و کانالهای ناکارآمد را حذف یا اصلاح کنید.
بازگشت سرمایۀ بازاریابی دیجیتال واقعاً چیست؟
در سادهترین تعریف، بازگشت سرمایه، میزان سودآوری یک سرمایهگذاری را نسبت به هزینه آن میسنجد. فرمول کلاسیک و جهانی آن به این صورت است:
بازگشت سرمایه (ROI) =
برای مثال، اگر ۱,۰۰۰ دلار برای یک کمپین تبلیغاتی در گوگل هزینه کنید و این کمپین مستقیماً ۳,۰۰۰ دلار فروش برای شما ایجاد کند، محاسبه ساده خواهد بود:
ROI = [(۳۰۰۰ – ۱۰۰۰) / ۱۰۰۰] * ۱۰۰ = ۲۰۰%
این یعنی به ازای هر ۱ دلاری که هزینه کردهاید، ۲ دلار سود خالص به دست آوردهاید. فوقالعاده است، اینطور نیست؟ اما در بازاریابی دیجیتال، «هزینه» فقط مبلغی نیست که به گوگل میپردازید و «درآمد» هم همیشه به این سادگی قابلردیابی نیست. به بیان دیگر:
- هزینهها فقط پول تبلیغات نیست: هزینۀ طراحی بنرها، حقوق متخصصی که کمپین را مدیریت میکند، هزینه نرمافزار تحلیلی و حتی زمان صرفشده برای جلسات استراتژی، همگی بخشی از هزینۀ سرمایهگذاری هستند.
- درآمد همیشه آنی نیست: مقالهای در بلاگ که امروز منتشر میکنید (با هزینۀ تولید محتوا)، ممکن است تا شش ماه آینده ترافیک ارگانیک جذب نکند و تازه پس از آن شروع به تولید سرنخ کند. تأثیر یک کمپین آگاهی از برند در شبکههای اجتماعی ممکن است هفتهها یا ماهها بعد در رفتار خرید مشتریان نمود پیدا کند.
بنابراین، بازگشت سرمایۀ بازاریابی دیجیتال تنها یک عدد نیست، بلکه داستانی است که با در نظر گرفتن زمینه، زمان و سفر مشتری روایت میشود.
چرا محاسبۀ ROI بازاریابی دیجیتال اینقدر پیچیده است؟
دلیل اصلی پیچیدگی محاسبۀ بازگشت سرمایۀ بازاریابی دیجیتال، «سفر مشتری» مدرن است. مشتریان دیگر در یک مسیر خطی حرکت نمیکنند؛ آنها در کانالها و پلتفرمهای مختلف با برند شما تعامل دارند. اینجاست که مدلسازی اَتریبیوشن (Attribution Modeling) وارد میدان میشود.
اَتریبیوشن یعنی فرایند تخصیص اعتبار یک فروش یا تبدیل به نقاط تماس مختلف در سفر مشتری. مدلهای رایج عبارتاند از:
- اَتریبیوشن اولین تماس (First-Touch): تمام اعتبار به اولین کانالی داده میشود که مشتری از طریق آن با شما آشنا شده است (برای مثال: یک بلاگپست).
- اَتریبیوشن آخرین تماس (Last-Touch): تمام اعتبار به آخرین کانالی داده میشود که مشتری قبل از خرید با آن تعامل داشته است (برای مثال: کلیک روی یک تبلیغ گوگل).
- اَتریبیوشن خطی (Linear): اعتبار بهطور مساوی بین تمام نقاط تماس تقسیم میشود.
- اَتریبیوشن مبتنی بر داده (Data-Driven): الگوریتمهای پیشرفته با تحلیل دادهها، به هر نقطۀ تماس براساس تأثیر واقعی آن اعتبار میدهند (این دقیقترین مدل است).
انتخاب مدل اَتریبیوشن اشتباه میتواند نتایج ROI دیجیتال مارکتینگ شما را کاملاً تحریف کند. برای مثال، اگر فقط از مدل آخرین تماس استفاده کنید، ممکن است ارزش کانالهای بالادستی قیف فروش، مانند بازاریابی محتوایی و شبکههای اجتماعی را که مشتری را با شما آشنا کردهاند، نادیده بگیرید و به اشتباه بودجه آنها را قطع کنید.
محاسبۀ دقیق بازگشت سرمایۀ بازاریابی دیجیتال براساس 7 کانال
حالا بیایید به بخش عملی ماجرا برویم. در ادامۀ این بخش، نحوۀ محاسبه هزینهها و درآمد را برای ۷ کانال اصلی بازاریابی دیجیتال تشریح میکنیم.
۱) سئو و بازاریابی محتوایی
مرحلۀ ۱: تمام هزینهها را جمع بزنید
- تولید محتوا: [عدد] (حقوق نویسندگان، ویراستاران، طراحان گرافیک و تولیدکنندگان ویدئو)
- سئوی فنی: [عدد] (هزینه توسعهدهندگان برای بهبود سرعت سایت، رفع خطاهای فنی و پیادهسازی اسکیما)
- ابزارها: [عدد] (اشتراک ماهانه ابزارهایی مانند Ahrefs, Semrush, Moz, Screaming Frog)
- لینکسازی و روابط عمومی دیجیتال: [عدد] (هزینه کمپینهای رپورتاژ آگهی، فعالیتهای برونریزی برای کسب بکلینک)
- توزیع محتوا: [عدد] (هزینۀ تبلیغات برای ترویج محتوا در شبکههای اجتماعی یا پلتفرمهای دیگر)
- منابع داخلی: [عدد] (بخشی از حقوق و مزایای تیم داخلی سئو و محتوای شما)
- قراردادهای آژانس یا فریلنسر: [عدد]
مجموع هزینههای سئو/محتوا = [عدد]
مرحلۀ ۲: درآمد حاصل از سئو/محتوا را محاسبه کنید
- تجارت الکترونیک: درآمد = (تعداد فروش از ترافیک ارگانیک × میانگین ارزش هر سفارش)
- تعداد فروش از ترافیک ارگانیک = تراکنشهایی که منبع/رسانه (source/medium) آنها ارگانیک است.
- میانگین ارزش هر سفارش (AOV) = کل درآمد ÷ تعداد سفارشها
- تولید سرنخ / B2B: درآمد = (تعداد سرنخهای ارگانیک × نرخ تبدیل سرنخ به مشتری × میانگین اندازۀ هر معامله)
- تعداد سرنخهای ارگانیک = سرنخهای واجد شرایط بازاریابی (MQL) که از بازدیدهای ارگانیک ایجاد شده و از طریق ابزارهای تحلیلی یا CRM ردیابی میشوند.
- نرخ تبدیل سرنخ به مشتری = مشتریان حاصل از سرنخهای ارگانیک ÷ کل سرنخهای ارگانیک
- میانگین اندازۀ هر معامله = میانگین مبلغ معاملات موفق که از سرنخهای ارگانیک به دست آمدهاند.
- اشتراک / SaaS: درآمد = (تعداد ثبتنامهای جدید ارگانیک × میانگین ارزش طول عمر مشتری)
- تعداد ثبتنامهای جدید ارگانیک = حسابهای کاربری متمایزی که از بازدیدهای ارگانیک ثبت شدهاند.
- میانگین ارزش طول عمر مشتری = میانگین درآمد ماهانه به ازای هر مشتری × میانگین ماههای فعال بودن مشتری
مجموع درآمد از سئو/محتوا = [عدد]
مرحلۀ ۳: فرمول را اعمال کنید
بازگشت سرمایه = (درآمد – هزینهها) ÷ هزینهها × ۱۰۰
۲) تبلیغات کلیکی (PPC)
مرحلۀ ۱: تمام هزینهها را جمع بزنید
- هزینۀ تبلیغات = [عدد] (Google Ads, Meta Ads, LinkedIn Ads, TikTok Ads و غیره)
- تولید محتوای خلاقانه = [عدد] (کپیرایتینگ، طراحی و تولید ویدئو)
- صفحات فرود = [عدد] (توسعه، تست بهینهسازی نرخ تبدیل و هاستینگ)
- ابزارها = [عدد] (پلتفرمهای مدیریت تبلیغات، ابزارهای تحلیلی و هیتمپها)
- منابع داخلی = [عدد] (متخصصان خرید رسانه، مدیران کمپین و هزینههای آژانس)
مجموع هزینههای PPC = [عدد]
مرحلۀ ۲: درآمد حاصل از PPC را محاسبه کنید
- تجارت الکترونیک: درآمد = (تعداد فروشهای ناشی از تبلیغات × میانگین ارزش هر سفارش)
- تعداد فروشهای ناشی از تبلیغات = تراکنشهایی که منبع آنها کمپینهای PPC است.
- میانگین ارزش هر سفارش = کل درآمد ÷ تعداد فروشها
- تولید سرنخ / B2B: درآمد = (تعداد سرنخهای حاصل از تبلیغات × نرخ تبدیل سرنخ به مشتری × میانگین اندازه هر معامله)
- تعداد سرنخهای حاصل از تبلیغات = سرنخهای ثبتشده از طریق فرمها که به کمپینهای PPC مرتبط شدهاند.
- نرخ تبدیل سرنخ به مشتری = مشتریان حاصل از سرنخهای PPC ÷ کل سرنخهای PPC
- میانگین اندازۀ هر معامله = میانگین ارزش معاملات موفق که از PPC آمدهاند.
- اشتراک / SaaS: درآمد = (تعداد ثبتنامهای حاصل از تبلیغات × میانگین ارزش طول عمر مشتری)
- تعداد ثبتنامهای حاصل از تبلیغات = حسابهای کاربری جدیدی که مستقیماً از کمپینهای پولی ایجاد شدهاند.
- میانگین ارزش طول عمر مشتری = میانگین درآمد ماهانه به ازای هر مشتری × میانگین ماههای حفظ مشتری
مجموع درآمد از PPC = [عدد]
مرحلۀ ۳: فرمول را اعمال کنید
بازگشت سرمایه = (درآمد – هزینهها) ÷ هزینهها × ۱۰۰
۳) شبکههای اجتماعی (ارگانیک + پولی)
مرحلۀ ۱: تمام هزینهها را جمع بزنید
- تولید محتوا = [عدد] (گرافیک، ویدئو و کپیرایتینگ)
- مدیریت جامعه (Community Management) = [عدد] (مدیران شبکههای اجتماعی و ناظران)
- تبلیغات پولی = [عدد] (پستهای بوستشده، هزینۀ تبلیغات در Meta, TikTok, LinkedIn و غیره)
- ابزارها = [عدد] (ابزارهای زمانبندی، تحلیلی و شنود اجتماعی)
- هزینههای اینفلوئنسر/همکاری = [عدد] (اگر به کمپینها مرتبط باشد)
- منابع داخلی = [عدد] (بخشی از حقوق کارمندان یا قراردادهای آژانس)
مجموع هزینههای شبکههای اجتماعی = [عدد]
مرحلۀ ۲: درآمد حاصل از شبکههای اجتماعی را محاسبه کنید
- تجارت الکترونیک: درآمد = (تعداد فروشهای نسبت داده شده به شبکههای اجتماعی × میانگین ارزش هر سفارش)
- تعداد فروشهای نسبت داده شده به شبکههای اجتماعی = تراکنشهای ردیابیشده از طریق UTMها یا تحلیلهای پلتفرم.
- میانگین ارزش هر سفارش = کل درآمد ÷ تعداد فروشها
- تولید سرنخ / B2B: درآمد = (تعداد سرنخهای حاصل از شبکههای اجتماعی × نرخ تبدیل سرنخ به مشتری × میانگین اندازG هر معامله)
- تعداد سرنخهای حاصل از شبکههای اجتماعی = سرنخهای ثبتشده از طریق فرمها، چتها یا کمپینهایی که به شبکههای اجتماعی بازمیگردند.
- نرخ تبدیل سرنخ به مشتری = مشتریان حاصل از سرنخهای اجتماعی ÷ کل سرنخهای اجتماعی
- میانگین اندازۀ هر معامله = میانگین مبلغ معاملات موفق که از کمپینهای اجتماعی نشئت گرفتهاند.
- اشتراک / SaaS: درآمد = (تعداد ثبتنامهای حاصل از شبکههای اجتماعی × میانگین ارزش طول عمر مشتری)
- تعداد ثبتنامهای حاصل از شبکههای اجتماعی = حسابهای کاربری ایجاد شده مستقیماً از پستهای ارگانیک یا کمپینهای پولی.
- میانگین ارزش طول عمر مشتری = میانگین درآمد ماهانه به ازای هر مشتری × میانگین ماههای حفظ مشتری.
مجموع درآمد از شبکههای اجتماعی = [عدد]
مرحلۀ ۳: فرمول را اعمال کنید
بازگشت سرمایه = (درآمد – هزینهها) ÷ هزینهها × ۱۰۰
۴) بازاریابی ایمیلی
مرحلۀ ۱: تمام هزینهها را جمع بزنید
- پلتفرم/نرمافزار ایمیل = [عدد] (مانند Mailchimp, HubSpot, Klaviyo)
- مدیریت لیست = [عدد] (پاکسازی دادهها، هزینههای جذب در صورت وجود)
- تولید محتوا = [عدد] (کپیرایتینگ، طراحی و جریانهای کاری اتوماسیون)
- ابزارها/ادغامها = [عدد] (CRM، ابزارهای بخشبندی و ابزارهای تحلیلی)
- منابع داخلی = [عدد] (بخشی از حقوق کارمندان یا قراردادهای آژانس)
مجموع هزینههای بازاریابی ایمیلی = [عدد]
مرحلۀ ۲: درآمد حاصل از بازاریابی ایمیلی را محاسبه کنید
- تجارت الکترونیک: درآمد = (تعداد فروشهای حاصل از کمپینهای ایمیلی × میانگین ارزش هر سفارش)
- تعداد فروشهای حاصل از کمپینهای ایمیلی = تراکنشهای ردیابیشده از طریق UTMها یا گزارشهای پلتفرم.
- میانگین ارزش هر سفارش = کل درآمد ÷ تعداد فروشها
- تولید سرنخ / B2B: درآمد = (تعداد سرنخهای حاصل از ایمیل × نرخ تبدیل سرنخ به مشتری × میانگین اندازه هر معامله)
- تعداد سرنخهای حاصل از ایمیل = سرنخهای ثبتشده از طریق محتوای قفلدار (Gated content)، خبرنامهها یا چرخههای پرورش (Nurture sequences).
- نرخ تبدیل سرنخ به مشتری = مشتریان حاصل از سرنخهای ایمیلی ÷ کل سرنخهای ایمیلی
- میانگین اندازه هر معامله = میانگین مبلغ معاملات موفق که منبع آنها کمپینهای ایمیلی بوده است.
- اشتراک / SaaS: درآمد = (تعداد ثبتنامهای حاصل از کمپینهای ایمیلی × میانگین ارزش طول عمر مشتری)
- تعداد ثبتنامهای حاصل از کمپینهای ایمیلی = حسابهای کاربری ایجاد شده از طریق ایمیلهای تبلیغاتی یا پرورشی.
- میانگین ارزش طول عمر مشتری = میانگین درآمد ماهانه به ازای هر مشتری × میانگین ماههای حفظ مشتری.
مجموع درآمد از بازاریابی ایمیلی = [عدد]
مرحلۀ ۳: فرمول را اعمال کنید
بازگشت سرمایه = (درآمد – هزینهها) ÷ هزینهها × ۱۰۰
۵) اینفلوئنسر مارکتینگ
مرحلۀ ۱: تمام هزینهها را جمع بزنید
- دستمزد اینفلوئنسر = [عدد] (به ازای هر پست، هر کمپین یا همکاری بلندمدت)
- ارسال محصول (Product Seeding) = [عدد] (محصولات رایگان، نمونهها و هزینۀ ارسال)
- پشتیبانی خلاقانه = [عدد] (اگر شما محتوا را برای اینفلوئنسر تولید یا ویرایش میکنید)
- ابزارها = [عدد] (پلتفرمهای مدیریت اینفلوئنسر، نرمافزارهای ردیابی افیلیت)
- منابع داخلی = [عدد] (زمان صرفشده توسط تیم بازاریابی شما یا قراردادهای آژانس)
مجموع هزینههای اینفلوئنسر مارکتینگ = [عدد]
مرحلۀ ۲: درآمد حاصل از اینفلوئنسر مارکتینگ را محاسبه کنید
- تجارت الکترونیک: درآمد = (تعداد فروشهای ناشی از اینفلوئنسر × میانگین ارزش هر سفارش)
- تعداد فروشهای ناشی از اینفلوئنسر = فروشهای ردیابیشده از طریق کدهای تخفیف منحصربهفرد، لینکهای ارجاع یا UTMها.
- میانگین ارزش هر سفارش = کل درآمد ÷ تعداد سفارشها
- تولید سرنخ / B2B: درآمد = (تعداد سرنخهای حاصل از کمپینهای اینفلوئنسر × نرخ تبدیل سرنخ به مشتری × میانگین اندازه هر معامله) =
- تعداد سرنخهای حاصل از کمپینهای اینفلوئنسر = سرنخهای ثبتشدهای که اَتریبیوشن اولین تماس (first-touch) آنها محتوای اینفلوئنسر است.
- نرخ تبدیل سرنخ به مشتری = مشتریان حاصل از سرنخهای اینفلوئنسر ÷ کل سرنخهای اینفلوئنسر
- میانگین اندازه هر معامله = میانگین مبلغ دلاری معاملات موفق که از سرنخهای ناشی از اینفلوئنسر به دست آمدهاند.
- اشتراک / SaaS: درآمد = (تعداد ثبتنامهای حاصل از کمپینهای اینفلوئنسر × میانگین ارزش طول عمر مشتری)
- تعداد ثبتنامهای حاصل از کمپینهای اینفلوئنسر = ثبتنامهای ردیابیشده از طریق لینکهای منحصربهفرد، کدهای تخفیف یا شناسههای ارجاع.
- میانگین ارزش طول عمر مشتری = میانگین درآمد ماهانه به ازای هر حساب کاربری × میانگین ماههای حفظ مشتری.
مجموع درآمد از اینفلوئنسر مارکتینگ = [عدد]
مرحلۀ ۳: فرمول را اعمال کنید
بازگشت سرمایه = (درآمد – هزینهها) ÷ هزینهها × ۱۰۰
۶) برنامههای ارجاعی/دهان به دهان
مرحلۀ ۱: تمام هزینهها را جمع بزنید
- مشوقها = [عدد] (تخفیفها، اعتبار، ماههای رایگان یا کارتهای هدیه)
- نرمافزار برنامه = [عدد] (پلتفرمهای ارجاعی و ادغامهای ردیابی)
- محتوای خلاقانه و تبلیغات = [عدد] (صفحات فرود، کمپینهای ایمیلی و تبلیغات در شبکههای اجتماعی)
- هزینههای محصول = [عدد] (اگر مشوقها کالاهای فیزیکی باشند)
- منابع داخلی = [عدد] (زمان صرفشده توسط کارکنان بازاریابی یا قراردادهای آژانس)
مجموع هزینههای برنامۀ ارجاعی = [عدد]
مرحلۀ ۲: درآمد حاصل از برنامههای ارجاعی را محاسبه کنید
- تجارت الکترونیک: درآمد = (تعداد فروشهای ارجاعی × میانگین ارزش هر سفارش)
- تعداد فروشهای ارجاعی = فروشهای ردیابیشده از طریق لینکهای ارجاع، کدهای تخفیف یا نرمافزار برنامه.
- میانگین ارزش هر سفارش = کل درآمد ÷ تعداد فروشهای ارجاعی
- تولید سرنخ / B2B: درآمد = (تعداد سرنخهای ارجاعی × نرخ تبدیل سرنخ به مشتری × میانگین اندازه هر معامله)
- تعداد سرنخهای ارجاعی = سرنخهای ثبتشده از طریق لینکهای ارجاع یا ردیابیشده توسط CRM.
- نرخ تبدیل سرنخ به مشتری = مشتریان حاصل از سرنخهای ارجاعی ÷ کل سرنخهای ارجاعی
- میانگین اندازه هر معامله = میانگین مبلغ دلاری معاملات موفق که از سرنخهای ارجاعی به دست آمدهاند.
- اشتراک / SaaS: درآمد = (تعداد ثبتنامهای ارجاعی × میانگین ارزش طول عمر مشتری)
- تعداد ثبتنامهای ارجاعی = حسابهای کاربری جدیدی که از طریق یک برنامۀ ارجاعی ثبتنام کردهاند.
- میانگین ارزش طول عمر مشتری = میانگین درآمد ماهانه به ازای هر حساب کاربری × میانگین ماههای حفظ مشتری.
مجموع درآمد از برنامههای ارجاعی = [عدد]
مرحلۀ ۳: فرمول را اعمال کنید
بازگشت سرمایه = (درآمد – هزینهها) ÷ هزینهها × ۱۰۰
۷) بازاریابی همکاری در فروش
مرحلۀ ۱: تمام هزینهها را جمع بزنید
- کمیسیونهای همکاری = [عدد] (درصد یا مبلغ ثابت به ازای هر فروش/سرنخ)
- هزینههای شبکه/پلتفرم همکاری = [عدد] (در صورت استفاده از یک بازارچه یا ابزار SaaS)
- داراییهای خلاقانه = [عدد] (بنرها، صفحات فرود یا متن محصول ارائهشده به همکاران)
- مشوقها/پاداشها = [عدد] (پرداختهای اضافی برای همکاران برتر یا کمپینهای فصلی)
- منابع داخلی = [عدد] (زمان صرفشده توسط مدیران همکاری یا قراردادهای آژانس)
مجموع هزینههای بازاریابی همکاری در فروش = [عدد]
مرحلۀ ۲: درآمد حاصل از بازاریابی همکاری را محاسبه کنید
- تجارت الکترونیک: درآمد = (تعداد فروشهای ناشی از همکاری × میانگین ارزش هر سفارش)
- تعداد فروشهای ناشی از همکاری = فروشهای ردیابیشده از طریق لینکهای همکاری منحصربهفرد یا UTMها.
- میانگین ارزش هر سفارش = کل درآمد ÷ تعداد فروشها
- تولید سرنخ / B2B: درآمد = (تعداد سرنخهای ناشی از همکاری × نرخ تبدیل سرنخ به مشتری × میانگین اندازه هر معامله)
- تعداد سرنخهای ناشی از همکاری = سرنخهای ثبتشده از طریق فرمهای همکاری یا ردیابی ارجاع.
- نرخ تبدیل سرنخ به مشتری = مشتریان حاصل از سرنخهای همکاری ÷ کل سرنخهای همکاری
- میانگین اندازه هر معامله = میانگین مبلغ دلاری معاملات موفق که به سرنخهای همکاری نسبت داده شدهاند.
- اشتراک / SaaS: درآمد = (تعداد ثبتنامهای حاصل از همکاری × میانگین ارزش طول عمر مشتری)
- تعداد ثبتنامهای حاصل از همکاری = حسابهای کاربری ثبتشده از طریق لینکهای همکاری یا ردیابی شرکا.
- میانگین ارزش طول عمر مشتری = میانگین درآمد ماهانه به ازای هر مشتری × میانگین ماههای حفظ مشتری.
مجموع درآمد از بازاریابی همکاری = [عدد]
مرحلۀ ۳: فرمول را اعمال کنید
بازگشت سرمایه = (درآمد – هزینهها) ÷ هزینهها × ۱۰۰
۷ اشتباه خطرناک در اندازهگیری ROI دیجیتال مارکتینگ که باید از آنها اجتناب کنید
اندازهگیری بازگشت سرمایۀ بازاریابی دیجیتال به حرکت در یک میدان مین شباهت دارد. یک قدم اشتباه میتواند تمام تحلیل شما را بیاعتبار کند؛ بنابراین مراقب این دامها باشید:
- پرستش معیارهای بیهوده (Vanity Metrics): هزاران لایک و بازدید ویدیئ عالی به نظر میرسند، اما اگر به درآمد منجر نشوند، بیارزش هستند. روی معیارهایی تمرکز کنید که مستقیماً به اهداف کسبوکار شما مرتبطاند (مانند: نرخ تبدیل، هزینۀ جذب مشتری، ارزش طول عمر و…).
- نادیده گرفتن معمای اَتریبیوشن: همانطور که گفتیم، اتکا به مدل آخرین کلیک (Last-Click) باعث میشود ارزش کانالهای آگاهیبخش را نادیده بگیرید؛ بنابراین بهتر است از مدلهای اَتریبیوشن چندلمسی (Multi-Touch) استفاده کنید تا دیدی جامع به دست آورید.
- اندازهگیری زودهنگام: انتظار نداشته باشید یک کمپین سئو در ماه اول بازگشت سرمایۀ بازاریابی دیجیتال مثبتی داشته باشد. هر کانال، بازۀ زمانی خاص خود را برای نتیجهدهی دارد. برای هر کانال، یک پنجرۀ زمانی منطقی برای ارزیابی تعریف کنید.
- فراموش کردن هزینههای پنهان: ROI شما باید شامل تمام هزینهها باشد، مانند: حقوق تیم، هزینههای نرمافزار، هزینههای تولید محتوا و هزینههای مدیریتی. محاسبۀ بازگشت سرمایۀ بازاریابی دیجیتال فقط براساس هزینه تبلیغات، تصویری غیرواقعی و بیش از حد خوشبینانه به شما میدهد.
- نادیده گرفتن ارزش طول عمر مشتری: شاید هزینۀ جذب یک مشتری جدید از طریق یک کانال، بیشتر از اولین خرید او باشد و ROI منفی به نظر برسد. اما اگر آن مشتری برای سالها به خرید ادامه دهد، آن کانال در بلندمدت بسیار سودآور بوده است. همیشه LTV را در مقابل CAC بسنجید.
- مقایسۀ سیب با پرتقال: بازگشت سرمایۀ بازاریابی دیجیتال یک کمپین آگاهی از برند در یوتیوب را با ROI یک کمپین فروش مستقیم در گوگل شاپینگ مقایسه نکنید. اهداف، مخاطبان و جایگاه آنها در قیف فروش متفاوت است. هر کانال را براساس اهداف خاص خودش ارزیابی کنید.
- تحلیل نکردن روندها: محاسبۀ ROI یک رویداد یکباره نیست. شما باید بازگشت سرمایۀ بازاریابی دیجیتال را بهصورت مداوم (مثلاً ماهانه یا فصلی) رصد کنید تا روندها را شناسایی کنید. آیا ROI یک کانال در حال کاهش است؟ شاید نیاز به بهینهسازی دارد. آیا کانال دیگری رشد پایدار دارد؟ شاید زمان افزایش بودجه آن فرا رسیده است.
فراتر از ROI دیجیتال مارکتینگ؛ معیارهای مکمل برای یک دید ۳۶۰ درجه
بازگشت سرمایۀ بازاریابی دیجیتال یک معیار قدرتمند است، اما نباید تنها معیار شما باشد. برای داشتن یک دید کامل از سلامت بازاریابی، آن را در کنار معیارهایی که در ادامه به آنها اشاره میکنیم، تحلیل کنید:
- هزینۀ جذب مشتری: عبارت است از کل هزینههای بازاریابی و فروش تقسیم بر تعداد مشتریان جدید. این معیار به شما میگوید برای به دست آوردن هر مشتری چقدر هزینه میکنید.
- ارزش طول عمر مشتری: کل درآمدی که انتظار دارید از یک مشتری در طول رابطه خود با کسبوکارتان به دست آورید.
- نسبت LTV به CAC: این یک معیار طلایی است. یک نسبت سالم (معمولاً ۳ به ۱ یا بالاتر) نشان میدهد که شما از هر مشتری، درآمدی بهمراتب بیشتر از هزینه جذب او کسب میکنید.
- معیارهای تعامل: منظور نرخ کلیک، زمان ماندن در صفحه، نرخ پرش و نرخ اشتراکگذاری است. اینها به شما کمک میکنند تا کیفیت ترافیک و جذابیت محتوای خود را بسنجید.
- آگاهی از برند و دسترسی: معیارهایی مانند حجم جستوجوی نام برند، منشنها در شبکههای اجتماعی (Social Mentions) و ایمپرشنها. اینها تأثیر بلندمدت فعالیتهای بازاریابی شما را نشان میدهند.
نتیجهگیری
محاسبۀ ROI در بازاریابی دیجیتال ممکن است در ابتدا دشوار به نظر برسد، اما با شکستن آن به اجزای کوچکتر – هزینهها، درآمد و یک فرمول ساده – تصویر به سرعت شفاف میشود. با تسلط بر محاسبۀ بازگشت سرمایه به ازای هر کانال، شما دیگر فقط یک مدیر بازاریابی نیستید که بودجه خرج میکند؛ بلکه یک استراتژیست سرمایهگذاری هستید که با هر تومان، رشد پایدار و سودآور برای شرکت ایجاد میکند. شما قادر خواهید بود با اطمینان ارزش تیم خود را با اعداد و ارقام اثبات کنید و تصمیماتی بگیرید که مسیر موفقیت کسبوکار را هموارتر میکند.