چرا مدیا پلنینگ؟
در تبلیغات دیجیتال، همیشه مسئله این نیست که چقدر هزینه میکنید؛ مسئله اصلی این است که هزینه را کجا، برای چه کسی، با چه پیام و در چه زمانی خرج میکنید. مدیا پلنینگ یعنی تصمیمگیری دقیق درباره همین چهار سؤال. وقتی برنامهریزی رسانه درست انجام شود، حتی با بودجه متوسط هم میتوان به نتیجه قابلقبول رسید، اما بدون آن، بودجه بالا هم ممکن است پراکنده و کماثر مصرف شود.
در این مطلب از بلاگ صباویژن، یاد میگیرید چطور برنامهریزی رسانه را مرحلهبهمرحله انجام دهید: تعیین هدف، انتخاب KPI، تقسیم بودجه، انتخاب کانال و فرمت، زمانبندی، و کنترل بهینهسازی در طول کمپین.
گام اول: هدف کمپین را دقیق و قابل اندازهگیری تعریف کنید
قبل از انتخاب کانالها و بودجه، باید هدف را به زبان قابل سنجش تبدیل کنید. هدفهایی مثل «میخواهیم دیده شویم» کافی نیستند؛ بهتر است هدف را به یکی از این شکلها تبدیل کنید:
-
افزایش آگاهی از برند در یک بازه مشخص
-
افزایش بازدید از صفحه محصول یا اپلیکیشن
-
افزایش ثبتنام/لید
-
افزایش فروش یا کاهش CPA
وقتی هدف مشخص باشد، مسیر انتخاب KPI و کانالها هم شفاف میشود.
گام دوم: KPI مناسب را انتخاب کنید (نه فقط یک KPI کلی)
KPI باید دقیقاً با هدف شما همراستا باشد. برای مثال:
-
اگر هدف «آگاهی» است، Reach و Frequency و شاخصهای مشاهده ویدئو (مثل VTR) مهمترند.
-
اگر هدف «بازدید» است، CTR و Landing Page View و کیفیت ترافیک اهمیت بیشتری دارند.
-
اگر هدف «فروش/تبدیل» است، CPA، Conversion Rate و ROAS معیارهای اصلی هستند.
اشتباه رایج این است که از همان روز اول، فقط روی فروش تمرکز شود؛ در حالیکه اگر مخاطب هنوز برند را نمیشناسد، تصمیم خرید، زمان میخواهد.
گام سوم: مخاطب را به چند بخش واقعی تقسیم کنید
تقریباً هیچ کمپینی با یک گروه مخاطبِ واحد بهترین نتیجه را نمیگیرد. بهتر است مخاطب را حداقل به این سه دسته تقسیم کنید:
-
مخاطب سرد: کسانی که برند را نمیشناسند.
-
مخاطب نیمهگرم: کسانی که تعامل اولیه داشتهاند (مثلاً بازدید سایت یا مشاهده محتوا).
-
مخاطب گرم: کسانی که نزدیک تصمیماند (مثلاً اضافه به سبد، بازدید صفحه قیمت، یا بازگشت به سایت).
این تقسیمبندی به شما کمک میکند پیام و پیشنهاد را دقیقتر ارائه کنید و هزینهها را کنترل کنید.
گام چهارم: انتخاب کانال و فرمت باید به رفتار مخاطب وابسته باشد
در مدیا پلنینگ، «کانال محبوب» همیشه بهترین کانال نیست. سؤال بهتر این است:
مخاطب هدف شما بیشتر کجا وقت میگذراند و پیام شما در چه قالبی بهتر فهمیده میشود؟
برای نمونه:
-
اگر پیام نیاز به نمایش و روایت دارد، ویدئو معمولاً انتخاب مناسبتری است.
-
اگر محصول مقایسهپذیر است، فرمتهایی که کاربر را به صفحه توضیحات یا بررسی هدایت میکنند مؤثرترند.
-
اگر هدف اقدام سریع است، فرمتهای مستقیم با CTA واضح بهتر عمل میکنند.
گام پنجم: تقسیم بودجه بر اساس «نقش هر کانال»
یکی از بهترین روشها این است که بودجه را نه بر اساس اسم کانال، بلکه بر اساس نقشها تقسیم کنید:
-
بخشی برای پوشش و آگاهی
-
بخشی برای هدایت به اطلاعات و ارزیابی
-
بخشی برای تبدیل و ریتارگتینگ
این مدل باعث میشود قیف بازاریابی کامل شود و کمپین از یک مرحله در همان ابتدا خالی نماند.
گام ششم: زمانبندی و فرکانس
حتی بهترین تبلیغ اگر بیش از حد تکرار شود، اثرش کم میشود و هزینه بیهوده بالا میرود. برای همین، در مدیا پلنینگ باید از ابتدا به دو موضوع توجه کنید:
-
Flighting: کمپین پیوسته باشد یا موجی؟
-
Frequency: هر کاربر چند بار تبلیغ را ببیند تا هم اثر بگذارد و هم آزاردهنده نشود؟
این کنترلها مخصوصاً در کمپینهای آگاهی و ویدئویی اهمیت زیادی دارد.
گام هفتم: برنامه بهینهسازی از قبل مشخص باشد
کمپین را نباید فقط «اجرا» کرد؛ باید از ابتدا مشخص کنید قرار است چه چیزهایی را پایش و اصلاح کنید:
-
اگر CTR پایین بود: هوک، طراحی یا پیام تغییر کند.
-
اگر ترافیک آمد ولی تبدیل کم بود: لندینگ، پیشنهاد یا مسیر خرید بررسی شود.
-
اگر CPA بالا رفت: سگمنت مخاطب، فرمت، یا جایگاههای نمایش اصلاح شود.
کمپینی که برنامه بهینهسازی ندارد، معمولاً بعد از چند روز به جای بهبود، فقط «هزینه» تولید میکند.
جمعبندی
مدیا پلنینگ یعنی تبدیل یک کمپین از «حدس و تجربه» به «چیدمان هدفمند». وقتی هدف، KPI، مخاطب، کانال، بودجه و زمانبندی کنار هم درست قرار بگیرند، نتیجه کمپین قابل پیشبینیتر میشود و تصمیمهای بهینهسازی هم سریعتر و دقیقتر انجام میشود.