تا حالا به این فکر کردین که چرا بعضی از تبلیغات جذابن و موندگار میشن؟ در این اپیزود از صباکست میخوایم یکی از راههای موندگاری تبلیغات در ذهن مخاطبان رو بهتون بگیم که چیزی نیست بهجز، بازی. البته بازی و تبلیغات. اما این دو تا چه ربطی به هم دارن؟ با ما همراه بشین تا از دنیای جذاب بازیهای تبلیغاتی و بازیسازی براتون بگیم.
«تأثیر گیمیفیکیشن و اَدورگیمز در تبلیغات» را در کستباکس گوش کنید:
متن اپیزود 23 صباکست
آیا از راهکارها و تبلیغات تکراری و آزاردهنده خسته شدین؟ از اینکه هرکاری انجام بدین و در آخر چیزی که میخواین نشه، کلافه این؟! دیگه نگران نباشین. پیشنهاد ما پایان فصل نگرانیهای شماست. ما یک راهحل خیلی عالی داریم!
چطور میشه با طراحی بازی و سرگرمی به اون چیزهایی که میخواین برسین؟ بله درست حدس زدین، بازی قراره جدی بشه. میخوایم براتون از ترفندهای خفنِ برندها برای تحت تاثیر قرار دادن و متقاعد کردنِ مشتریهاشون از طریق بازی بگیم. معلومه هنوز باور نکردین!! پس وقتشه با ما همراه بشین.
اصلا چرا بازی؟! اول اینکه خیلی باحاله! دوم اینکه، کی از بازی کردن بدش میاد؟ سوم اینکه در این دنیای شلوغ، خوبی بازی اینه که یه جورایی ذهن ما رو درگیر میکنه.
تا حالا به این فکر کردین که چرا بعضی از تبلیغات جذابن و موندگار میشن؟ میخوایم یکی از راههاش رو بهتون یاد بدیم. استفاده از بازی. بازی و تبلیغات؛ این دو تا چه ربطی به هم دارن؟ اگه واقعاً دنبال جواب هستین، لطفاً این قسمت صباکست رو گوش بدین. با ما همراه بشین تا از دنیای جذاب بازیهای تبلیغاتی و بازیسازی باهم حرف بزنیم.
معرفی Advergames و Gamification
تا حالا براتون پیش اومده که تو طراحی یه کمپین یا رسیدن به یک استراتژی تبلیغاتی به بنبست برسین؟ یا مثلاً فکر کنین چطور تبلیغات شما بینِ این همه برند دیگه میتونه دیده بشه اما ندونین دقیقا از چه راهی باید شروع کنین؟!
اینجاست که گیمیفیکیشن میتونه راه حل شما باشه. گیمیفیکیشن میتونه کارهای حوزۀ برندینگ، تبلیغات و بازاریابی رو از موارد روزمره و کوچیک تا کارهای خیلی سخت و پیچیده، به بازی شبیهسازی کنه. البته یه بازی جذاب و هیجانانگیز. برای همین باید به این فکر کرد که چطور میشه یک فعالیت بازاریابی یا برندینگ رو به بازی تبدیل کرد. در واقع این کار میتونه خیلی ساده باشه. با استفاده از یکسری قابلیتها مثل مشخص کردن امتیاز، سطحبندی یا ایجاد احساسِ باحالِ رقابت.
اگه بخوایم یک مثال بزنیم میتونیم به تماشای سریال اشاره کنیم. اگه به شما بگن هر قسمت از سریال مورد نظر رو که ببینی یک امتیاز بهت میدیم؛ به فلان قسمت که برسی یک نشان میگیری و در نهایت با اون نشانها میتونی اشتراک رایگان یک ماهۀ تماشای کلی فیلم مورد علاقۀ دیگهت رو به دست بیاری؛ این اتفاق باعث نمیشه که تماشای اون سریال برای شما جذابتر بشه یا انگیزه بگیرین که به دیدنش ادامه بدین! میشه در یک جملۀ خیلی کوتاه گفت:
گیمیفیکیشن یعنی اضافه کردن بازی و سرگرمی به هر نوع فعالیتی، مخصوصا در حوزۀ برندینگ، بازاریابی و طراحی محصول.
گیمفیکیشن، کارش ایجاد سرگرمی، انگیزه و جذابیته. این روش میتونه به کارها و فعالیتها سرعت ببخشه و باعث برقراری ارتباط با بقیۀ افراد هم میشه. گیمیفیکیشن میتونه تعامل خوبی رو بین مخاطب و برند ایجاد کنه.
ممکنه اینجا یه سوالی براتون پیش بیاد. گیمیفیکیشن کجا استفاده میشه؟ میشه گفت کاربردش تقریباً همه جا هست. میتونیم به ساخت و استفاده از بازیهای آموزشی در مدارس و دانشگاهها اشاره کنیم. همچنین تشویق کارمندها و امتیازدهی در شرکتها به بهانههای مختلف مثل حضور به موقع، ارائههای کارآمد یا حتی مناسبتهایی مثل تولد و ازدواج افراد.
گیمیفیکیشن در اپلیکیشنهای سلامت و ورزش هم استفاده میشه. به این صورت که با حفظ استمرار در قدم زدن، ورزش کردن و سایر فعالیتهای ورزشی، امتیاز مشخص میکنه. این روش کمک میکنه که مسیر و رسیدن به اهدافش برای کاربر لذتبخشتر بشه. گیمیفیکیشن میتونه در بازیهای ویدئویی هم اجرا بشه؛ با تعریف امتیاز و هدف و پاداشهایی که از طریق اون به دست میاد و تبدیلش به کد تخفیف اختصاصی. با این کدهای تخفیف کاربر میتونه محصولات متعلق به همون برند رو با تخفیف ویژه خریداری کنه.
برای جمعبندی میشه گفت، گیمیفیکیشن اضافه کردن بازی به کارهاست. برای اینکه فعالیتهای روزمرهمون جذابتر و لذتبخشتر بشن.
حالا وقتشه که دربارۀ طرف دیگۀ این اپیزود هم باهم گپ بزنیم. بله اَدوِرگیم! ادورگیم یه بازیه کامل و مستقله که برند یا محصول رو تبلیغ میکنه. مثلاً یه بازی که به صورت مسابقه طراحی شده که جایزهش یک محصول خاص از برنده! یا میتونه یک بازی ماجراجویانه باشه که در دل داستانش از محصولات برند استفاده کنه. در واقع هدف از ادورگیم اینه که مردم با یک برند، بیشتر آشنا بشن. یعنی ادورگیم دعوت کننده یا ایجاد علاقه به یه برند محسوب میشه.
به بیانِ دیگه و برای کنار هم قرار دادن ادورگیم و گیمیفیکیشن میتونیم اینطور توضیح بدیم:
ادورگیم یه بازی کامل و مجزاست که یک برند با هدف برندینگ و تبلیغات، اون رو طراحی و روانۀ بازار میکنه. اما گیمیفیکیشن از المانهای بازی و سرگرمکننده در یه فعالیت بازاریابی یا برندینگ استفاده میکنه و هدف اصلیش اینه که اون فعالیت رو جذابتر کنه.
همۀ مردم بازی کردن رو دوست دارن، بنابراین دو روش ادورگیم و گیمیفیکیشن به وجود اومدن تا محصولات و خدمات به شکل جذابتری ارائه بشن. بازی باعث میشه که مردم با برندها و محصولاتشون تعامل بیشتری داشته باشن و ایجاد تعامل هم ارتباط خیلی مستقیمی با ایجاد اعتماد داره. [مکث کوتاه] هر دوی این موضوعات میتونن باعث افزایش فروش بشن، فقط کافیه که یاد بگیریم چطور از این دو روش به یک شکل درست استفاده کنیم. برای مثال اگه یه بازی درست طراحی نشه و با یه سیستم امتیازدهی جذاب همراه نشه، نتیجه، عکس چیزی میشه که ما انتظارش رو داشتیم.
مثالهایی از Advergames موفق
برای اینکه بهتر نقش بازی رو در موفقیت کسب و کارها و کمیپنها متوجه بشیم، خوبه که چند مثال رو باهم مرور کنیم.
برای نمونۀ اول، میشه شرکت نیسان رو مثال زد. این برند یه مسابقه رانندگی آنلاین برگزار کرد و خیلی از افراد در اون شرکت کردن و حتی بعضیاشون به رانندههای واقعی تبدیل شدن. باور کنیم یا نکنیم الان دیگه خیلی از شرکتها دارن از المانهای بازی در کارشون استفاده میکنن. استفاده از بازی و المانهای بازی، یه روش تبلیغاتی خیلی قوی برای شرکتهاییه که میخوان با مشتریهاشون ارتباط موثری برقرار کنن.
چند سال پیش شرکت استارباکس با هر خرید، ستاره به مشتریاش میداد و با جمع کردن و رسیدن به یک عدد مشخص، اونا میتونستن قهوۀ رایگان هدیه بگیرن. جذاب نیست؟! مخصوصاً وقتی شما یکی از شیفتگان قهوۀ استارباکس باشین؟!
برند نایکی هم یه ایده جالب رو طراحی و اجرا کرد. این برند با توسعۀ یه اپلیکیشن اختصاصی، فضایی رو ایجاد کرد که افراد میتونستن فعالیتهای ورزشیشون رو مثل میزان پیادهروی، ثبت کنن. این ثبت اطلاعات باعث میشد که رقابتی بین افراد مختلف شکل بگیره؛ مخصوصاً اینکه متوجه فعالیتهای دوستان نزدیکشون هم میشدن و این خودش یه فضای مسابقهمحور و چالشبرانگیز رو بین دوستان به وجود میآورد و افراد رو به رقابت و فعالیت بیشتر ترغیب میکرد.
همین الان اگه در پیادهروی روزانهمون که خیلی وقتها ازش غافل میشیم، اپلیکیشنی وجود داشته باشه که با هر قدمی که برمیداریم بهمون امتیاز بده، اگه بدونیم جمعآوری این امتیازها قراره اتفاق خوبی رو برای ما به ارمغان بیاره، بدون شک دیگه به این راحتیها بیخیال پیادهروی نمیشیم. بلکه مرتب این اپلیکیشن رو چک میکنیم و با استمرار در پیادهروی سعی میکنیم بیشتر و بیشتر امتیاز جمع کنیم.
یادتون میاد که شرکت کوکاکولا کمپینی راهاندازی کرد که روی بطریها اسمهای مختلفی رو نوشت و بعد، مردم دنبال اسم خودشون میگشتن؟! خود این اتفاق یک مثال عالی از بازیسازیه که باعث شد مردم کلی با این برند ارتباط برقرار کنن. روشهایی که ساده به نظر میرسن ولی واقعاً هرکدوم در زمان خودشون و بسته به شرایط اون دوره، جذاب بودن. اینا همشون نمونههایی از درگیر کردن مخاطب از طریق بازی هستن.
یه مثال دیگه هم که میشه اینجا راجع به این موضوع بیان کرد، مربوط به شرکت لگوئه. شرکت لگو که به عنوان یک برند موفق شناخته میشه، خیلی خوب میدونه که چطور محصولاتش رو با استراتژیهای بازاریابی حرفهای تبلیغ کنه. برند لگو تعداد زیادی بازی رایگان برای موبایل طراحی کرده که همۀ اونها سرگرم کننده و خلاق هستن. لگو موفق شده با استفاده از شخصیتهای محبوبِ دنیای بازی مثل سوپر ماریو و سونیک بازیهای متنوعی رو توسعه بده و کاربران زیادی رو از برند خودش آگاه کنه.
همین الان که خیلی از شما، مشغول گوش کردن به این اپیزود هستین، از اپلیکیشن دولینگو برای یادگیری زبانهای دیگه استفاده میکنین. خیلی اپلیکیشنهای دیگهای هم هستن که دارن به ما چیزی رو در قالب بازی و سرگرمی آموزش میدن. خوبه اینجا به اپیزود قبلی یعنی اپیزود شماره ۲۲ اشاره کنیم. چرا که توسعۀ واقعیت افزوده و واقعیت مجازی باعث شده که بازیها دیگه صرفاً در صفحۀ نمایش اتفاق نیافتن.
بررسی رفتار مصرفکننده در محیطهای Gamified
فرض کنین که بتونین در یک بازی تبلیغاتی با عینک واقعیت مجازی شرکت کنین و محصولی رو از نزدیک لمس کنین. اینجوری خیلی بیشتر با محصول ارتباط برقرار میشه. درسته؟! ما در اپیزود ۲۲ گفتیم که دیگه خبری از تبلیغات کلیشهای نیست. با کمک هوش مصنوعی و بازیها میشه متناسب با علاقه و سلیقۀ هر کدوممون بازیسازیایی اتفاق بیوفته که ما رو به سمت برند یا محصولی سوق بده. با توجه به این موضوع بازهم بد نیست اشاره کنیم که تمام هدفِ استفاده از گیمفیکیشن و ادورگیم، درگیرکردن مخاطبه که میشه از AR و VR هم در اون استفاده کرد.
یک لحظه تصور کنین؛ از ترکیب گیمیفیکیشن، ادورگیم، AI، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده چه کارهای خلاقانه و متفاوتی که میشه انجام داد!
بهعنوان یک نمونه، شرکت کوکاکولا در کمپینی، بیلبوردهای دیجیتال زیادی رو در کشور انگلیس به نمایش گذاشت. این واقعیت افزوده بود که در تبلیغات اونها، نقش ایجاد تعامل رو بازی کرد؛ درست در جایی که کاربر با اسکن بیلبورد، میتونست یه بطری کوکاکولای زیرو بگیره. البته ماجرا اینجا تموم نمیشد. بعد از اسکن، مشتریها میتونستن کوکاکولای زیروی خودشون رو به یه نوشیدنی واقعی تبدیل کنن. همینطور با به دست آوردن امتیاز، میتونستن در جشنوارهها و کمپینهای بعدی این برند هم شرکت کنن و جوایز بیشتری رو بگیرن.
از دیگر المانهایی که در بازیها خیلی محبوب شده، کسب درآمد و مشخصاً ارزهای دیجیتالیه! ارزهای دیجیتالی خیلی وقته که وارد میدون بازیها شدن و با رباتها و برنامهها و کلی چیز دیگه مخاطب هدفشون رو درگیر خودشون کردن. لابد دارین از خودتون میپرسین که چطوری؟!
اولین تأثیر رمز ارزها در صنعت بازی، آسون کردن مسیرِ انجامِ تراکنشهای درون بازیه. ارزهای رمزنگاری شده به وجود اومدن تا روش خرید گیمرها رو در بازیها تغییر بدن. در روشهای سنتی گیمرها مجبور بودن از روشهای پرداخت معمولی مثل کارتهای اعتباری یا PayPal واسه خرید نیازهاشون درون بازی استفاده کنن. اما حالا دیگه با ارزهای دیجیتال، گیمرها میتونن با مراقبت صددرصد از اطلاعات مالیشون، تراکنشهای فوری انجام بدن.
احتمالا میتونیم لقب موفقترین بازی طراحی شده این دوره و زمونه که بخش خیلی بزرگی از جامعه رو درگیر کرد، به بازی تلگرامی همستر کامبت (Hamster Kombat) اختصاص بدیم. شما از طریق تلگرام بدون نیاز به نصب، وارد این بازی میشین. گیم پلی سادۀ این بازی که با تاچ کردن صفحۀ گوشیتون میتونین سکه به دست بیارین، باعث شده که هرکسی خیلی سریع بتونه با این بازی ارتباط برقرار کنه. این بازی کمک میکنه که کاربر با مفاهیم حوزۀ کریپتو به مرور آشنا بشه.
دریافت سکه، مدیریت صرافی، ارتقا همستر و بهبود امکانات، از مواردی بود که به ایجاد وابستگی بازی کمک میکرد. ایجاد احساس رقابت بین دوستان از این نظر که چقدر سکه، پروفیت و همستر دارن و همچنین ایجاد یک فضای رمزآلود که این سکهها در آینده تبدیل به پول واقعی باشه و آدمها رو پولدار کنه از مهمترین جذابیتهای این بازی بود. این ویژگیها باعث شد که این بازی به صورت مُسری و تصاعدی طرفداران جدید پیدا کنه. مثلاً وقتی یک دوستی وارد جمعی میشد، میتونست بقیۀ دوستانش رو به این بازی علاقهمند و دعوت کنه.
به گفتۀ منابع معتبر، این بازی در کمتر از ۷۳ روز بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر و بعد سه ماه، به بیش از ۲۴۰ میلیون کاربر رسید. در حال حاضر کانال تلگرامی همستر با بیش از ۵۰ میلیون عضو یکی از بزرگترین چنلهای تلگرامییه.
این جزئیات به خوبی نشون میده که طراحی درست بازی و استفادۀ صحیح از مفاهیم ادورگیم و گیمیفیکشن در راستای یک هدف درست بیزینسی، تا چه اندازه میتونه تعامل و درگیری بالایی ایجاد کند. باید منتظر باشیم و ببینیم در آینده چه بازیای میتونه تا به این اندازه جنونآمیز، میلیونها انسان رو درگیر خودش کنه.
شباهتها و تفاوتهای کلیدی بین این دو مفهوم
بیاین با همدیگه راجع به شباهتها و تفاوتهای ادورگیم و گیمیفیکیشن صحبت کنیم. شاید اینجا ما نتونیم به همۀ شباهتها و تفاوتها اشاره کنیم، اما سعی میکنیم به مهمترین موارد اشاره کنیم و چیزی رو از قلم نندازیم.
میشه گفت که هم در ادورگیم و هم در گیمیفیکیشن از بازی استفاده میشه. پس بازی مهمترین وجه اشتراک ادورگیم و گیمیفیکیشنه. هر دوی این موارد قصد دارن که مخاطب رو درگیر کنن و هدف اصلیشون اینه که کاربر با محصول یا فعالیتی که ارائه میشه ارتباط نزدیک و ملموسی پیدا کنه.
هر دو دلخواهشون اینه که تجربۀ کاربری رو بهبود ببخشن. چه یه بازی تبلیغاتی باشه چه یه برنامۀ آموزشی که در اون از بازیسازی استفاده شده باشه. هدف اینه که کاربر بتونه به لذت برسه و تجربۀ بهتری داشته باشه.
و اما تفاوتها، یکی از تفاوتها اینه که هدف اصلی بازیهای تبلیغاتی یا همون ادورگیمها بیشتر برای فروش محصوله درحالی که، بازیسازی یا گیمیفیکیشن برای بهبود کارایی و تجربۀ مشتری انجام میشه.
ادورگیمها معمولاً کوتاهترن و بیشتر برای معرفی یک محصول طراحی میشن، اما گیمیفیکیشن میتونه فرایندی طولانی مدت باشه. ادورگیم بیشتر حول محور یک محصول یا برند خاص میچرخه، اما گیمیفیکیشن این اجازه رو میده که در هر زمینهای استفاده بشه، حتی اگه ربطی به محصول خاصی نداشته باشه.
هدف بازیهای تبلیغاتی فروش بیشتره اما هدف گیمیفیکیشن، ایجاد انگیزه، بهبود یادگیری و حتی تغییرِ رفتار کاربره.
تا به حال با تبلیغات شماره معکوس، بین بازی و اپلیکیشنهای آنلاین مختلف روبهرو شدین؟! عدد ریز گوشۀ صفحه که از یک شمارۀ مشخصی شروع میشن و ما منتظریم که بلافاصله بعد از اتمام این شمارش معکوس، ضربدر بالای صفحه رو بزنیم و به ادامۀ کارمون برسیم. خیلی وقتها تبلیغاتی وجود دارن که در خود بازی درگیرشون میشیم و متوجه نیستیم که اون یک تبلیغه که مستقیم یا غیرمستقیم داره روی ما تأثیر میذاره.
حالا تصور کنین خودتون صاحب اون برند هستین. فکر میکنین با چه ایدهای بتونین حس جذابی رو در تبلیغاتتون ایجاد کنین؟ جذابیتی در این حد و اندازه که مشتریانتون رو به یک بازی هیجان انگیز دعوت کنین که داخلش هم جایزه باشه و هم دیگه خبری از اون تبلیغات خشک و خسته کننده نباشه!؟
همون قدر که آدمها عاشق بازی کردنن، عاشق گرفتن جایزهم هستن. پس این اصلاً بد نیست که ما اونها رو به سمت خودمون دعوت کنیم و در اِزاش هدیهای بهشون بدیم. خیلی وقتها مواجه میشیم با پیجهای اینستاگرامی که به سادگی نمیتونیم اونها رو دنبال نکنیم. مثلاً وقتی این پیجها، مسابقههای جذابی رو طراحی میکنن که میتونیم در اونها شرکت کنیم. این مسابقات، مجموعهای از قوانین و وظایف رو مشخص میکنن، مثل دعوت از دیگران، ارسال پست برای دوستان و همۀ این اتفاقات در اصل باعث بیشتر دیده شدنشون میشه. پس ما وقتی دربارۀ این مفاهیم صحبت میکنیم داریم راجع به تعامل حرف میزنیم.
مزایا و معایب Advergames و Gamification
حالا دیگه وقتشه به مرور مزایا و معایب این حوزه بپردازیم. از مزایای بزرگ گیم اینه که برای همۀ بازارها و صنایع مختلف میتونه کار کنه. به راحتی میشه بازی رو با تمرکز روی برند طراحی کرد. ما قبلاً در بلاگ صباویژن مختصر صحبتی دربارۀ ادورگیم و گیمیفیکشن کردیم. در اونجا اشاره کردیم که این روشها باعث جلب حداکثر توجه کاربر میشه و برای طیف گستردهای از گروهها جذابیت داره.
حالا میخوایم راجع به معایب و چالشهای این حوزه صحبت کنیم. همیشه استفاده از بازی مسلماً منطقی و مورد قبول نیست. دلایل مختلفی هم داره، شاید چیزی شبیه این که ایدهپردازی خلاقانه حول محور این دو موضوع کمی دشواره. بازارهای رقابتیِ خیلی زیادی وجود دارن و این رقابت رو هر روز سختتر و سختتر کردن. نکتۀ دیگه اینکه گرون بودن هم میتونه یکی از چالشهای این دو حوزه برای برندها باشه مخصوصاً برندهای نوپا و کوچکتر. اون هم در این شرایط سهمگین اقتصادی که همهمون ازش با خبریم.
معرفی کتاب در حوزههای Advergames و Gamification
قراره در این بخش باهم چند تا کتاب معتبر پیرامون دو مفهوم Advergames و Gamification معرفی کنیم و مختصری دربارهشون باهم حرف بزنیم که عموماً هم در ایران ترجمه نشدن.
1) کتاب: Reality Is Broken: Why Games Make Us Better and How They Can Change the World
کتاب «واقعیت میشکند: بازیها چطور میتونن ما رو بهتر کنن و جهان رو تغییر بدن» به قلم نویسندۀ آمریکایی جین مک گانیگال (Jane McGonigal) نوشته شده. این کتاب به بررسی چگونگی تأثیر بازیها روی زندگی واقعی و نحوۀ استفاده از اصول بازیسازی برای بهبود شرایط اجتماعی و فردی میپردازه.
2) کتاب: For the Win: How Game Thinking Can Revolutionize Your Business
کتاب دیگهای به اسم «برای برد» یا با عنوان کاملتر: چگونه تفکر بازی میتواند کسب و کار شما را متحول کند؟! به قلم دَن هانتر و کِوین وِرباخ (Kevin Werbach, Dan Hunter) نوشته شده که در اون استراتژیهای Gamification بررسی میشه. این کتاب به چگونگی استفاده از تفکر بازی برای بهبود عملکرد کسبوکارها اشاره میکنه و جزئیاتش رو از ابعاد مختلف بررسی میکنه.
3) کتاب: Gamify: How Gamification Motivates People to Do Extraordinary Things
کتاب «چگونه گیمیفیکیشن، افراد رو به انجام کارهای خارقالعاده دعوت میکنه» نوشتۀ برایان بِرک (Brian Burke) هم به تحلیل روشهای Gamification و تأثیر اون بر رفتار آدمها میپردازه و مثالهایی از کاربردهای موفقش در دنیای واقعی رو بیان میکنه.
4) کتاب: Playful Design: Creating Game Experiences in Everyday Interfaces
کتاب دیگهای به اسم «طراحی بازیگوش» یا ایجاد تجربیات بازی در روابط روزمره به قلم جان فِرارا (John Ferrara) به بررسی بازی و ترکیب عناصر بازی در طراحیهای روزمره میپردازه. این کتاب به قابلیتهای زیاد بازی توجه داره که به درک بهتر Advergames کمک میکنه.
کتابهای معرفی شده، به ما کمک میکنن تا با مفاهیم و تکنیکهای مرتبط با Advergames و Gamification آشنا بشیم و درک عمیقتری از این حوزه پیدا کنیم. در هر موضوعی، چیزی که اهمیت ویژهای پیدا میکنه پیگیری مداوم و مطالعهست. خیلیها بر این باورن که ما چون به پادکست گوش میکنیم دیگه نیازی به خوندن کتاب نداریم. اما واقعاً اینطور نیست. درسته که ما برای تهیۀ محتوای پادکست، کتابها و منابع زیادی رو مطالعه میکنیم اما قطعاً کتابها، جامعتر موضوعات رو مورد بررسی قرار میدن و هرکسی با زاویۀ دید خودش میتونه مطالب رو دریافت کنه.
معرفی فیلم در حوزههای Advergames و Gamification
در زمینۀ Advergames و Gamification، فیلمها و انیمیشنهایی که بهطور مستقیم به این موضوعات پرداخته باشن، کمتر وجود دارن. نمیتونیم صد در صد بگیم نیستن، چون این مفاهیم جهان گستردهای دارن. با این حال، یکسری از فیلمها و انیمیشنها به طور غیرمستقیم به مفاهیم بازیسازی، تأثیر بازیها بر رفتار انسان و استفاده از بازیها در تبلیغات اشاره کردن که بد نیست اونا رو مرور کنیم.
1) انیمیشن Wreck-It Ralph
انیمیشن رالف خلافکار (Wreck-It Ralph) داستان یک شخصیت ویدئوییه که در دنیای بازیهای آرکید زندگی میکنه. این فیلم انیمیشن به بررسی کلیت فرهنگ بازیها و تعاملات بین شخصیتهای مختلف در بازیها میپردازه که احتمالا تماشاش کردین. «رالف خرابکار» پنجاه و دومین انیمیشن در تاریخ دیزنی به حساب میاد که سال ۲۰۱۲ تونست به موفقیت چشم گیری برسه. درسته که تاریخ ساخت این اثر با این لحظه که دربارهش حرف میزنیم فاصلۀ زیادی داره، اما هنوز حرفهای تازه و مشترکی در این انیمیشن وجود داره که میتونه برای مخاطب جالب باشه.
2) انیمیشن Ready Player One
فیلم بازیکن شمارۀ یک (Ready Player One) به دنیای مجازی و بازیهای ویدئویی میپردازه و نشون میده که چطور بازیها میتونن به عنوان یه ابزار اجتماعی و اقتصادی عمل کنن.
این فیلمها و انیمیشنها هم به طریق خودشون کمکهای زیادی به ما میکنن تا با جنبههای مختلف بازیها، فرهنگ اونها و تأثیرات اجتماعی و اقتصادیشون آشنا بشیم. تماشای فیلمها و انیمیشنهای مرتبط به این حوزه به ما کمک میکنه تا در کسبوکارمون و طراحی کمپینهای بازاریابی و برندینگ بتونیم ایدهپردازی و فکر خلاقانهتری داشته باشیم.
نتیجهگیری
امیدواریم آخرین قسمت از فصل اول صباکست تونسته باشه اطلاعات مفیدی دربارۀ ادورگیم و گیمیفیکیشن به شما اضافه کنه. حقیقتاً خیلی خوشحال میشیم که شما هم تجربیات، شنیدهها و دیدههاتون رو از این مفاهیم با ما به اشتراک بذارین. و مطمئن باشین شنیدن و خوندن دیدگاههای شما برای ما بسیار ارزشمنده و حتماً میتونه به بهبود صباکست در آینده کمک کنه.
این نکته رو به خاطر داشته باشین که قطعاً بهترین و تأثیرگذارترین راه برای معرفی صباکست، زمانیه که شما ما رو به دوستانتون معرفی کنین. تا فصل بعدی صباکست، برای شما آگاهی و یادگیری رو آرزو میکنیم. فعلاً.