ضد بازاریابی چیست [تعریف، مثال و انواع استراتژی Demarketing]

اگر از شما دربارۀ بازاریابی بپرسیم، حتماً اطلاعاتی درباره آن ارائه می‌کنید. اما اگر از شما دربارۀ واژۀ «ضد بازاریابی» سؤال کنیم، شاید اصلاً این واژه را نشنیده باشید و کارایی آن را ندانید.
در این مطلب از بلاگ صباویژن، قصد داریم دربارg واژه‌ای به نام «ضد بازاریابی» و استراتژی‌های آن، با آوردن مثال‌هایی روشن با شما صحبت کنیم تا به‌راحتی بتوانید آن را از بازاریابی متمایز کنید.

ضد بازاریابی چیست؟

واژۀ «ضد بازاریابی» که معادل «Demarketing» است، اولین‌بار توسط فیلیپ کاتلر و سیدنی لوی (Philip Kotler & Sidney Levy) ابداع شد. این واژه را می‌توان به‌عنوان تلاش‌های انجام‌شده توسط یک شرکت برای کاهش مصرف یک محصول تعریف کرد.
«ضد بازاریابی» در واقع می‌تواند به‌عنوان یک فلسفه یا رویکرد تعریف شود که بر مخالفت با روش‌های سنتی بازاریابی استوار است. این رویکرد بر شفافیت، اصالت و ارتباطات انسانی تأکید دارد و در برابر تبلیغات اغراق‌آمیز، دستکاری احساسات و ایجاد نیازهای کاذب مقاومت می‌کند. حالا شاید بپرسید که چرا ضد بازاریابی به وجود آمده است؟ این مفهوم به دلایل زیر شکل گرفته است:
  • اشباع تبلیغاتی: مصرف‌کنندگان امروزی روزانه با حجم عظیمی از تبلیغات در فضای آنلاین و آفلاین مواجه می‌شوند که بسیاری از آن‌ها از نظرشان بی‌ارزش یا تکراری به نظر می‌رسد.
  • عدم اعتماد: رویکردهای تهاجمی و گمراه‌کننده برخی شرکت‌ها اعتماد مصرف‌کنندگان به برندها را کاهش داده است.
  • جست‌وجوی اصالت: مصرف‌کنندگان به دنبال برندهایی هستند که ارزش‌های مشترکی با آن‌ها داشته باشند و به جای تمرکز صرف بر فروش، بر ایجاد ارتباطی معنادار با مشتریان تأکید کنند.

مثال‌هایی از ضد بازاریابی

از گذشته تاکنون، شرکت‌های مختلفی از ضد بازاریابی استفاده کرده‌اند. در ادامه به چند نمونه از کمپین‌های ضد بازاریابی اشاره می‌کنیم:

1) فولکس واگن

فولکس واگن یکی از شرکت‌هایی بود که در اواخر دهه ۱۹۵۰ با تبلیغات مدل «بیتل» توانست محصول خود را با ابتکاری خاص به مردم آمریکا عرضه کند. در واقع، مدیران فولکس واگن تصمیم گرفتند با ذهنیت پیش‌فرض مخاطبان آمریکایی همراه شوند و با طنزی خودانتقادی به آن بپردازند.
شعار «کوچک فکر کن» از دل این رویکرد بیرون آمد. آن‌ها نشان دادند که چون خودرویشان طی سال‌ها تغییر نکرده، خریداران نگران به‌روز نبودن مدل آن نخواهند بود. این تبلیغات چنان بی‌نظیر بود که راه را برای آینده این برند هموار کرد.

2) بی‌ام‌و (BMW)

در سال ۱۹۹۷، بی‌ام‌و به‌طور عمدی عرضۀ محصولات خود را در بازار بریتانیا محدود کرد. این اقدام تقاضای مصنوعی ایجاد کرد و ارزش برند را افزایش داد.

3) کمپین «دوست نداریم شما را بفروشیم» شرکت پاتاگونیا

پاتاگونیا، برند معروف تولیدکنندۀ لباس‌های ورزشی، با کمپین «دوست نداریم شما را بفروشیم» به‌طور صریح از مصرف‌کنندگان خواست پیش از خرید لباس جدید، لباس‌های قدیمی خود را تعمیر کنند. این شرکت همچنین مشتریان را تشویق کرد که لباس‌های دست‌دوم پاتاگونیا را خریداری کنند. این کمپین نه‌تنها به حفظ محیط زیست کمک کرد، بلکه وفاداری مشتریان را نیز افزایش داد.

4) تشویق به تعمیر محصولات

بسیاری از شرکت‌ها با ارائۀ خدمات تعمیر و نگهداری به مشتریان کمک می‌کنند تا محصولات خود را برای مدت طولانی‌تری استفاده کنند. این رویکرد نه‌تنها به محیط زیست یاری می‌رساند، بلکه رضایت مشتریان را نیز بهبود می‌بخشد.

5) شفافیت در قیمت‌گذاری

برخی از شرکت‌ها با شفافیت کامل در اعلام قیمت محصولات به مشتریان نشان می‌دهند که به آن‌ها اعتماد دارند. این روش باعث می‌شود مشتریان احساس احترام کنند و به برند وفادارتر شوند.

اهمیت ضد بازاریابی

از دلایل اهمیت ضد بازاریابی در دنیای کسب‌وکار امروزی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
  • ایجاد اعتماد: در دنیایی که شک و تردید نسبت به تبلیغات رایج است، شفافیت و صداقت در ارتباطات اعتماد مشتریان را جلب می‌کند. ضد بازاریابی با پرهیز از اغراق و وعده‌های غیرواقعی به ایجاد رابطه‌ای پایدار و مبتنی بر اعتماد کمک می‌کند.
  • تمایز از رقبا: در بازار رقابتی امروز، متمایز شدن از رقبا کلید موفقیت است. ضد بازاریابی با ارائۀ رویکردی متفاوت و غیرمنتظره به برندها کمک می‌کند تا در ذهن مشتریان ماندگار شوند.
  • کاهش هزینه‌ها: در بسیاری از موارد، ضد بازاریابی می‌تواند هزینه‌های بازاریابی را کاهش دهد. شرکت‌ها به‌جای صرف هزینه‌های هنگفت برای تبلیغات، می‌توانند با تولید محتوای ارزشمند و ارتباط مستقیم با مشتریان به اهداف خود برسند.
  • پایداری: بسیاری از شرکت‌های طرفدار ضد بازاریابی، به مسائل زیست‌محیطی و اجتماعی اهمیت می‌دهند. آن‌ها با کاهش تولید و مصرف بی‌رویه به پایداری بیشتر کمک می‌کنند.
  • رضایت مشتری: مشتریانی که با برندهایی همسو با اصول ضد بازاریابی ارتباط برقرار می‌کنند، احساس می‌کنند مورد احترام قرار گرفته‌اند. این امر به افزایش رضایت و وفاداری آن‌ها منجر می‌شود.

انواع ضد بازاریابی

ضد بازاریابی را می‌توان به روش‌های مختلفی طبقه‌بندی کرد. برخی از مهم‌ترین انواع ضد بازاریابی عبارتند از:

1) ضد بازاریابی عمومی (General Demarketing)

در این نوع ضد بازاریابی، هدف کاهش کلی تقاضا برای یک محصول یا خدمت است. این رویکرد معمولاً در مواردی به کار می‌رود که عرضۀ محصول محدود باشد یا تولید آن هزینه‌های زیست‌محیطی بالایی داشته باشد؛ برای مثال، کمپین‌های آگاهی‌رسانی دربارۀ مضرات مصرف بیش‌ازحد محصولاتی مانند نوشابه‌های گازدار.

2) ضد بازاریابی انتخابی (Selective Demarketing)

در این نوع، هدف کاهش تقاضا برای محصولی خاص در بخشی مشخص از بازار است. این روش می‌تواند برای جلوگیری از اشباع بازار و حفظ سودآوری استفاده شود؛ به‌عنوان مثال، محدودکردن عرضۀ یک محصول لوکس برای ایجاد حس کمیابی و افزایش ارزش آن.

3) ضد بازاریابی زمانی (Temporal Demarketing)

این نوع ضد بازاریابی با هدف کاهش تقاضا در دوره‌ای خاص اجرا می‌شود. این رویکرد می‌تواند برای مدیریت تقاضای فصلی یا پیشگیری از ازدحام به کار رود؛ مثلاً کاهش تبلیغات یک محصول در فصل کم‌تقاضا.

4) ضد بازاریابی جغرافیایی (Geographic Demarketing)

در این نوع ضد بازاریابی، هدف کاهش تقاضا در منطقه‌ای جغرافیایی خاص است. این روش می‌تواند برای جلوگیری از تمرکز بیش‌ازحد فعالیت‌های بازاریابی در یک منطقه استفاده شود؛ برای مثال، محدودکردن عرضۀ یک محصول در شهری خاص به‌منظور افزایش تقاضا در شهرهای دیگر.

5) ضد بازاریابی محصولی (Product Demarketing)

این نوع ضد بازاریابی با هدف کاهش تقاضا برای یک محصول خاص به نفع محصول دیگر انجام می‌شود. این رویکرد می‌تواند برای معرفی محصولات جدید یا حذف محصولات قدیمی از سبد کالا به کار رود؛ مثلاً تشویق مشتریان به استفاده از محصولات قابل‌بازیافت به‌جای محصولات یک‌بارمصرف.

6) ضد بازاریابی مبتنی بر ارزش‌ها (Values-Based Demarketing)

در این نوع، شرکت‌ها با تمرکز بر ارزش‌های خود تلاش می‌کنند تقاضا برای محصولات یا خدماتی را که با این ارزش‌ها در تضاد است، کاهش دهند؛ به‌عنوان مثال، شرکت‌های تولیدکنندۀ محصولات ارگانیک که به‌طور فعال با تولیدکنندگان محصولات فرآوری‌شده رقابت می‌کنند.

انواع استراتژی‌های ضد بازاریابی

برخی از معروف‌ترین استراتژی‌های ضد بازاریابی عبارتند از:

1) بازاریابی محدود (Limited Marketing)

در این روش، شرکت‌ها به‌طور عمدی عرضۀ محصولات خود را محدود می‌کنند تا حس کمیابی و ارزشمندی را در میان مشتریان ایجاد کنند. این استراتژی می‌تواند به‌صورت هدفمند اجرا شود و شامل رویکردهای زیر باشد:
  • محدودیت مبتنی بر موقعیت مکانی: کاهش عرضۀ یا تبلیغات در مناطق خاص. مثلاً محدودکردن دسترسی به محصول در برخی فروشگاه‌ها برای افزایش جذابیت آن در مناطق دیگر.
  • محدودیت مبتنی بر رفتار: کاهش عرضه یا تبلیغات برای مشتریانی که رفتارهای خرید بیش‌ازحد نشان می‌دهند. مثلاً تشویق به خرید کمتر از طریق پیام‌های آگاهی‌بخش به مشتریانی که زیاد خرید می‌کنند.
  • محدودیت مبتنی بر علایق: تمرکز بر کاهش تقاضا در میان گروه‌هایی که علاقۀ بیش‌ازحد به محصول دارند. مثلاً ترغیب به مصرف متعادل از طریق ارائۀ اطلاعات به علاقه‌مندان خاص.
  • محدودیت مبتنی بر داده‌های جمعیتی: کاهش عرضه یا تبلیغات برای گروه‌های جمعیتی خاص. مثلاً محدودکردن دسترسی به محصول برای سنین یا جنسیت‌های خاص به‌منظور مدیریت تقاضا.

2) بازاریابی منفی (Negative Marketing)

در این استراتژی، برندها به‌جای تمرکز بر تبلیغات مثبت، از تبلیغات منفی برای جلب توجه استفاده می‌کنند. برخی شرکت‌ها ممکن است عمداً محصول خود را از نظر ویژگی‌های خاصی ضعیف نشان دهند تا حس واقع‌گرایی و صداقت را به مخاطب منتقل کنند. انواع بازاریابی منفی عبارتند از:
  • مقایسۀ مستقیم: به‌طور مستقیم به نقاط ضعف رقبا اشاره می‌شود و محصول یا خدمات خود به‌عنوان جایگزینی برتر معرفی می‌گردد.
  • تأکید بر مشکلات مشترک: به‌جای تمرکز بر نقاط ضعف یک رقیب خاص، بر مشکلات کلی موجود در بازار تأکید می‌شود و سپس راه‌حل خود ارائه می‌گردد.
  • ایجاد احساس نیاز: با برجسته‌کردن مشکلات مصرف‌کنندگان، احساس نیاز به محصول یا خدمات خود در آن‌ها ایجاد می‌شود.
  • استفاده از طنز و کنایه: با بهره‌گیری از طنز یا کنایه، به‌طور غیرمستقیم به نقاط ضعف رقبا اشاره می‌شود.

3) بازاریابی طردکننده (Exclusionary Marketing)

برخی برندها به‌طور عمدی گروه‌هایی از مشتریان را از دایرۀ هدف خود خارج می‌کنند تا تصویری لوکس و خاص از خود بسازند. برای مثال، برندهای لوکس ممکن است تنها برای مشتریان خاص در دسترس باشند و با قیمت‌گذاری بالا حس برتری و انحصار را در مخاطبان هدف خود تقویت کنند. انواع بازاریابی طردکننده عبارتند از:
  • محدودیت دسترسی: عرضۀ محصول فقط برای گروه‌های خاصی از مشتریان (مانند افراد با درآمد بالا) یا از طریق کانال‌های انحصاری انجام می‌شود.
  • قیمت‌گذاری بالا: با تعیین قیمت‌های غیرقابل‌دسترس برای عموم، برند به‌عنوان گزینه‌ای خاص و ویژه معرفی می‌شود.
  • تبلیغات هدفمند انحصاری: پیام‌های تبلیغاتی تنها برای گروه‌های منتخب طراحی می‌شود و از جلب توجه عموم مردم پرهیز می‌گردد.
  • ایجاد حس تمایز: با تأکید بر منحصربه‌فرد بودن محصول، مشتریان هدف احساس برتری و خاص بودن می‌کنند.

4) بازاریابی اسرارآمیز (Mystery Marketing)

در این روش، برندها اطلاعات محدودی دربارۀ محصول خود منتشر می‌کنند تا حس کنجکاوی مخاطبان را برانگیزند. نمونۀ بارز این استراتژی، کمپین‌های معرفی آیفون‌های جدید اپل است که تا لحظۀ رونمایی، اطلاعات کمی از آن‌ها در دسترس قرار می‌گیرد. برخی از معروف‌ترین تکنیک‌های بازاریابی اسرارآمیز عبارتند از:
  • استفاده از تصاویر مبهم: تصاویری که بخشی از محصول یا داستان را پنهان می‌کنند و مخاطب را به حدس و گمان وامی‌دارند.
  • ایجاد تیزرهای کوتاه و جذاب: تیزرهایی که تنها نکات کلیدی را نشان می‌دهند و پرسش‌های بی‌پاسخ بسیاری بر جای می‌گذارند.
  • استفاده از هشتگ‌های خاص: طراحی هشتگ‌های منحصربه‌فرد برای تشویق کاربران به گفت‌وگو و اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی.
  • ایجاد بازی‌های تعاملی: طراحی بازی‌هایی که کاربران را به جست‌وجوی سرنخ‌ها ترغیب می‌کنند.
  • برگزاری جوایز و مسابقات: راه‌اندازی رقابت‌هایی برای کشف راز محصول با امکان برندهشدن جوایز.
  • به‌کارگیری تکنیک‌های داستان‌سرایی: روایت داستان‌هایی که مخاطب را درگیر می‌کنند و او را به دنبال کشف ادامۀ ماجرا می‌فرستند.

5) بازاریابی ضدتبلیغاتی (Anti-Advertising)

در این استراتژی، برندها از روش‌های تبلیغاتی مستقیم دوری می‌کنند و گاهی حتی تبلیغات سنتی را به سخره می‌گیرند. برای مثال، برخی برندهای پوشاک خیابانی تبلیغات خود را در قالب گرافیتی‌های خیابانی ارائه می‌دهند. انواع بازاریابی ضدتبلیغاتی عبارتند از:
  • بازاریابی محتوایی: تولید محتوای ارزشمند و جذاب مانند مقالات، ویدئوها و پادکست‌ها برای جلب توجه مخاطبان.
  • بازاریابی مشارکتی: تشویق مشتریان به تولید و اشتراک‌گذاری محتوا با دیگران.
  • بازاریابی ویروسی: خلق محتوای جذاب و قابل‌اشتراک که به‌صورت خودجوش توسط کاربران منتشر می‌شود.
  • بازاریابی تجربه‌محور: خلق تجربیات به‌یادماندنی و منحصربه‌فرد برای مشتریان.
  • بازاریابی مبتنی بر ارزش‌ها: تمرکز بر ارزش‌های برند و برقراری ارتباط با مخاطبانی که ارزش‌های مشابهی دارند.

6) بازاریابی مبتنی بر کم‌کاری (Under-Marketing)

برخی شرکت‌ها به‌طور عمدی تبلیغات خود را به حداقل می‌رسانند تا حس انحصار و کیفیت برتر را در مخاطبان ایجاد کنند. این روش در کسب‌وکارهایی خاص مانند کافه‌های منحصربه‌فرد یا برندهای دست‌ساز رایج است. دلایل اهمیت بازاریابی مبتنی بر کم‌کاری عبارتند از:
  • کاهش هزینه‌ها: با کمکردن هزینه‌های بازاریابی، کسب‌وکارها می‌توانند سود بیشتری به دست آورند.
  • افزایش بازدهی: تمرکز بر فعالیت‌های با بازدهی بالا، نتایج بهتری را در مدت‌زمان کوتاه‌تری به همراه دارد.
  • انعطاف‌پذیری: این نوع بازاریابی به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا به‌سرعت با تغییرات بازار سازگار شوند.
  • افزایش خلاقیت: کسب‌وکارها در این روش ناچارند راه‌های خلاقانه و نوآورانه‌ای برای معرفی محصولات و خدمات خود بیابند.

7) بازاریابی شوک‌آور (Shock Marketing)

در این روش، برندها از تبلیغات بحث‌برانگیز و شوک‌آور برای جلب توجه عمومی بهره می‌برند. این رویکرد معمولاً توسط سازمان‌های خیریه یا برندهای خاص به کار می‌رود تا موضوعات اجتماعی را به بحث بگذارد. انواع بازاریابی شوک‌آور عبارتند از:
  • تبلیغات جنسی: استفاده از تصاویر یا نمادهای جنسی برای جلب توجه مخاطبان.
  • تبلیغات خشن: به‌کارگیری صحنه‌های خشن یا خشونت‌آمیز.
  • تبلیغات ترسناک: استفاده از تصاویر و صداهایی که ترس و وحشت ایجاد می‌کنند.
  • تبلیغات توهین‌آمیز: بهره‌گیری از زبان توهین‌آمیز یا تحقیرآمیز برای ایجاد واکنش.

حرف آخر

ضد بازاریابی به‌عنوان رویکردی نوآورانه در دنیای کسب‌وکار، از روش‌های متنوعی برای کاهش تقاضا یا جلب توجه به شیوه‌ای غیرمتعارف استفاده می‌کند. استراتژی‌هایی مانند بازاریابی محدود، منفی، طردکننده، اسرارآمیز، ضدتبلیغاتی، مبتنی بر کم‌کاری و شوک‌آور، هر کدام با هدفی خاص طراحی شده‌اند؛ از ایجاد حس انحصار و اعتماد گرفته تا کاهش هزینه‌ها و برجسته‌کردن ارزش‌های برند. این روش‌ها نه‌تنها به شرکت‌ها کمک می‌کنند تا در بازار رقابتی متمایز شوند، بلکه با تمرکز بر شفافیت، خلاقیت و ارتباط معنادار با مشتریان، راهی تازه برای جلب وفاداری مخاطبان ارائه می‌دهند.
 امروزه که مصرف‌کنندگان از تبلیغات سنتی اشباع شده‌اند و به دنبال اصالت و صداقت هستند، ضد بازاریابی می‌تواند پاسخی هوشمندانه به نیازهای جدید بازار باشد. این رویکرد نه‌تنها به پایداری و رضایت مشتری کمک می‌کند، بلکه ثابت می‌کند که گاهی کم‌کردن به‌جای افزودن، کلید موفقیت است.

 

3.3/5 | (3 امتیاز) امتیازت با موفقیت ثبت شد!
مطالب پیشنهادی ما:

نظر شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.