در عصر دیجیتال، جلبتوجه مخاطبان لحظهای است و رقابت در این راستا بسیار بالاست. از این رو، محتوای بصری و جذابیت آن، بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده است. تصاویر، ویدئوها، اینفوگرافیکها و سایر عناصر بصری نه تنها میتوانند پیام شما را به سرعت و به شکلی جذاب منتقل کنند، بلکه قادرند ارتباطات عاطفی قویتری با مخاطبان برقرار کرده و آنها را به اقدام مورد نظر ترغیب کنند.
در این مطلب از بلاگ صباویژن، 5 ترند کلیدیای را بررسی خواهیم کرد که نحوۀ استفادۀ کسبوکارها از محتواهای بصری برای تعامل با مخاطبان و همچنین دستیابی به اهداف بازاریابی در سال پیشِ رو را شکل خواهند داد.
5 تکنیک داستانسرایی بصری در سال ۲۰۲۵
با گذشت 4 ماه از سال ۲۰۲۵، چشمانداز بازاریابی محتوایی همچنان در حال تغییر و تکامل است و داستانسرایی بصری نیز از این قاعده مستثنی نیست. در ادامه به شرح مفصل 5 ترند داستانسرایی بصری در سال جدید میپردازیم.
۱) اصالت، سنگ بنای داستانسرایی بصری در سال ۲۰۲۵
در دنیایی که فیلترها و ویرایشهای بینقص، تولید تصاویر جذاب و خلاقانه را به امری عادی تبدیل کردهاند، مخاطبان به طور فزایندهای به دنبال اصالت و شفافیت در محتوای بصری هستند. آنها دیگر به تصاویر ایدئال و غیرواقعی که با دقت فراوان کنار هم قرار گرفتهاند، اعتماد نمیکنند. در عوض، محتوایی که حس واقعی بودن را منتقل کند، لحظات صریح و بدون روتوش را به تصویر بکشد و داستانهای انسانی را روایت کند، برای مخاطبان جذابتر است.
بر اساس تحقیقات، بیش از نیمی از مصرفکنندگان معتقدند که محتوای تولید شده توسط کاربران (UGC) قابل اعتمادترین نوع محتوا است. این موضوع نشان میدهد که مخاطبان به نظرات و تجربیات افراد واقعی بیشتر از تبلیغات رسمی برندها اعتماد دارند. این گرایش به اصالت، دو ترند مهم در بازاریابی را تقویت کرده است:
- محتوای تولید شده توسط کارمندان (Employee-Generated Content یا EGC): در این رویکرد، برندها به کارمندان خود اجازه میدهند تا با به اشتراک گذاشتن لحظات خودجوش، پشت صحنه و طبیعی از محیط کار و فرهنگ سازمانی، محتوای بصری تولید کنند. این نوع محتوا نه تنها حس اصالت را تقویت میکند، بلکه به ایجاد ارتباطی انسانیتر بین برند و مخاطبان کمک میکند.
- بازاریابی مشتریمحور (Community-Centric Marketing): در این استراتژی، برندها افراد واقعی و تجربیات روزمرۀ آنها را در اولویت قرار میدهند. هدف از این کار، ساختن جوامع وفادار حول برند و تشویق مشتریان به تولید و بهاشتراکگذاری محتوای مرتبط با برند است.
علاوه بر این ترندهای بازاریابی، در حوزۀ طراحی نیز شاهد تأکید بیشتر بر اصالت هستیم، مانند:
- حکاکیها و آثار (Etches and Imprints): استفاده از لکهها، بافتهای خشن و عناصر طراحی دستی در برندسازی، حس نقص اصیل و انسانی را القا میکند.
- فونتهای دستنویس (Pen-to-Paper and Fuzzy Distortion Fonts): تایپوگرافیهایی که شبیه دستخط هستند، حسی اصیل و شخصی به محتوا میبخشد.
- ویدئوی خام و ویرایشنشده (Unpolished, Raw Video): فیلمهای کمکیفیت، بدون فیلمنامه و صریح، اغلب تأثیرگذاری بیشتری نسبت به کمپینهای تبلیغاتی براق و پرهزینه دارند.
مثالهایی از پیادهسازی این ترند
برند مد اوکراینی Bibliotheque Nationale به جای یک کمپین تبلیغاتی پرزرق و برق، تصمیم گرفت از داستانسرایی بصری خام و بیدرنگ استفاده کند. آنها یک پخش زندۀ اینستاگرامی از اتاق پرو بوتیک خود برگزار کردند و تمام نقصها مانند نویز پسزمینه و نورپردازی غیرحرفهای را به نمایش گذاشتند.
برند Sisters and Seekers نیز داستانسرایی بصری خود را حول محور تعاملات واقعی مشتریان قرار داده است. آنها اسکرینشاتهایی از پیامهای خصوصی، تگهای استوری اینستاگرام و لحظات طبیعی را به اشتراک میگذارند و اجازه میدهند این تعاملات، فید آنها را شکل دهد.
چگونه این ترند را در بازاریابی محتوایی بصری خود پیادهسازی کنیم؟
- جامعۀ هدف خود (مشتریان، کارمندان و حامیان برند) را در محتوای خود برجسته کنید.
- از زیباییشناسی بیش از حدِ گزینششده دوری کنید و محتوای رسانههای اجتماعی غیررسمی و لحظهای را در آغوش بگیرید.
- محتوای ویدئویی پشت صحنه ایجاد کنید که حس خودجوش و قابلارتباط بودن را منتقل کند.
- از بافتهای دستی و عناصر طراحی DIY برای تقویت بصری اصالت استفاده کنید.
۲) بازگشت نوستالژی: زیباییشناسی دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ بار دیگر ترند میشود
نسل هزاره (Millennials) و نسل Z به ترتیب نزدیک به ۴۰درصد از هزینههای جهانی را به خود اختصاص میدهند. بنابراین، ترجیحات آنها تأثیر قابل توجهی بر روندهای بازاریابی محتوایی دارد. در حال حاضر، شاهد بازگشت نوستالژی زیباییشناسی دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ هستیم. بیش از نیمی از نسل هزاره به احیای نوستالژی دهۀ ۱۹۹۰ علاقه نشان میدهند و بیش از نیمی از نسل Z، فرهنگ دهه ۲۰۰۰ را ترجیح میدهند.
این نوستالژی فراتر از یک حس گذراست و به یک جنبش زیباییشناختی تبدیل شده است. احیای این دو دهه در بازاریابی محتوا به دو شکل اصلی دیده میشود:
- اشارات ظریف به گذشته: برندها از عناصر طراحی مانند گرافیکهای پیکسلی، فونتهای قدیمی، پالتهای رنگ نئونی و زیباییشناسی اولیه اینترنت به شکلی ظریف در محتوای خود استفاده میکنند.
- کمپینهای ادای احترام کامل: برندها با تمام قوا به نوستالژی میپردازند و نه تنها ظاهر، بلکه حس و حال فرهنگی آن دوران را نیز به طور کامل احیا میکنند.
مثالهایی از پیادهسازی این ترند
همکاری موتورولا با پاریس هیلتون نمونهای برجسته از این ترند است. این برند گوشی، نمادین Razr Pink خود را با همکاری پاریس هیلتون و با بستهبندی الهامگرفته از اوایل دهه ۲۰۰۰، تصاویر پسزمینۀ اختصاصی و آهنگهای زنگ ضبط شده توسط خود پاریس، از جمله ریمیکسی از صدای معروف «Hello Moto»، احیا کرد.
کمپین Judge Beauty از برند E.l.f. Cosmetics بیشتر بر حافظۀ فرهنگی تمرکز داشت تا زیباییشناسی صرف. این کمپین با به تصویرکشیدن قاضی جودی در تبلیغات خود، به ارتباط عمیق نسل هزاره با تلویزیون اوایل دهۀ ۲۰۰۰ متوسل شد و به موفقیت چشمگیری دست یافت.
چگونه این ترند را در بازاریابی محتوایی بصری خود پیادهسازی کنیم؟
- از عناصر طراحی الهامگرفته از سبکهای قدیمی استفاده کنید: گرافیکهای پیکسلی، پالتهای رنگ نئونی و فونتهای قدیمی میتوانند حس و حال گذشته را بدون ایجاد مشکلات احتمالی به محتوای شما ببخشند.
- تصاویر بصری داستانمحور خلق کنید: از رسانههای قدیمی، مد دهۀ ۱۹۹۰ و فرهنگ اینترنتی Y2K برای ایجاد ارتباطات عاطفی واقعی با مخاطبان استفاده کنید.
- نوستالژی را با ارزشهای مدرن متعادل کنید: احیای یک زیباییشناسی به معنای احیای هنجارهای منسوخ شده بازاریابی محتوایی نیست. طراحیهای خود را تازه، مرتبط و فراگیر نگه دارید.
۳) غوطهورساختن مخاطبان در داستان: قدرت AR، VR و محتوای تعاملی
واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR) چند سالی میشود که در دنیای بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرند. از اپلیکیشن Ikea Place که به کاربران اجازه میداد مبلمان را در خانههای خود پیشنمایش کنند تا فیلترهای AR اسنپچت و اینستاگرام، این فناوریها تجربههای تعاملی جذابی را برای مخاطبان فراهم کردهاند. اما آنچه زمانی یک نوآوری بود، اکنون به یک انتظار تبدیل شده است.
مصرفکنندگان امروزی به محتوایی فراتر از تصاویر بصری ایستا نیاز دارند. آنها میخواهند قبل از خرید، با محصولات تعامل داشته باشند، آنها را کشف کنند و تجربه کنند.
امروزه، AR ،VR و داستانسرایی مبتنی بر بازی (Gamified Storytelling) به ابزارهای ضروری در بازاریابی محتوایی تبدیل شدهاند. برندها با استفاده از این فناوریها، مخاطبان را به دنیاهای کاملاً تعاملی میکشانند و بینندگان منفعل را به شرکتکنندگان فعال تبدیل میکنند. داستانسرایی غوطهور تنها به رسانههای اجتماعی و نمایشگاههای مجازی محدود نمیشود و طراحی وب را نیز متحول کرده است. در ادامه به 2 نمونه از این ترند اشاره میکنیم:
- یوفوها (Unexpected Floating Objects): عناصر شناور و بازیگوشانه که به طور غیرمنتظره در صفحه ظاهر میشوند، حس حرکت و عمق ایجاد میکنند و از طرحبندیهای ایستا فاصله میگیرند.
- اسکرولیتلینگ (Scrolly-telling): در این تکنیک، با پیمایش کاربر به پایین صفحه، انیمیشنها، تصاویر بصری و متن به تدریج مانند یک داستان آشکار میشوند و وبسایت را به یک تجربۀ روایی جذاب تبدیل میکنند.
مثالهایی از پیادهسازی این ترند
همکاری Froot Loops و Karen X Cheng منجر به خلق یک فیلتر AR اینستاگرام شد که جمعآوری غلات را به یک بازی ویدئویی کوچک تبدیل میکند. این فیلتر با الهام از مکانیکهای بازیهای قدیمی طراحی شده و با هر بار استفاده، رنگها و مسیرها را تغییر میدهد.
نایکی با تجربۀ VR خود در بازی Fortnite با نام Airphoria، قدم بزرگتری برداشت. در این تجربه، بازیکنان میتوانند دنیای برند نایکی را کشف کنند، طرحهای مخفی کفشهای کتانی را پیدا کنند و جوایز درون بازی را باز کنند.
داستانسرایی غوطهور در حال تغییر شکل دادن به تجارت اجتماعی (Social Commerce) است به گونهای که خرید زنده در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام، تیکتاک و فیسبوک، نحوۀ ارتباط برندها با مصرفکنندگان را متحول کرده است.
چگونه این ترند را در بازاریابی محتوایی بصری خود پیادهسازی کنیم؟
- از داستانسرایی مبتنی بر واقعیت افزوده استفاده کنید: به مشتریان اجازه دهید محصولات را با قابلیت امتحان مجازی، پیشنمایش سهبعدی یا فیلترهای تعاملی تجسم کنند.
- با واقعیت مجازی، دنیاهای برند غوطهور ایجاد کنید: نمایشگاههای مجازی، فضاهای برند مبتنی بر بازی یا ماژولهای آموزشی تعاملی ایجاد کنید.
- خرید را به یک داستان تعاملی تبدیل کنید: رویدادهای خرید زنده در پلتفرمهای مختلف برگزار کنید.
- وبسایت خود را با تصاویر بصری تعاملی بهبود بخشید: از اسکرولیتلینگ، گرافیکهای فعالشده با حرکت و عناصر الهامگرفته از یوفوها استفاده کنید.
۴) استدلال بصری: نمایش تعهد به پایداری با عمل، نه فقط با کلام
مصرفکنندگان در سال ۲۰۲۵ دیگر ادعاهای مبهم در مورد پایداری را تحمل نخواهند کرد. عباراتی مانند «ساخته شده به صورت اخلاقی» و «تهیه شده به صورت پایدار» خوب هستند، اما مخاطبان به دنبال مدرک و شواهد واقعی هستند. برندها برای جلب اعتماد مخاطبان، باید ادعاهای خود در مورد پایداری را با اقدامات واقعی و قابل مشاهده پشتیبانی کنند.
اینجاست که داستانسرایی بصری نقش مهمی ایفا میکند. برندها به جای پنهانکردن تلاشهای خود در زمینۀ پایداری در متنهای ریز، آنها را به شکلی برجسته در بستهبندی، تبلیغات و بازاریابی محتوایی خود ادغام میکنند. خواه این فیلمهای پشت صحنه از منبعیابی اخلاقی باشد یا انتخابهای طراحی که مسئولیت زیستمحیطی را منعکس میکنند، برندهای موفق به جای گفتن، بر «نشان دادن» توجه میکنند.
پایداری همچنین در حال تغییرشکلدادن به ترندهای داستانسرایی بصری است و برندها از طراحی برای جذابترکردن برندسازی آگاهانه از نظر زیستمحیطی استفاده میکنند. از جملۀ این ترندها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- طراحی احیای طبیعت (Rewilding Design): استفاده از عناصر طبیعی، رنگهای خاکی و بافتهای ارگانیک در تصاویر بصری برای ایجاد روایتهایی ریشهدار در پایداری.
- طراحی بستهبندی بدیع (Twisted Packaging Design): استفاده از رنگهای جسورانه و بستهبندیهای خلاقانه و بافتدار برای جذاب و هیجانانگیز نشاندادن محصولات سازگار با محیط زیست.
مثالهایی از پیادهسازی این ترند
Patagonia همواره در زمینۀ پوشاک پایدار برای فضای باز پیشتاز بوده است و بهجای صحبت در مورد مواد سازگار با محیط زیست خود، اجازه میدهد تصاویرش این کار را انجام دهند. کمپین Stories We Wear مشتریان واقعی را نشان میدهد که لباسهای کهنه و تعمیر شده را پوشیدهاند و فلسفۀ برند را تقویت میکنند.
برند Lush نیز با رویکرد بدون زباله خود مشهور است و در کمپین Get Naked خود از همین فلسفۀ «نشان بده، نگو» استفاده کرد. آنها به جای توضیح بیش از حد در مورد مزایای محصولات بدون بستهبندی خود، اجازه دادند تصاویر خودشان صحبت کنند.
چگونه این ترند را در بازاریابی محتوایی بصری خود پیادهسازی کنیم؟
- نشان دهید، نگویید: از محتوای پشت صحنه برای نشان دادن مواد پایدار، منبعیابی اخلاقی یا کاهش ضایعات خود استفاده کنید.
- بستهبندی را بخشی از داستان کنید: از طرحهای جسورانه و سازگار با محیط زیست و بافتهای خلاقانه استفاده کنید.
- تأثیر واقعی را برجسته کنید: اینفوگرافیکها، موشن گرافیکها یا ویدئوهای تایملپس از کاهش ردپای کربن و برنامههای استفاده مجدد را به اشتراک بگذارید.
- طراحی الهامگرفته از طبیعت را ادغام کنید: از بافتهای ارگانیک، رنگهای خاکی و زیباییشناسی طراحی احیای طبیعت استفاده کنید.
۵) لمس انسانی در داستانسرایی بصری مبتنی بر هوش مصنوعی
نقش محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی در داستانسرایی برند غیرقابل انکار است. در سالهای اخیر، شاهد آزمایشهای گستردهای در این زمینه بودهایم. اما در سال ۲۰۲۵، گرایش به استفاده از هوش مصنوعی با حفظ لمس انسانی بیشتر شده است.
مثالهایی از پیادهسازی این ترند
کمپین Create Real Magic کوکاکولا از هنرمندان دیجیتال دعوت کرد تا با استفاده از یک پلتفرم مبتنی بر هوش مصنوعی، آثار هنری اورجینال تولید کنند. در حالی که هوش مصنوعی فرآیند را ساده کرده است، خلاقیت انسانی اصالت طرحها را تضمین میکنند.
کمپین A.I. Ketchup هاینز نیز بر این ایده استوار بود که حتی هوش مصنوعی نیز هاینز را به عنوان برند قطعی کچاپ میشناسد. در حالی که تصاویر تولیدشده توسط هوش مصنوعی در مرکز این کمپین قرار داشتند، بینش انسانی داستانسرایی و استراتژی برند را هدایت کرد.
چگونه این ترند را در بازاریابی محتوایی بصری خود پیادهسازی کنیم؟
- دقت هوش مصنوعی را با عناصر بصری ارگانیک متعادل کنید: از لمسهای دستی، عکاسی انسانی و بافتهای ارگانیک استفاده کنید. موشن گرافیکهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی را با طراحی انسانی ترکیب کنید.
- به روندهای طراحی که لمس انسانی را به نمایش میگذارند، توجه کنید: از نقصهای ظریف و تصاویر بصری شبیه انسان استفاده کنید.
نتیجهگیری: آیندۀ داستانسرایی بصری
داستانسرایی بصری در سال ۲۰۲۵ بر تعامل عمیقتر متمرکز است. اصالت و تعامل، کلید موفقیت در این عرصه خواهند بود. برای بهرهبرداری از قدرت داستانسرایی بصری، داستانهای غوطهور با تأثیر واقعی تعریف کنید و استراتژی بصری بازاریابی محتوایی خود را شخصی، اصیل و تعاملی سازید.