زمانی که اسم تبلیغات به گوش میخورد، اکثر افراد یاد انواع کسبوکارهایی میافتند که با واسطههای مختلف مثل تلویزیون، رادیو، اینترنت، شبکههای اجتماعی، بیلبوردهای تبلیغاتی و… توجه مخاطبانشان را برای فروش بیشتر به خود جلب کردهاند؛ اما بیایید کمی تأمل کنیم! اگر تبلیغات فقط مربوط به کسبوکارها و به هدف فروش نباشد چه؟ اگر ما هم جزئی از تبلیغات باشیم یا اصلاً خودمان یک تبلیغ باشیم چه؟
درست است که تمرکز این بلاگپست روی تبلیغاتی است که مربوط به کسبوکارها میشود، اما قبل از آنکه وارد آن مبحث شویم باید بگوییم هر روزی که میگذرد، شیوهها و واسطههای تبلیغات بیشتر میشوند. تبلیغات دیگر فقط شامل محصولات و خدمات نمیشود؛ امروز ممکن است یک تفکر تبلیغ شود، یک کنش اجتماعی تبلیغ شود، یک شخصیت تبلیغ شود یا انجام یک چالش اجتماعی تبلیغ شود.
همۀ ما هر روز، از زمانی که چشمان خود را باز میکنیم، تا شب که میخوابیم، مورد هجوم انواع تبلیغها قرار میگیریم. گاهی آگاهانه و گاهی بدون آگاهی خود را وارد این چرخه میکنیم. اما هدف از این همه تبلیغ چیست و چرا تبلیغ (در کسبوکارها) اهمیت دارد؟ در این مطلب سعی داریم تا ۶ هدف مهمی را که به این سؤال پاسخ میدهد توضیح دهیم. در ادامۀ مطلب همراه ما باشید.
۶ هدف از تبلیغات
بهطور معمول هر هدفی که برای انجام یک تبلیغ مطرح میشود، در زیرمجموعۀ ۶ هدفی قرار میگیرد که در ادامه آنها را توضیح میدهیم. قبل از اینکه اهداف تبلیغات را بگوییم، ذکر ۳ نکته ضروری است:
- اول اینکه گاهی یک تبلیغ به چند هدف انجام میشود، درنتیجه لزومی ندارد که فکر کنید تبلیغات همیشه روی یکی از هدفهای زیر تمرکز میکنند.
- دوم اینکه فروش بیشتر، شرط لازم و موجه برای انجام هر تبلیغ است، اما شرط کافی نیست.
- سوم اینکه در این مطلب، اهدافی را که به تبلیغات برند، محصول و خدمات مربوط میشوند، بیان کردهایم.
۱) آگاهیبخشی
یکی از شاخصترین اهداف تبلیغات، افزایش شناخت از نام، محصول، خدمات و یا حتی فعالیتهای مربوط به یک برند است. وقتی یک محصول یا خدمت جدید پای خود را در دنیای شلوغ کسبوکارها میگذارد، نمیتواند بلافاصله محبوب و مشهور شود و لطف و وفاداری مخاطبانش را به دست آورد.
با این حساب، بسیار طبیعی است که کسبوکارها در مرحلۀ اول تبلیغات، تمرکز خود را روی آگاهیبخشی به مخاطبانشان بگذارند. معمولاً در مرحلۀ تبلیغات با هدف آگاهیبخشی، ویژگیهای کلی یک برند به مخاطبان نشان داده میشود. آگاهیبخشی فقط در مرحلۀ اول صورت نمیگیرد. هر کسبوکاری در طول فعالیت خود نیاز دارد که بهطور مستمر مخاطبان و مشتریانش را در جریان کارهایی که انجام داده و اهدافی که دارد، بگذارد. درواقع، آگاهیبخشی بهنوعی پلۀ اول نردبان اهداف تبلیغات است.
۲) یادآوری
هرچقدر هم که در اول مسیر فعالیت خود آگاهیبخشی را خوب انجام داده باشید و در حوزۀ کاری خود بهترین باشید، درنهایت لازم است گاهی به مخاطبان خودتان یادآوری کنید که هنوز وجود دارید و حتی بهتر از قبل وجود دارید. وقتی تبلیغات را با هدف یادآوری انجام میدهید، باید مخاطبان و مشتریهای قبلی خود را تحریک کنید که باز هم به شما برگردند. این برگشتن دلیل میخواهد، پس نمیتوانید همان حرفها، شعارها و خدمات قبلی خود را دوباره برای آنها بازگو کنید.
۳) تغییر باور دربارۀ یک برند
یک کسبوکار پویا، همواره در حال بهترکردن استراتژیهای خود در بازاریابی است. حتی برای برندهای مطرح دنیا هم زیاد پیش آمده که از میانۀ راه، درمورد فرایند کاریشان تجدیدنظر کردهاند و این تجدیدنظر را با مخاطبان و مشتریانشان در میان گذاشتهاند. در ادامه با یک مثال، تبلیغ با هدف تغییر باور را بهتر توضیح میدهیم:
نایکی (Nike) یکی از برندهای ورزشی معتبر جهانی است که شیوۀ تبلیغات خود را در چند سال گذشته تغییر داده و به برندی اجتماعیتر تبدیل شده است. این برند، در تبلیغات خود روی مسائل مربوط به نژادپرستی و زنان تأکید میکند. برای مثال، نایکی با طراحی و تولید لباسهای مخصوص ورزشی بانوان مسلمان، به این قشر اعلام کرده که نیاز و مشکل آنها را در ورزش شناخته و به آن اهمیت داده است.
شاید چند سال پیش، در دید یک زن محجبۀ مسلمان، نایکی مثل هر برند ورزشی معروف دیگری بود، ولی با تبلیغ این لباسها در همۀ پلتفرمهای تبلیغاتی، باور او ۱۸۰ درجه عوض شده و نایکی را بهعنوان برندی میشناسد که برای وجود و نوع فعالیت ورزشی او، حتی اگر شناکردن هم باشد، احترام قائل است.
۴) کمک به بازاریابان
هر کسبوکاری، چه کوچک و چه بزرگ، در طول فعالیت خود به بازاریابانی احتیاج پیدا میکند که واسطههای فروش را پیدا و با آنها همکاری کنند تا درنهایت فروش بیشتری حاصل شود. مردم معمولاً بین دو محصول یا خدمت مشابه، آن چیزی را انتخاب میکنند که نامش بیشتر به گوششان خورده باشد. تبلیغات گسترده به بازاریابان یک برند، سازمان و ارگان کمک میکند که راحتتر محصول یا خدمت خود را به واسطههای فروششان معرفی کنند.
۵) کمک به فروش مستقیم
برای فروش محصول یا خدمات، هرچقدر واسطه کمتر باشد، سود خالص کسبوکار بیشتر میشود. با آمدن رسانههای تبلیغاتی، واسطههای بازاریابی روزبهروز کمتر و سود کسبوکارها بیشتر شد. ابداع و اختراع هر رسانهای باعث شده است که کسبوکارها در مدتزمان کمتر و به تعداد افراد بیشتری خود را معرفی کنند.
برای مثال، تبلیغ بهواسطۀ بازاریابی ایمیلی یا تبلیغات بنری، خصوصاً درمورد محصولات، بهسرعت مخاطب را جذب میکند تا با چند کلیک ساده و بدون هیچ واسطهای از یک برند خرید کند.
۶) معرفی تصویر و شخصیت برند
بعضی از متخصصان این هدف را مهمترین هدف تبلیغات میدانند. یک نکتۀ مهم دربارۀ این هدف وجود دارد: بیشتر افراد ساختن تصویر و شخصیت برند را جزئی از آگاهیبخشی میدانند؛ اما لزوماً و همیشه اینطور نیست. آگاهیبخشی در تبلیغ، بیشتر بر وجودداشتن تأکید میکند، ولی تبلیغ تصویر و شخصیت، روی چرایی و چگونهوجودداشتن برند مانور میدهد.
اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، در تمام حوزههای کاری، برندهای معتبری فعالیت میکنند که محصولات و خدمات مشابهی دارند. پس، نشاندادن چه چیز دیگری در تبلیغات باعث میشود که در فروش خود بهتر عمل کنید؟ جواب درست، چهره و شخصیت برندی است که مخاطب از تبلیغ شما دریافت میکند. بعد از دیدن این دو مورد است که تصمیم میگیرد بهجای برندهای مشابه دیگر با همان محصول و خدمات، بهسمت شما کشیده شود.
یک نکتۀ قابل تامل
با گذشت این همه سال از تبلیغات و ابداعشدن انواع و اقسام پلتفرمهای تبلیغاتی، هنوز هم یک برند، وقتی فروشش را تضمین میکند که مردم آن را دهان به دهان تبلیغ کنند.
درواقع، اهمیت چندانی ندارد که چند بنر تبلیغاتی در اتوبانهای مهم در اختیار شماست، در کدام سایت پربازدید تبلیغات کلیکی گذاشته باشید یا کدام اینفلوئنسر شما را در صفحۀ خود معرفی کرده باشد؛ تا وقتی یک نفر برند شما را به دوست، فامیل و آشنای خود معرفی نکند، در طولانیمدت فروش تضمینشدهای نخواهید داشت.
«افراد را به محصول و خدماتتان وفادار کنید، خودشان پربازدهترین تبلیغ را برایتان انجام میدهند.»