برای بسیاری از ما، نگرش طبیعی نسبت به تعارض، اجتناب از آن است؛ اما در محیط کار، تعارض یک امر طبیعی و گاه روزمره است. بیشتر وقتها ایدههای اعضای یک تیم با یکدیگر متفاوتاند و همین باعث ایجاد تنش میشود.
اما تعارض همیشه هم بد نیست. تعارض و اختلافنظر میتوانند بهعنوان کاتالیزور خلاقیت عمل کنند. این همان چیزی است که به آن تنش «سازنده» یا «خلاق» میگویند.
در این مطلب از ویپدیا ابتدا تعریفی از «تنش خلاق» ارائه خواهیم داد و در ادامه از مؤلفهها، مزیتها و آنچه میتواند باعث نابودی آن شود، سخن خواهیم گفت.
تنش خلاق چیست؟
اصطلاح «تنش خلاق» (Creative Tension) را پیتر سنگه (Peter Senge)، نویسنده و مدرس MIT Sloan، در کتاب خود به نام پنجمین فرمان (The Fifth Discipline) در سال ۱۹۹۰ به کار برد. سنگه تنش خلاق را بهعنوان «شکاف بین چشمانداز و واقعیت فعلی» یا فضای بین واقعیت و آیندۀ مطلوب توصیف میکند. او در ادامه توضیح میدهد که این شکاف، منبع انرژی است و میافزاید: «اگر شکافی وجود نداشت، نیازی به هیچ اقدامی برای حرکت بهسمت چشمانداز نبود.»
تنش خلاق، از هر دو جنبۀ «عدم اطمینان» و «هدایت» حمایت میکند. سنگه استدلال میکند که حفظ سطحی از تنش خلاق در تیمها و سازمانها انگیزهای برای رفع این عدم اطمینان ایجاد میکند و خود، فرصتهایی را برای جهش حول ایدههای جدید و هدایت نوآوری فراهم میکند.
منطقۀ تنش خلاق آن فضای تقریباً جادویی است که در آن ایدهها میجوشند، جایی که ایدههای بزرگ پدیدار میشوند و افراد بهترین کار خود را به نمایش میگذارند و خود را در معرض تحسین و انتقاد قرار میدهند. تنش خلاق، زمانی رخ میدهد که چیزی جدید از میان آن همه جوش و خروش بیرون میآید.
منطقۀ تنش خلاق جایی است که خلاقیت، نوآوری و رشد، بازی را به نفع موفقیت یک تیم یا سازمان تغییر میدهند و از بازندهای احتمالی، برندهای حتمی میسازند. شاید شما هم آرزومند باشید که کسبوکار خود را به مسیری جدید هدایت کنید یا لازم باشد دربارۀ یک ایده مطلبی خلاقانه بنویسید که مدتهاست فکرتان را مشغول کرده؛ درهرصورت، تنش خلاق به احساس یا فرایندی اطلاق میشود که همۀ ما برای رسیدن از نقطۀ A به B و رسیدن به اهداف خلاقانۀ خود طی میکنیم.
مفهوم تنش خلاق در فرایند خلاقیت
در تمام ابعاد زندگی ما، شکافی بین چشمانداز و واقعیت فعلی وجود دارد. در طول فرایند خلاقیت، شما به جایی که میخواهید بروید (چشمانداز) و همچنین به جایی که در حال حاضر هستید (واقعیت فعلی) توجه دارید.
همیشه تنش ساختاری در آغاز فرایند خلاقیت وجود خواهد داشت؛ زیرا همواره بین آنچه میخواهید و آنچه دارید، فاصله وجود دارد. چرا؟ زیرا پدیدآورندگان میخواهند چیزی را خلق کنند که هنوز وجود ندارد. تنش ساختاری یک اصل اساسی در فرایند خلاقیت است. بخشی از کار ما بهعنوان خالق این است که این تنش را شکل دهیم. یک شرکت را در نظر بگیرید:
وقتی همۀ اعضای تیم بر سر یک ایدۀ طراحی به توافق برسند، فرایند تفکر متوقف میشود. اگر بهترین ایده کشف شده باشد، عالی است، اما درصورتیکه فقط افکار یک نفر اجرا شود یا ایدههای افراد دیگر ناشنیده بماند، بد است. تعارض سالم و سازنده به ایدههای بیشتر و نتایج موفقیتآمیز منجر میشود. نظریۀ تنش خلاق نشان میدهد که خلاقیت زمانی رخ میدهد که بین ایدههای دستکم دو نفر تفاوت وجود داشته باشد.
وقتی یک فرد، طرح یا ایدهای را پیشنهاد میکند که شخص دیگری را به واکنش وامیدارد، تنش خلاق افزایش مییابد. این تنش میتواند برای گروه مثبت و سازنده باشد، تا زمانی که ارائهدهندۀ ایده نسبت به واکنش دیگران حساس باشد و از بازخورد استقبال کند. این نظریه میگوید که افراد خلاق در ایجاد تنش، دریافت و درک آن و ارائۀ راهحل، بهتر عمل میکنند. افراد خلاق به تنش حساساند و فضایی را طلب میکنند که در آن تنش وجود دارد.
تأمل در گذشته برای نگاهکردن به آینده
نظریۀ تنش خلاق مشابه مفاهیم یین و یانگ است که نشان میدهد همۀ چیزها در تضاد یا تضاد ظاهری و درنهایت مکمل یکدیگرند. تئوری تنش خلاق توسط الکس فایکنی آزبورن (Alex Faickney Osborn) در کتاب او با نام قدرت خلاقیت شما (Your Creative Power) (1948) شرح داده شد. آزبورن نوشت:
«کل تئوری تنش خلاق بر این باور استوار است که از هر نظر و در هر رابطه، ۲ عنصر را مییابیم که نمیتوانیم آنها را از یکدیگر جدا کنیم: اول، اصل تغییر و دوم، اصل ثبات. اولین اصل مربوط به تکامل، رشد و پیشرفت است. بدون آن، جهان نمیتوانست وجود داشته باشد. اصل دوم بیانگر تعادل و ماندگاری اساسی است.»
طبق ادعای این نظریه، تنش خلاق زمانی رخ میدهد که یک رابطۀ پویا بین دو نیروی متضاد وجود داشته باشد که برای حل مشکلات و ایجاد ایدههای جدید ضروری است. بهعنوان یک مثال کلاسیک از این موضوع، علم و دین از صدها سال پیش دو نیروی متضاد در جامعه بودهاند. بااینحال، پیشرفت علمی اساساً با نوآوری فناوری مرتبط است که خود به رشد اقتصادی منجر میشود. دین همچنین میتواند با ارائۀ یک کد اخلاقی که به شکلگیری ارزشهای اجتماعی کمک میکند، در پیشرفت جامعه نقش داشته باشد. به این معنا، علم و دین در نوعی حالت تنش خلاقانه برای تأثیرگذاری بر جامعه همزیستی میکنند. اگر دین نخواهد این نقش را بپذیرد، لاجرم حذف میشود.
به گفتۀ آزبورن، تنش خلاق زمانی رخ میدهد که دو نیروی متضاد با هم کار کنند. یک نیرو عنصری است که بهسمت ثبات میل میکند، درحالیکه نیروی دیگر بهسمت تغییر کشش دارد. این نیروها به هم متصلاند و هیچیک نمیتوانند بدون ایجاد مشکل تسلط پیدا کنند.
۳ مؤلفۀ تنش خلاق
ما از تنش مانند طاعون اجتناب میکنیم و اگر همهچیز آرام باشد، خوشحال میشویم. چه کسی تمایل دارد درگیری را به محل کار خود فرا بخواند؟
پاسخ این است که «بستگی دارد». تعارض یک اتفاق طبیعی در هر محیط کار یا تیم است و هر زمان که ایدهها یا دیدگاههای مختلف با یکدیگر برخورد کنند، ممکن است تنش ایجاد شود. تعارضی که بهخوبی مدیریت نشود، نتایج منفی در پی خواهد داشت. بااینحال، روی دیگر سکۀ تعارض، چیزی است که ما آن را تنش «سازنده» یا «خلاق» مینامیم. این نوع تنش، باعث ایجاد هیجان، گفتوگو و خلاقیت در یک گروه میشود.
شرکتهایی که تنش خلاق را در تیمهای کاری خود تشویق و مدیریت میکنند، دارای مزیت رقابتی هستند. برای ایجاد و حفظ تنش خلاق، رهبران و مدیران باید به ۳ مؤلفۀ اصلی آن توجه کنند.
۱) وضعیت موجود
رهبران باید مراقب باشند که اعضای تیم و سهامداران کلیدی درک مشترکی از وضعیت فعلی داشته باشند؛ چه چیزی کار میکند، چه چیزی اشتباه است و چرا اوضاع به این شکل است. تا شناخت کافی از وضع موجود وجود نداشته باشد، تعریف چشمانداز و حرکت بهسمت آیندۀ مطلوب میسر نخواهد بود.
شناخت اعضا از وضع موجود به نظر بدیهی میآید، اما با توجه به اینکه تنها ۱۳٪ از کارمندان در محیط کار خود احساس مشارکت میکنند، مدیران باید برای برقراری ارتباط مؤثرتر با اعضای تیم خود تلاش بیشتری انجام دهند.
۲) آیندۀ مطلوب/چشمانداز
افراد تیم باید تصور مشترکی از آیندۀ مطلوب داشته باشند که آنها را به حرکت درآورد و الهام بخشد. چشمانداز باید بهگونهای تعریف شود که افراد ترغیب شوند تا برای تحقق آن هر کاری انجام دهند. یک چشمانداز قدرتمند، کمتر درمورد کارمندان یا شرکت است، بلکه دربارۀ جهان و نقشی است که شما میخواهید برای ساختن آن ایفا کنید. شما باید تصمیم بگیرید که برای دستیابی به این چشمانداز چه چیزی در واقعیت فعلی باید تغییر کند.
هنگامی که رهبران به اعضای تیم خود کمک میکنند تا درک مشترکی از وضعیت موجود پیدا کنند، میتوانند در کارکنان برای رسیدن به اهداف تیم انگیزه ایجاد کنند. این کاری است که چشمانداز انجام میدهد. یکی از راههای مؤثرکردن هدفگذاری، استفاده از سیستم اهداف اسمارت (SMART Goals system) است؛ چارچوبی مدیریتی که معیارهای زیر را برای اهداف مؤثر تعیین میکند:
- معیّن (Specific)
- قابل اندازهگیری (Measurable)
- دستیافتنی (Achievable)
- مرتبط (Relevant)
- زمانبندیشده (Time-related)
یک مثال از یک هدف SMART این است: «۱۴۰۱ سال بدی برای درآمد بود (مرتبط). ما باید فروش (معیّن) خود را تا سه ماهۀ دوم سال ۱۴۰۲ (زمانبندیشده) ۲۵٪ (قابل اندازه گیری) افزایش دهیم. ما باید عرضۀ محصولات جدید خود را از طریق یک کمپین بازاریابی محتوایی (دستیافتنی) برجسته کنیم و علاقۀ مصرفکنندگان را برانگیزیم.»
۳) مسئولیتپذیری نسبت به آنچه در خطر است
برای ایجاد تنش خلاق سالم، افراد تیم باید متقاعد شوند که اگر این شکاف را پر نکنند، چیزی مهم به خطر میافتد. افراد باید این حس مشترک را داشته باشند که اگر جمع نشوند و به درک روشنی از چشمانداز و مزایای حرکت رو به جلو دست نیابند، چه پیامدهایی خواهد داشت.
اعضای تیم همچنین باید بدانند چه چیزی در خطر است، تا بتوانند خود و دیگران را برای دستیابی به اهداف تیم مسئول بدانند. این مرحله، بر توانایی رهبر تیم در توضیح وضعیت موجود و وادارکردن افراد به درک ارزش اهداف SMART تیم استوار است.
۳ مزیت اصلی تنش خلاق برای تیمها و سازمانها
سازمانها بهجای اینکه تنش را یک مانع بدانند، میتوانند تعارض و عدم اطمینان را مدیریت کنند تا باعث رشد کسبوکار خود شوند. در اینجا ۳ مزیت اصلی تنش خلاق برای تیمها یا سازمانها آورده شده است.
۱) کار مبتکرانه و خلاقانه
ویلیام ریگلی جونیور (.William Wrigley Jr)، سرمایهدار آدامس جویدنی آمریکایی، زمانی استدلال کرد که تجارت براساس اختلافات بنا شده است، و خاطرنشان کرد: «وقتی دو نفر همیشه با هم موافقاند، یکی از آنها زیادی است.»
استیو وزنیاک (Steve Wozniak) و استیو جابز (Steve Jobs)، بنیانگذاران اپل، پیشینۀ بسیار متفاوت و ایدههای متناقضی درمورد اینکه رایانۀ شخصی چیست، داشتند. وزنیاک یکی از حامیان اصلی سیستمهای باز است، درحالیکه استیو جابز به محیطهای محاسباتی بسته و کنترلشده علاقهمند بود. اما توانایی آنها در ترکیب نقاط قوتشان -یکی نابغۀ محاسباتی و دیگری یک فروشندۀ رؤیایی- به غول فناوریای منجر شد که امروز میشناسیم.
۲) انگیزه و تمرکز
احساس آزاردهندهای که افراد درمورد کارهای ناتمام خود دارند، همان چیزی است که میتواند تیمها و سازمانها را به تمرکز بر اهدافشان سوق دهد. افراد بهطور طبیعی تمایل دارند که عدم اطمینان و تعارض را حل کنند.
سنگه این تمایل را به یک نوار لاستیکی کشیده تشبیه میکند. این کار، بین دو نقطه تنش ایجاد میکند: واقعیت فعلی و چشمانداز. برای ازبینبردن این تنش، تیمها میتوانند واقعیت را به چشمانداز یا چشمانداز را به واقعیت نزدیک کنند. بههرحال، حفظ سطوح تنش خلاقانۀ سالم، افراد را به تمرکز روی دستیابی به اهداف مشترک سوق میدهد.
۳) مقرونبهصرفهبودن
اعضای تیمی که از بیان اختلافنظر و تناقض با یکدیگر اجتناب میکنند، میتوانند دچار این توهم شوند که کسبوکارشان بهخوبی پیش میرود؛ اما در واقعیت، توافق همیشگی با یکدیگر و نداشتن اختلافنظر، اغلب راه تصمیمگیری درست و رشد را سد میکند. در یک نظرسنجی، مدیران ارشد برآورد کردند که «اجتناب از تعارض» (Conflict Avoidance) و «فلج تحلیلی» (Analysis Paralysis) تقریباً ۱۶۰۰۰ دلار آمریکا در روز برای شرکتهایشان هزینه دارد.
رهبران باید درمورد تظاهر و ایجاد اجماع محتاط باشند. اعضای تیم باید تعارض را بپذیرند و با احترام دیدگاههای متفاوت را برای چکشکاری ایدههای جدید و بهتر بررسی کنند. مسلماً گفتن حفظ تنش خلاق، از انجامدادن آن آسانتر است. برای ایجاد محیطی که تعارض و دیدگاههای متفاوت را تشویق میکند، سازمانها باید به فرهنگی دست یابند که محل کار را به فضایی امن برای اختلافنظر بدون ترس از قضاوت یا تمسخر تبدیل کند.
توافق و اجماع جای خود را دارد، اما اگر همۀ اعضای تیم همیشه با یکدیگر موافق باشند، چگونه ایدههای خلاقانه، تغییرات مثبت یا نوآوری اتفاق میافتد؟ این دقیقاً همان مشکلی است که تنش خلاق به دنبال حل آن است.
۵ عاملی که تنش خلاق را از بین میبرد
چندین عامل میتواند به نابودی تنش خلاق بینجامد. در ادامه، به ۵ عامل اساسی اشاره میکنیم.
۱) ترس از شکست
ترس از شکست میتواند مشارکت، صحبتکردن، بیان ایدههای جدید و ریسکپذیری را که از ویژگیهای بارز تنش خلاق هستند، خفه کند. ارتباط بین شکست و نوآوری، آشکار شده است؛ همانطور که شرکتهایی مانند گوگل، آمازون و کوکاکولا طبق سیاستهای خود در تشویق نوآوری، به اشتباهکردن پاداش میدهند و از شکست استقبال میکنند. این شرکتها، جملۀ قدیمی توماس ادیسون را سرلوحۀ کار خود قرار دادهاند: «من شکست نخوردهام. فقط ۱۰۰۰۰ روش پیدا کردهام که جواب نمیدهند.»
برای ارزیابی و رفع ترس از شکست، میبایست شاخصهای زیر را در فرهنگ تیم خود جستوجو کنید:
- فضای رقابتی ناسالم
- عدم اطمینان از امنیت شغلی یا وفاداری به شرکت
- سطح غیرمعمول فشار برای اجرا
۲) فقدان ایمنی
فقدان ایمنی، یا این احساس که خودبودن امن نیست، خلاقیت را خفه میکند. امی ادموندسون (Amy Edmondson) در مقالهاش با عنوان «ایمنی روانشناختی و رفتار یادگیری در تیمهای کاری» آن را «ایمنی روانشناختی» مینامد؛ ایمنی «احساس اطمینان از این بابت است که تیم کسی را برای صحبتکردن شرمنده، طرد یا تنبیه نخواهد کرد.»
منطقۀ تنش خلاق به توانایی فرد برای بیان آشکار و راحت خود بستگی دارد. امروزه، ایمنی بیش از هر زمان دیگری مهم است؛ زیرا جامعه همچنان به شکستن مرزهای متعارف و تبعیضهای ناروا ادامه میدهد و سازمانها بهطور پیوسته متنوعتر میشوند. برای ارزیابی و رفع فقدان ایمنی، باید شاخصهای زیر را در فرهنگ تیم خود جستوجو کنید:
- رهبر یا مدیرانی که به اعتمادبهنفس افراد ضربه میزنند؛
- فقدان سیاستهای ضد تبعیض در شرکت برای حمایت از محیط کار متنوع؛
- فقدان قوانین برای گفتوگوی محترمانه.
۳) تفکر گروهی
تفکر گروهی، طبق تعریف رایج، تمرین تفکر یا تصمیمگیری بهصورت گروهی آن هم بهگونهای است که خلاقیت یا مسئولیت فردی را از بین ببرد. توافق و اجماع جای خود را دارد، اما اگر همۀ اعضای تیم همیشه موافق باشند، چگونه ایدههای خلاقانه، تغییرات مثبت یا نوآوری اتفاق میافتد؟ با این اوصاف، اصلاً چرا تیم داریم؟
برای ارزیابی و رفع این ضعف، میبایست شاخصهای زیر را در فرهنگ تیم خود جستوجو کنید:
- آیا سازمان شما افراد بلهقربانگو را استخدام میکند؟
- آیا جلسات شما بهشکلی وحشتناک، آرام است؟
- آیا رهبران سازمان شما از نظرات یا بازخوردهای متفاوت جلوگیری میکنند؟
۴) نوبتگیری افراد معدودی برای صحبتکردن
برای اینکه یک تیم با هم کار کند و تاحدامکان نوآور باشد، همه (بدون استثنا) باید در گفتوگو شرکت کنند. اگر مکالمه برای استفاده از استعداد و خلاقیت تیم بهدرستی مدیریت نشود، درنهایت فقط چند نفر نمایش خلاق را اجرا میکنند. برای ارزیابی و رفع این ضعف، باید شاخصهای زیر را در فرهنگ تیم خود جستوجو کنید:
- افراد ساکت که رغبتی برای صحبتکردن ندارند.
- خود رهبر تیم، افراد واجد شرایط برای ارائۀ نظرات را انتخاب میکند و پتانسیلهای جدید را از دست میدهد.
- رهبر تیم تمایل زیادی به اجتناب از تعارض دارد و گفتوگو را مدیریت نمیکند.
۵) ازبینرفتن اعتماد
ازبینرفتن اعتماد یک عامل اساسی است: اعتماد بر تمام ویژگیهای دیگر تأثیر میگذارد. وجود اعتماد باعث ایجاد فرهنگ بیباکی، ایمنی، تفکر مستقل و اعتمادبهنفس میشود. بین اعتماد بالا و عملکرد بالا در سازمانها و تیمهای کاری همبستگی مشهودی وجود دارد و تجربه نشان داده است که منطقۀ تنش خلاق با اعتماد در یک تیم آغاز میشود و به پایان میرسد. بهطور مشابه، یافتهها نشان میدهد که وقتی اعتماد از بین میرود، درگیری مخرب ایجاد میشود. راهنمای کلیدی برای هر سازمانی این است: اعتماد مهارتی است که باید در فرهنگ سازمان شما ایجاد شود و توسعه یابد. برای ارزیابی این عامل، باید شاخصهای زیر را در فرهنگ تیم خود جستوجو کنید:
- اعضا احساس نمیکنند که مورد اعتماد رهبر تیماند.
- هیچیک از اعضا در حین جلسات صحبت نمیکنند، بهجایش پشت سر یکدیگر حرف میزنند.
کنترل تنش خلاق
تنش خلاق میتواند بسیار ناخوشایند باشد، بهخصوص اگر در استفاده از آن تمرین و تجربۀ کافی نداشته باشید؛ چیزی شبیه اضطراب که با تمام ترسهای شخصی شما تغذیه میشود و آنقدر به شما استرس میدهد که توان فکرکردن خود را از دست میدهید.
تنش خلاق درعینحال به ما انگیزه میدهد تا با یافتن راهحلهایی برای مسئله، برای کاهش سریع تنش اقدام کنیم. اما مشکل این است که بسیاری از ما برای کاهش شکاف بین چشمانداز و واقعیت فعلی، از چشمانداز رؤیایی خود کوتاه میآییم. هرچند این کار بهطور موفقیتآمیزی تنش را کاهش میدهد، اما باعث میشود که شما آنچه را واقعاً میخواهید، به دست نیاورید. در بهترین حالت، در ایجاد نسخۀ «تقلیلیافته»ای از چشمانداز خود موفق خواهید بود. برای دستیابی به تنش خلاق و استفاده از آن به نفع خود، این نکات را رعایت کنید:
- چشمانداز خود را تا جایی که میتوانید بهوضوح و با جزئیات تعریف کنید: چشماندازی را که میخواهید به آن برسید تصور کنید. تا جایی که میتوانید جزئیات را اضافه کنید و بارها و بارها آن را مانند یک فیلم در ذهن خود مرور کنید. فقط به آنچه میخواهید فکر کنید، نه به چیزهایی که میخواهید از آنها دور شوید، یعنی واقعیت فعلی.
- درمورد واقعیت فعلی خود صادق باشید: تماشا کنید، گوش دهید و به حال خود توجه کنید. بازخورد و نظرات دیگران را دربارۀ واقعیت فعلی خود بخواهید تا از زوایای بیشتری خود را بشناسید. تمام روایتهای خود درمورد واقعیت را زیر سؤال ببرید تا بتوانید خودفریبی را از بین ببرید و به حقیقت اصلی واقعیت فعلی خود برسید.
- مرحله به مرحله شکاف میان چشمانداز و واقعیت را پر کنید: در ابتدا راهحل کاملی در ذهن خود نخواهید داشت، اما با فکرکردن مداوم به آن، مرحله به مرحله پیش خواهید رفت. شکاف را به مراحل قابل کنترل تقسیم کنید و سپس یک قدم به جلو حرکت کنید.
اگر بهخوبی درک کنید که تنش خلاق چگونه میتواند به شما و کسبوکارتان کمک کند، به ابزاری خوشایند برای ارائۀ راهحل تبدیل خواهد شد. وقتی در آن مهارت پیدا کردید، مانند یک ترفند ذهنی جدی به نظر میرسد. چه کسی حاضر است از این قابلیت صرفنظر کند؟ برای خود و کسبوکارتان به پیادهسازی آن فکر کنید.