بزرگترین آموزش، اغلب با سرگرمی ترکیب میشود و به همین دلیل است که بیل نای، مرد علم، تأثیر عمیقتری نسبت به هر معلمی روی اشخاص در سرتاسر جهان گذاشت. وقتی نوبت به بازاریابی در شبکههای اجتماعی میرسد، خوششانس هستید؛ چراکه درسهای ارزشمندی وجود دارد که از فرهنگ عامه میتوان به دست آورد. در ادامه ۹ فیلم و ۲ برنامۀ تلویزیونی را به شما معرفی میکنیم که متخصصان شبکههای اجتماعی باید ببینند.
۱) فیلم Fyre
محصول سال ۲۰۱۹
زیرنویس این مستند نتفلیکس گویای همهچیز است: «فایر فستیوال، بزرگترین جشنی بود که هرگز اتفاق نیفتاد»؛ فستیوال موسیقی در باهاما که توسط کارآفرینان و کلاهبردارانی با نامهای مک فارلند و جا رول برگزار شد و توانست هزاران بلیت گرانقیمت را با این وعده که جشنوارهای لوکس با حضور مدلهای لباس و اینفلوئنسرهای اینستاگرامی است، بفروشد.
فستیوال Fyre تقریباً بهطور کامل از طریق یک کمپین از سوی اینفلوئنسرهای اینستاگرامی تبلیغ شد و ویدئویی تبلیغاتی را شامل میشود که افراد مشهوری همچون جیجی حدید و کندال جنر در حال شادی در ساحل بودهاند. شانس مهمانی با افراد مشهور اینستاگرام، آن مفهومی بود که کسی نمیتوانست در برابرش مقاومت کند و همین موضوع باعث شد تا در چند ساعت اول، بیش از ۵۰۰۰ بلیت از آن به فروش برسد.
اما در پشتصحنه، تیم این فستیوال با تدارکات و بودجۀ ناکافی دستوپنجه نرم میکردند و نمیتوانستند به وعدههای گزافی که به شرکتکنندگان داده بودند، عمل کنند. حتی وقتی آشکار شد که جشنواره Fyre شکست خواهد خورد، آنها همچنان به انتشار عکسهای لوکس و گمراهکننده در اینستاگرام ادامه داده و نوید یک تجربه در سطح جهانی را دادند.
وقتی شرکتکنندگان به جشنواره وارد شدند، تشکهای خیس، چادرهای امدادی توفان و حتی یک مدل ویکتوریا سیکرت با لباس بیکینی را پیدا نکردند. همۀ گروهها ناگهان کنار رفته بودند و اینفلوئنسرها نیز در خانههای خود مانده بودند. بهجای سوشی به سبک باهاما که به آنها وعده داده شده بود، ساندویچهای ناامیدکنندهای به آنها داده شد.
هنگامی که شرکتکنندگان سرگردان شروع به ارسال توییتهای وحشتناک، استوریهای اینستاگرام و پیامهای فیسبوک کردند، تمام جهان شاهد انفجار فوری جشنوارۀ Fyre در شبکههای اجتماعی بود. در آخر نیز میتوانید نتیجه بگیرید که هر کلاهبرداریای درنهایت کشف میشود و حتی اگر مانند بیلی مک فارلند به زندان نروید، اعتماد مشتری خود را از بین برده و شهرت جهانیتان را زیر سؤال میبرید. اگر یک مستند برای رفع کنجکاوی شما کافی نیست، سرویس Hulu نیز مدتی قبل از نتفلیکس، مستندی تحت عنوان Fyre Fraud را بهروی آنتن برد.
۲) فیلم The American Meme
محصول سال ۲۰۱۸
این مستند نتفلیکس به کاوش در لایۀ زیرین شهرت اینترنتی و فرهنگ اینفلوئنسرها میرود. The American Meme بر چهار چهرۀ مشهور شبکههای اجتماعی متمرکز است: پارس هیلتون (ستارۀ سابق Vine)، بریتانی فورلان، جاش اوستروفسکی (با نام مستعار یهودی چاق) و کریل بیچوتسکی. این اشخاص بهصراحت درمورد راههایی صحبت میکنند که شهرت از طریق آنها روابط شخصی و سلامت روان آنها را به هم ریخته است.
این فیلم افراد واقعی را در پشت پرسونای آنلاین آنها که بهدقت ساخته شدهاند، به نمایش میگذارد. با وجود اینکه این ستارگان نفوذ فوقالعاده و دنبالکنندگان زیادی دارند، همۀ آنها احساس انزوا، بهدامافتادن و تنهایی میکنند. با توجه به اینکه بسیاری از هزارهها شهرت را بهجای شغل یا تحصیلات دانشگاهی انتخاب میکنند، تماشای این فیلم برای کسانی که محبوبیت اینترنتی را دوست دارند، باید الزامی باشد.
۳) فیلم A Simple Favor
محصول سال ۲۰۱۸
در این اثر خندهدار و پیچیده، آنا کندریک نقش استفانی را بازی میکند؛ یک مادر وبلاگنویس که با امیلی (با نقشآفرینی بلیک لایولی)، یک مدیر روابط عمومی جذاب و موفق، دوست میشود. پس از چند هفته ترتیبدادن قرار ملاقات برای بچهها و نوشیدن مارتینی در بعدازظهر، امیلی ناگهان ناپدید میشود و استفانی تحقیقات آماتوری خود را درمورد اتفاقی که برای او رخ داده است، آغاز میکند.
این دو زن در نحوۀ استفاده از شبکههای اجتماعی برای پنهانکردن، با هم متضاد هستند. امیلی کاملاً آفلاین است: او هیچ حضور اینترنتیای ندارد و حتی اجازه نمیدهد استفانی از او عکس بگیرد. بهقول شوهرش (که نقش آن توسط هنری گلدینگ بازی میشود)، او یک روح زیبا است. در مقایسه، استفانی از وبلاگ خود استفاده میکند تا اسرار تاریک خود را پنهان کند.
میتوانید چند درس از این فیلم (و بازاریابی آن) درمورد چگونگی برانگیختن هیجان و انتظار با استفاده از کمپین شبکههای اجتماعی بگیرید. بلیک لایولی نیز در زندگی واقعی و دنیای خارج از فیلم، با حذف همۀ پستهای اینستاگرامی خود و فعالیتنکردن در شبکههای اجتماعی برای طولانیمدت، علاقهمندی خود را به مفهوم این فیلم نشان داد.
فیلم A Simple Favor را همین حالا در فیلیمو ببینید!
۴) فیلم Eighth Grade
محصول سال ۲۰۱۸
تماشای این فیلم بهطور همزمان دلچسب و آزاردهنده است (مخصوصاً اگر تابهحال یک دختر نوجوان بوده باشید). Eight Grade داستان یک دختر حساس و آرام ۱۳ساله با نام کایلا دی (با نقشآفرینی السی فیشر) را در آخرین هفتۀ کلاس هشتمش دنبال میکند. شبکههای اجتماعی در زندگی کایلا حضور دائمی دارند؛ چراکه او سلفیهای اسنپچت میگیرد، ویدئوها را در کانال یوتیوب خود آپلود میکند، یا بدون هیچ دلیل خاصی در اینستاگرام میچرخد.
برای کایلا، شبکههای اجتماعی منبعی از اضطراب هستند؛ اما بهعنوان یک محیط برای فرار از دنیای واقعی نیز تلقی میشوند. فیلم Eight Grade بهخوبی نشان میدهد که زندگی نوجوانانی که قبل از شبکههای اجتماعی هرگز دنیا را نشناختهاند چگونه است، و درک رابطۀ آنها برای بزرگسالان (مانند پدر کایلا) به چه اندازه میتواند سخت باشد. درحالیکه بسیاری از فیلمها جنبۀ تاریک شبکههای اجتماعی را به تصویر میکشند، این اثر نشان میدهد که این مکان جایی است که نوجوانان خجالتی و بیدستوپا احساس میکنند میتوانند خود را بیان کنند و هویتی برای خود داشته باشند.
اگر میخواهید بفهمید که نوجوانان عادی چگونه از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، این فیلم راهنمای شما خواهد بود.
۵) فیلم You
محصول سال ۲۰۱۸
در ادامۀ مضمون دنبالکنندگان استالکرهای اینستاگرامی، You سریالی است که به بهترین وجه در آثاری همچون Pretty Little Liars، Gossip Girl و Murder خلاصه میشود. اگر این آثار برای شما بیمعناست، پس بگذارید بهشکلی دیگر این فیلم را برای شما تفسیر کنم: ترکیب تمامی اینها و سریال You، یک اثر بهشدت سرگرمکننده میسازد.
از دیدگاه جو (با بازی پن بادگلی)، مدیر کتابفروشی با یک آپارتمان بزرگ و غیرقابل توضیح در نیویورک، You دربارۀ وسواس همهجانبۀ او به مشتری بلوند و زیبایی است که در مغازهاش سرگردان است. جو بلافاصله نام مشتری را در گوگل جستوجو میکند و آدرس توییتر، اینستاگرام، فیسبوک و خانۀ او را پیدا میکند. این تنها ۱۰ دقیقه از این سریال است و در بقیۀ زمانها شما به تلاشهای آشفتۀ جو برای دستیابی به یک رابطۀ عاشفانه با این شخص نگاه میکنید؛ اقداماتی افراطی مانند مونتاژ داوطلبانۀ مبلمان IKEA و قتل دوستپسر سابق آن دختر.
You یک اثر بسیار سرگرمکننده است، اما همچنین باعث میشود بهطور مجدد درمورد حریم خصوصی و امینتیتان در فضای اینترنت فکر کنید. وقتی جو تلفن آن دختر را میدزدد تا بتواند ایمیلهای او را بخواند و مکالمات متنی او را زیر نظر بگیرد، شما فریاد میزنید که «چرا رمز عبور ندارد؟!»
۶) فیلم Ingrid Goes West
محصول سال ۲۰۱۷
در این اثر کمدی بسیار تاریک، اینگرید (با نقشآفرینی اوبری پلازا) شیفتۀ تیلور (با بازی الیزابت اولسن)، تأثیرگذار اهل لسآنجلس میشود که زندگی ساحلی پرزرقوبرق خود را در اینستاگرام شرح میدهد. اینگرید چمدانهای خود را جمع میکند و به دنبال وسواس جدید خود، به کالیفرنیا میرود؛ جایی که او شبکههای اجتماعی تیلور را برای سرنخهایی از محل زندگی، خرید و غذاخوردن تیلور مطالعه میکند و درنهایت راه خود را برای ساختن یک دوستی واقعی میسازد.
علیرغم زمانی که اینگرید و تیلور با هم میگذارنند و عکسهای درۀ کواچلا که روی آنها یکدیگر را تگ میکنند، آنها درواقع هرگز با یکدیگر آشنا نمیشوند. اینگرید بر سبک زندگی و تصویر تیلور متمرکز است، اما توجهی نمیکند که تیلور واقعاً بیحس است. هردوی آنها آنقدر روی محتوای اکانتهای خود تمرکز میکنند که هرگز در روابطشان عمیقتر نمیشوند.
این فیلم یک یادآوری است که اگر ۱۰۰درصد روی محتوای خود متمرکز باشید، نمیتوانید روابط واقعی (با مشتریان یا دنبالکنندگان اینستاگرامی) ایجاد کنید. شما همچنین باید بهطور معناداری درگیر شوید و شخصیت واقعیتان را به نمایش بگذارید. همانطور که اینگرید متوجه میشود، جعلیبودن فقط برای مدت کوتاهی جوابگو است.
۷) فیلم The Circle
محصول سال ۲۰۱۷
در این اثر مهیج که از رمان دیو اگرز اقتباس شده است، اِما واتسون نقش مای، کارمند جوان یک شرکت فناوری به نام Circle را بازی میکند که توسط شخصی به نام ایمون بیلی (با نقشآفرینی تام هنکس) هدایت و مدیریت میشود. Circle یک شرکت فیسبوکمانند است که هم کارمندان و هم کاربران را تشویق میکند تا شفافیت مطلق را پذیرفته و همهچیز را درمورد زندگی خود به اشتراک بگذارند.
مای ارزشهای شرکت را میپذیرد و تصمیم میگیرد تا زندگی خود را در ۷ روز هفته و ۲۴ ساعت شبانهروز از طریق یک دوربین پوشیدنی پخش کند، علیرغم این واقعیت که دوستان و خانوادهاش از این موضوع ناراحت میشوند. این فیلم یک داستان هشداردهنده دربارۀ اتفاقی است که وقتی کاربران اعتماد خود را به شرکتهای فناوری از دست میدهند، رخ میدهد و بر تفاوت بین انتخاب اشتراکگذاری اطلاعات شخصی خود با جهان و اشتراکگذاری آنها بدون رضایت شما تأکید میکند.
فیلم The Circle یادآور برندهایی است که باید ایجاد اعتماد و حمایت از یکپارچگی، بخش ضروری استراتژیشان باشد.
فیلم The Circle را همین حالا در فیلیمو ببینید!
۸) فیلم Moneyball
محصول سال ۲۰۱۱
یک فیلم ورزشی که در پشت پرده، مفهومی مخفیانه را درخود جای داده است: تجزیهوتحلیل. فیلم Moneyball براساس داستان واقعی بیلی بین (با نقشآفرینی برد پیت)، مربی دوومیدانی اوکلند است که مجبور بود یک تیم بیسبال قوی بسازد، بدون اینکه پولی برای استخدام بازیکنان درجه یک داشته باشد. برای انجام این کار، او پیتر برند (با نقشآفرینی جونا هیل) را استخدام میکند، یک تحلیلگر جوان که استراتژی جدیدی را پیشنهاد میکند: جذب بازیکنان با استفاده از دادههای مربوط به فعالیت درون بازیشان، بهجای تکیه بر توصیههای پیشاهنگان بیسبال.
درحالیکه هیچ نوع شبکۀ اجتماعی واقعی در این فیلم وجود ندارد، این یک قیاس کامل برای ارزش دادهها در ایجاد استراتژی عالی شماست. اوکلند A با تلاش برای استفاده از روشهایی که برای تیمهای دیگر کارآمد بود، بهجای اندازهگیری و درک آنچه میتواند برای آنها مفید باشد، شکست خوردند و وقتی آنها شروع به جذب نیرو بهشکل استراتژیک کردند، روند پیروزی برای آنها آغاز شد.
بسیاری از شرکتها سعی میکنند با کپیکردن آنچه دیگران میگویند، به موفقیت دست یابند؛ اما روش درست این است که ببینند چه چیزی برای آنها بهتر است. راههای زیادی برای اصلاح استراتژی بازاریابی با دادهها وجود دارد: اجرای تستهای A/B، تحقیق درمورد مخاطبان هدف و… .
نکتۀ دیگری نیز در Moneyball وجود دارد؟ استراتژی بازاریابی خود را بهعنوان یک کل ارزیابی کنید (بهعنوان تیم بیسبال)، بهجای اینکه تمرکز خود را روی قطعات مستقل (مانند بازیکنانتان) بگذارید تا بتوانید درک بیشتری نسبتبه هماهنگی قطعات مختلف داشته باشید.
فیلم Moneyball را همین حالا در فیلیمو ببینید!
۹) سریال Black Mirror
محصول سال ۲۰۱۱
اپیزودهای این مجموعۀ علمیتخیلی ژانرهای مختلفی را شامل میشوند: از خندهدار گرفته تا تأثیرگذار و گاهی ناراحتکننده. هرکدام از قسمتهای این برنامۀ تلویزیونی در زمان حال یا آیندهای بسیار نزدیک اتفاق میافتد و پیامدهای احتمالی فناوری مانند شبکههای اجتماعی، هوش مصنوعی و واقعیت مجازی را بررسی میکند. هر قسمت داستانی مستقل و پایانی مستقل دارد، بنابراین میتوانید از هرجایی در این سریال شروع کنید.
Nosedive یکی از اپیزودهای این سریال است که دنیایی را تصور میکند که در آن، هر تعامل شخصی میتواند در یک برنامه رتبهبندی شود (مانند یک اینستاگرام همراه با سیستم رتبهبندی اوبر یا اسنپ). رتبههای بالا به کاربران امتیازاتی میدهد، مانند خطوط سریع در فرودگاه و رتبههای پایین نیز مجازاتهایی را به همراه دارد.
بهخاطر چنین سیستمی، همه تشویق میشوند که مؤدب، دوستانه و کاملاً سطحی باشند. به عبارتی، همه خوب هستند، اما بهطرز دردناکی غیراصیل؛ نتیجۀ آن هم دنیایی است که قطعاً نمیخواهید در آن زندگی کنید.
فیلم Black Mirror را همین حالا در فیلیمو ببینید!
۱۰) فیلم Up in the Air
محصول سال ۲۰۰۹
در این اثر کمدی، رایان رایان بینگهام (با نقشآفرینی جرج کلونی) مشاور مسافرتی برای شغلی است که دوست دارد: پرواز در سرتاسر کشور و اخراج کارمندان برای رفتن به شرکتهای دیگر. شغل بدی نیست و کارمندانی که او ملاقات میکند، بهطور قابل درکی ناراحت هستند؛ اما رایان واقعاً به کاری که انجام میدهد، اعتقاد دارد. او میخواهد آنها را متقاعد کند که ازدستدادن شغلشان در درازمدت چیز خوبی است؛ چراکه آنها را آزاد میکند تا کاری را انجام دهند که واقعاً آنها را خوشحال میکند.
از خودتان بپرسید که آیا واقعاً باور میکنید که شخصی در حین اخراج کردنتان، به شما بگوید که این کار یک هدیه است؟ بخشی از جادوی این کار، جذابیت جورج کلونی است؛ اما دلیل دیگری که این اقدام جواب میدهد، این است که رایان با ارائۀ آرامش، صداقت و تشویق، به مردم در لحظات سخت کمک میکند و درمورد ادامۀ مکالمات دشوار، چیزهای زیادی برای یادگیری در این فیلم وجود دارد.
هر شرکتی درنهایت با یک وضعیت ناخوشایند روبهرو خواهد شد، خواه این وضعیت مشتریان ناراضی باشد یا فجایع روابط عمومی. اما اگر با مشتریان خود با همدلی و شفقت رفتار کنید، میتوانید تأثیر مثبتی داشته باشید. همکار جدید رایان در تلاش است یک سیستم دیجیتالی از راه دور برای انجام این فرایند اخراجکردن معرفی کند، اما این پروژه درنهایت شکست میخورد؛ حال خودتان حدس بزنید که چرا این استراتژی موفق نبود؟ 🙂
۱۱) فیلم The Joneses
محصول سال ۲۰۰۹
درحالیکه این فیلم حتی قبل از اینکه اینستاگرام وجود داشته باشد، بهروی پردۀ سینماها رفت، بهطور تکاندهندهای به دوران اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی مرتبط است. این فیلم خانوادۀ جونز را دنبال میکند که درواقع یک گروه نامرتبط از بازاریابان مخفیکار هستند. کار آنها استفاده از نفوذ اجتماعیشان برای متقاعدکردن دوستان و همسایگان برای خرید چیزهای مختلف است؛ از غذای منجمدشده گرفته تا چوب گلف.
اگر تابهحال یک لباس خریده باشید، آن هم به این دلیل که در تن دوست شما (یا اینستاگرامر موردعلاقۀ شما) عالی به نظر میرسد، تئوری پشت این فیلم را درک خواهید کرد. اینفلوئنسر مارکتینگ یک ابزار قدرتمند است؛ چراکه مردم براساس نظرات افراد واقعی که به آنها اعتماد دارند و آنها را تحسین میکنند، تصمیماتی برای خرید میگیرند.
ورشکستگی خانوادۀ جونز زمانی آغاز میشود که متوجه میشوند به درستیِ چیزی که میفروشند، اعتقاد ندارند. بهطور مشابه، هنگام کار با اینفلوئنسرها، مهم است که مطمئن شوید ارزشهای شما همسو هستند. بهخطرانداختن چیزی که به آن اعتقاد دارید، ممکن است به شما کمک کند فروش سریعی داشته باشید، اما درنهایت باعث ازبینرفتن اعتماد دنبالکنندگانتان و آسیب به شهرت شما میشود.