میدانید عالم بیعمل در شبکههای اجتماعی حکم چه کسی را پیدا میکند؟ اسلکتیویست (Slacktivist)؛ یعنی کاربر فعالی که در این فضا همه را امرونهی میکند، اما خودش در دنیای واقعی اقدامی برای آن انجام نمیدهد. این افراد کسانی هستند که از زیر پتو مبارزه میکنند و گاهی از شدت عصبانیت باید به آنها گفت: «چو عسل نمیدهی، نیش مزن».
در این مطلب از ویپدیا میخواهیم دربارۀ پدیدۀ مبارزه زیر پتو صحبت کنیم. از دیگر سؤالاتی که به آنها جواب میدهیم این است که آیا این نوع مبارزه همیشه حرکتی منفی محسوب میشود، چه جنبشهایی را شکل داده است و چگونه میتوان از آن بهشکلی مثبت استفاده کرد.
مبارزه زیر پتو یا Slacktivism یعنی چه؟
مبارزه زیر پتو یا مبارزه زیر لحاف از واژۀ Slacktivism میآید و به پدیدهای در فضای آنلاین اشاره دارد که در آن افراد فقط در دنیای اینترنتی با مسئلهای خاص مبارزه میکنند یا با چالشی همراه میشوند و در واقعیت قدمی برای آن برنمیدارند. به این رویکرد چریک زیر پتو، کنشگری در صندلی راحتی (Arm-chair activism)، کنشگری کلیکی (Clicktivism)، مبارزۀ هشتگی و سستیگرایی هم گفته میشود.
همۀ ما لحظاتی را تجربه کردهایم که میدانستهایم باید کاری انجام دهیم و از اینکه چیزی به ذهنمان نمیرسید یا کاری از دستمان بر نمیآمد رنج کشیدهایم. صدها مثال میتوانیم از حوادث کشورمان بیاوریم: اعتراضات بحران بیآبی خوزستان، اعلام طرح صیانت، حادثۀ پلاسکو، زلزلۀ آذربایجان، ماجرای دختر آبی و غیره و غیره.
در این شرایط وقتی کسی پیشنهاد میدهد که توفان توییتری راه بیندازیم، کارزاری (Petition) را امضا کنیم، کمک مالی انجام دهیم یا صفحهای را ریپورت کنیم، با کمال میل انجام میدهیم. حتی تا میتوانیم با دیگران هم به اشتراک میگذاریم و آنها را هم به شرکت در این جنبش تشویق میکنیم تا بیشترین هشتگ، امضا یا پول جمع شود. این کار ریسک و دردسر کمتری برای ما دارد و درعینحال حس بد بیمصرفبودن را از ما دور میکند. فکر میکنیم عملی مثبت انجام دادهایم و احساس رضایت کاذب به ما دست میدهد. درنهایت هم بدون هیچ اقدامی در دنیای واقعی، کمکم از موضوع گذر میکنیم.
اما آیا مشکل اصلی مردم خوزستان دریافت کمک مالی و بطریهای آب معدنی بود؟ یا راهحل مبارزه با طرح صیانت جمعکردن امضای آنلاین بود؟
تاریخ پیدایش Slacktivism
واژۀ Slacktivism از ترکیب دو لغت Slacker و Activism ساخته شده است. Slacker به شخص تنبلی گفته میشود که از موضوع اصلی طفره میرود و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند. Activism هم به معنی کنشگریای است که برای ایجاد تغییر در زمینههای مختلف (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی یا اقتصادی) انجام میشود.
این اصطلاح را اولین بار فرد کلارک (Fred Clark) در سمیناری که در سال ۱۹۹۵ همراه با دوایت اوزارد (Dwight Ozard) برگزار شد، به کار برد. او این کلمه را با بار معنایی مثبتی در صحبتهای خود استفاده کرد و منظورش این بود که بتوانیم با انجام فعالیتهای شخصی و کوچکی مثل کاشت نهال، روی جامعهای بزرگتر اثر بگذاریم.
امروزه این اصطلاح مفهومی منفی به خود گرفته است و برای تحقیر و تمسخر فعالیتهایی که تعهدی برای شخص نمیآورد، به کار میرود. این فعالیتها لزوماً محدود به اینترنت نیستند، اما اغلب منتقدان در هنگام حرفزدن از مشارکتهای آنلاین، از آن یاد میکنند؛ کاربرانی که تمایل دارند کار خوب انجام دهند، بدون اینکه از روی صندلی خود بلند شوند.
اما آیا واقعاً مشارکتهای اینترنتی همگی بیحاصل هستند و جز آرامکردن وجدان کارایی دیگری ندارند؟
مزایای مبارزه زیر پتو
مبارزه زیر پتو باعث میشود هیچ تغییر واقعیای در موضوعی که مطرح است به وجود نیاید و مشکلات پیچیده را به چیزهایی سادهای مثل ریتوییتکردن یک پست تقلیل میدهد. این نقد درستی است، اما بیایید از زوایای دیگری هم به این پدیده نگاه کنیم:
- مبارزه زیر پتو راهی است که بتوانیم نظرات و حرفهای خود را بلند بیان کنیم، بدون آنکه به خیابان برویم و احیاناً جان خود را به خطر بیندازیم. همیشه در فعالیتهای جدیِ مربوط به جامعه هم برداشتن اولین قدم سخت به نظر میرسد و فضای دیجیتال بهخوبی توانسته است رفتن روی این پله را برای همه آسان کند؛ به همین دلیل، میزان مشارکت مردم در امور مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افزایش یافته است و باید این اتفاق را به فال نیک گرفت.
- اسلکتیویستها به وایرالشدن و همهگیرشدن موضوعات کمک میکنند و به آگاهسازی و اطلاعرسانی مردم در سطح وسیع منجر میشوند. چالش سطل آب یخ یکی از موفقترین نمونههای این پدیده به حساب میآید. این کارزار در سال ۲۰۱۴ از طرف انجمن بیماری ALS طراحی شد و در مدت کوتاهی حدود ۱۷میلیون نفر در آن شرکت کردند. فقط در پلتفرم فیسبوک (طبق اعلام این شرکت) ویدئوهای آن بیش از ۴۰۰میلیون بار دیده شد. تا پیش از آن چند نفر از وجود این بیماری عصبی که به مغز و نخاع آسیب میزند، اطلاع داشتند؟ حال به کشورهای تکقطبی مثل ایران فکر کنید که برخی گروههای مردمی، رسانهای برای صدای خود ندارند. آنها از طریق همین فعالیتهای کلیکی و هشتگی اخبار را به گوش دیگران و جامعۀ جهانی میرسانند.
- مبارزات زیر پتو جرقهای برای اقدامات واقعی هستند. با مطلعشدن همه عدهای ممکن است دست به کاری عملی بزنند. در ماجرای دختر آبی، بعد از جنبش توییتری، تیم استقلال با پیراهنهایی که روی آن دختر آبی نوشته شده بود در زمین بازی حضور پیدا کرد و به این ترتیب، این هشتگ به دنیای بیرون پا گذاشت. فیفا هم سازمان ورزشی ایران را تحت فشار قرار داد و ما برای اولین بار شاهد حضور زنان در استادیوم آزادی بودیم. آیا لازم است نحوۀ شروع اعتراضات اخیر را هم یادآوری کنیم؟
میتوان گفت مبارزه زیر پتو نقش بسیار پررنگی در آگاهسازی مردم دارد و اگر با نمود بیرونی همراه شود، بسیار تأثیرگذار است. «کلیکهای بیمعنی امروز» ممکن است پایه و اساس نوع دیگری از کنش در فرداروز باشند. البته همراهکردن اسلکتیویستها با جنبش یا کمپینی که داریم چندان هم راحت نیست و باید بدانیم چگونه میتوان آنها را به شرکت در رویداد ترغیب کرد.
چگونه مبارزان زیر پتو را با جنبش خود همراه سازیم؟
نیروی محرکۀ اولیۀ کمپین یا جنبش باید توسط خود ما تأمین شود. اگر بتوانیم اسلکتیویستها را جذب کنیم، پیمودن بقیۀ راه، اتوماتیک و آسان خواهد بود. کمپین Me To# توسط سازمان Time’s Up راهاندازی شد و میبینیم که با وجود گذشت مدتها، هنوز ادامه دارد. در این جنبش انتخاب مخاطب و موضوع بهخوبی انجام شد و مسلماً افراد زیادی انگیزۀ عاطفی و روانی کافی برای مشارکت در آن داشتند؛ اما غلبه بر ترس و حرفزدن دربارۀ ماجرا برای قربانیان کار سختی بود. درنظرگرفتن نکات و مراحل زیر، در مشارکت همگانی این جنبش و دیگر فعالیتهای مشابه کارساز است:
- قبل از شروع و در حین کمپین به شبکههای اجتماعی گوش کنیم (Social Listening) و داستانهای مرتبط، شخصیتهای درگیر و کانالهای مؤثر را بشناسیم؛
- بخش مهمی از تولید محتوا باید به داستانسرایی اختصاص یابد و در جای مناسب از این قصهها و قهرمانها استفاده کنیم؛
- در هنگام شروع فقط روی اطلاعرسانی متمرکز شویم؛
- در همۀ کانالها و رسانههای خود پیامی یکپارچه منتشر کنیم؛
- وقتی غریبه یا اسلکتیویستی واکنش نشان داد با او وارد تعامل شویم و از حمایتش تشکر کنیم. درصورتیکه پیامی شخصیسازیشده برای فرد ارسال کنیم، به کاری که انجام داده است احساس خوبی پیدا میکند؛
- کاربر را تشویق کنیم که پیام و رویداد ما را با دیگران به اشتراک بگذارد و اطلاعرسانی کند؛
- میتوانیم اخبار اقدامات بعدی را هم برای او ارسال کنیم تا در صورت تمایل، بازهم با ما همراه شود؛
- کمکم قدمهای کوچکی در دنیای آفلاین برداریم. برای مثال، از کاربران بخواهیم تماس تلفنی بگیرند، ویدئویی بسازند و منتشر کنند، محتوایی را در صفحۀ خود به اشتراک بگذارند یا از سلبریتی و افراد سرشناس دعوت کنیم؛
- همۀ درخواستها باید واضح، آسان و قابل پیگیری باشند. در این صورت احتمال بیشتری میرود که آن را واقعاً انجام دهند؛
- سفر مخاطب را از مرحلۀ آگاهی تا علاقه و اقدام بررسی کنیم و از نکاتی که متوجه میشویم، در ادامۀ کار استفاده کنیم؛
- در زمان مناسب برای هدف خود قدم بزرگی را که در نظر داریم، برداریم و کاربر را به انجام آن دعوت کنیم.
اگر در این مراحل موفق شویم، مابقی فرایند کمپین، مانند میتو، توسط مردم پیش برده میشود. فراموش نکنیم که هر مبارز زیر پتویی به یک فعال کامل دنیای بیرون تبدیل نمیشود، اما هر پستی که منتشر یا بازنشر کند و باعث مطلعشدن دیگران شود، ارزشمند است؛ آگاهی مردم به نفع ماست، حتی اگر به اقدامی منجر نشود.
مطلب جالبی بود. اینکه از آدمهای معمولا حرص درآر هم میشه در بازاریابی استفاده کرد چیزی نبود که بهش فکر کردخ باشیم احتمالا 🙂