بازاریابان امروزی در حال وداع با مدل سنتی تکشغلی و استقبال از شیوهای بسیار پویاتر هستند. آنها استادانه میان پروژههای فریلنسری، کسبوکارهای شخصی و سفارشهای مختلف مشتریان توازن برقرار میکنند. انجام این کارها در واقع یک استراتژی نوین برای ساختن آیندهای درخشان در دنیای بازاریابی است.
این مطلب از بلاگ صباویژن را به اصطلاح جدید «پلیوُرکینگ» یا چندشغلیبودن اختصاص دادهایم. تعریف جدیدی که میگوید مسیر شغلی تکخطی بهسرعت در حال رنگ باختن است و این وسط افرادی سود میبرند که پلیورکر باشند.
پلیوُرکینگ (Polyworking) دقیقاً چیست؟
پلیوُرکینگ یعنی داشتن چندین شغل، پروژه یا منبع درآمد به صورت همزمان. برخی آن را «مسیر شغلی پورتفولیویی» نیز مینامند؛ به این دلیل که هر فرد مجموعهای از تخصصها و نقشها را در سبد حرفهای خود دارد. این مفهوم شاید جدید نباشد، اما امروزه با قدرتی بیسابقه در حال فراگیرشدن است.
بازاریابان بهطور خاص، استعداد ویژهای در ساختن مسیرهای شغلی موازی دارند؛ مسیرهایی که از تولید محتوا و مشاوره گرفته تا تجارت الکترونیک و فراتر از آن را در بر میگیرد. به این پدیده به چشم متنوعسازی سبد سرمایهگذاری حرفهایتان نگاه کنید.
بهجای تکیه بر یک شغل، افراد چندشغله نقشهای مختلف را هوشمندانه لایهبندی میکنند. تصور کنید فردی همزمان کمپینهای ایمیلی یک استارتاپ را مدیریت میکند، به دو مشتری بزرگ مشاوره میدهد و آخر هفتهها روی کسبوکار آنلاین شخصیاش کار میکند. طبیعتاً این یک سبک زندگی با چندین جریان درآمد و چندین هویت حرفهای همراه است.
چرا بازاریابان با آغوش باز به استقبال پلیوُرکینگ رفتهاند؟
- انقلاب دورکاری و قدرت ابزارهای نوین: موج دورکاری، ساختار خشک و سنتی «ساعت کاری ۹ تا ۵» را برای همیشه در هم شکست. ابزارهایی مانند Slack و Zoom و Notion به بازاریابان این قدرت را دادند که چندین پروژه را بدون نیاز به حضور فیزیکی در دفتر مدیریت کنند. همزمان، پلتفرمهای دیجیتالی مانند Fiverr و Upwork، یافتن پروژههای فریلنسری را آسانتر و سریعتر از هر زمان دیگری کردهاند.
- فشارهای مالی، یک واقعیت انکارناپذیر: افزایش سرسامآور هزینههای زندگی و درجازدن حقوقها، بسیاری از متخصصان را به فکر کسب درآمد بیشتر انداخته است. بازاریابان زیادی برای پُرکردن شکافهای درآمدی، پسانداز سریعتر یا رهایی از استرسِ تکیه بر یک منبع حقوق، به پلیوُرکینگ روی آوردهاند. داشتن چندین جریان درآمدی، امنیت و تابآوری مالی بینظیری به ارمغان میآورد.
- عطش رشد و میل به استقلال: بازاریابان در ذات خود کارآفرین هستند. بسیاری از آنها از پلیوُرکینگ بهعنوان یک آزمایشگاه شخصی برای آزمودن ایدههای تجاری، ساختن یک برند شخصی قدرتمند یا یادگیری مهارتهای جدید خارج از چارچوب شغل اصلیشان استفاده میکنند.
- سپری هوشمندانه در برابر عدم امنیت شغلی: وابستگی به تنها یک کارفرما، ریسک بزرگی است. پلیوُرکینگ این ریسک را میان منابع مختلف توزیع میکند. اگر یک پروژه به پایان برسد، جریانهای درآمدی دیگر شما را سرپا نگه میدارند. برای بازاریابان، توانایی جابهجایی بین حوزهها، مشتریان و صنایع مختلف، از رکود و فرسودگی فکری نیز جلوگیری میکند.
محبوبیت انفجاری پلیوُرکینگ
پلیوُرکینگ دیگر یک پدیدۀ حاشیهای نیست و تماماً به یک جریان اصلی تبدیل شده است. تقریباً نیمی از کارمندان دنیا در حال حاضر شغل دوم یا کسبوکار جانبی دارند و بخش بزرگی از سایر کارمندان نیز برای شروع آن برنامهریزی میکنند. در ادامه به دلایل محبوبیت پلیوُرکینگ اشاره میکنیم:
- نسل Z و هزاره، پرچمداران این جنبش: متخصصان جوان، بهویژه در حوزۀ بازاریابی، موتور محرک این تغییر هستند. نسل Z بهسرعت در حال پذیرش نقشهای متعدد است و اغلب دو یا سه شغل را همزمان مدیریت میکند. نسل هزاره نیز فاصلۀ چندانی با آنها ندارد و بسیاری از آنها بیش از چهار پروژه را در حوزههای مشاوره، تولید محتوا و تجارت الکترونیک به پیش میبرند.
- فریلنسینگ، صنعتی پررونق: تنها در ایالات متحده، بیش از ۷۰ میلیون نفر در سال ۲۰۲۲ بهعنوان فریلنسر فعالیت کردهاند که جهشی خیرهکننده نسبت به سال قبل را نشان میدهد. بسیاری این کار را در کنار شغل تماموقت خود انجام میدهند. این روزها مفهوم مسیر شغلی باثبات و تکبعدی، جای خود را به ایدۀ یک پورتفولیوی کاری دستچینشده داده است.
- این یک سبک زندگی است، نه راهحلی موقتی: تقریباً نیمی از افراد چندشغله قصد دارند این سبک کاری را برای مدتی نامحدود ادامه دهند. بسیاری از آنها سالهاست که اینگونه زندگی میکنند و آن را نه یک مرحلۀ گذرا، بلکه یک انتخاب بلندمدت میدانند.
مزایای درخشانِ یک بازاریاب چندشغله بودن
- درآمد بیشتر، قدرت انتخاب بیشتر: پروژههای بیشتر، پول بیشتری به همراه دارد. بازاریابان هوشمند از این درآمد اضافی برای پسانداز سریعتر، تسویۀ بدهیها یا سرمایهگذاری روی رؤیاهایشان استفاده میکنند. در بسیاری از موارد، کسبوکار جانبی بهمرور زمان به منبع درآمد اصلی تبدیل میشود.
- انعطافپذیری و استقلال عمل: افراد چندشغله اغلب ارباب زمان خود هستند. این آزادی به آنها اجازه میدهد تا پروژههایی را دنبال کنند که به آنها علاقه دارند یا وارد صنایع جدیدی شوند. قدرت انتخابِ اینکه «چه کاری را چه زمانی انجام دهم» یک مزیت فوقالعاده است و فضایی بینظیر برای شکوفایی خلاقیت فراهم میکند.
- توسعۀ مهارت با سرعت جت: مدیریت چندین شغل، مانند گذراندن یک دورۀ MBA فشرده و عملی است. هر پروژه، مهارت متفاوتی را در شما تقویت میکند. بازاریابان چندشغله تجربۀ میانرشتهای (از سئو و برندسازی گرفته تا مدیریت محصول) را بسیار سریعتر کسب میکنند. این تنوع، آنها را به متخصصانی تیزبینتر و خواستنیتر در بازار کار تبدیل میکند.
- دریچهای برای تنفس خلاقیت: پروژههای جانبی اغلب آزادی عمل خلاقانۀ بیشتری نسبت به شغلهای اصلی دارند. بازاریابان از این فضا برای آزمودن ایدههای جسورانه، کشف علایق پنهان یا ساختن چیزی معنادار برای خودشان استفاده میکنند. این تعادل، شعلۀ اشتیاق را زنده نگه میدارد و از روزمرگی و فرسودگی جلوگیری میکند.
- شبکهسازی در مقیاسی وسیع: پروژههای بیشتر یعنی همکاران بیشتر، مشتریان بیشتر و ارتباطات گستردهتر. افراد چندشغله شبکههای حرفهای عمیق و وسیعی میسازند. برای یک بازاریاب، این شبکه معدنی از طلاست که میتواند به معرفیهای کاری، مشارکتهای استراتژیک و فرصتهای شغلی آینده منجر شود.
5 جنبۀ منفی پلیوُرکینگ
پلیوُرکینگ مزایای خود را دارد، اما به راحتی هم به دست نمیآید. در برابر هر بازاریابی که در حالت چندشغلی موفق است، دیگری در تلاش برای مدیریت این بار سنگین است. این سبک زندگی با چند جنبۀ منفی جدی همراه است که عبارتاند از:
- فرسودگی شغلی و استرس: کار کردن در چندین شغل به معنای مدیریت چندین مهلت تحویل، مشتری و انتظارات است. بسیاری از افراد چندشغله از ساعات کاری طولانی، جابهجایی مداوم بین زمینههای مختلف (context switching) و احساس آزاردهندۀ هرگز کاملاً فارغنبودن گزارش میدهند. فرسودهشدن آسان است، به خصوص زمانی که آخر هفتهها به روزهای کاری تبدیل میشوند و استراحت در اولویت دوم قرار میگیرد.
- کاهش تمرکز و ریسک کیفیت: تقسیم زمان بین مشاغل مختلف میتواند توجه را کاهش دهد. بازاریابانی که سعی میکنند ۱۰۰ درصد توان خود را برای همه چیز بگذارند، اغلب در نهایت انرژی خود را بیش از حد پراکنده میکنند. کیفیت خلاقیت ممکن است کاهش یابد. کمپینها ممکن است با تأخیر مواجه شوند. مشتریان یا کارفرمایان ممکن است متوجه این موضوع شوند. برای برخی، رشد عمیق در یک حوزه، زمانی که انرژی بین حوزههای مختلف تقسیم شده، دشوارتر میشود.
- هرجومرج در مدیریت زمان: هماهنگ نگهداشتن چندین تقویم انجام کارها اصلاً ساده نیست. جلسات متداخل، پروژههای تحویلی همزمان و اولویتهای متغیر میتوانند باعث هرجومرج شوند. حتی برنامهریزان ماهر نیز زمانی که چندین شغل با ساعات اوج کاری یکسانی نیاز دارند، با مشکل مواجه میشوند و در این میان منظم ماندن خود به یک شغل تبدیل میشود.
- تضاد با کارفرما و برداشتها: هر شرکتی از کار جانبی حمایت نمیکند. برخی از بازاریابان با قراردادهای محدودکننده یا مدیرهای بدبین مواجه هستند. حتی زمانی که قوانین اجازۀ پلیوُرکینگ را میدهند، برداشت دیگران اهمیت دارد. کارفرمایان ممکن است تعهد را زیر سؤال ببرند یا تضاد منافع را مطرح کنند. افراد چندشغله باید مرزها را با دقت مدیریت کرده و عملکرد خود را در نقش اصلیشان قوی نگه دارند.
- فداکاریهای شخصی: کار اضافی به معنای زمان کمتر برای هر چیز دیگری است. روابط، سرگرمیها و زمان استراحت اغلب کاهش مییابند. برخی از افراد چندشغله گزارش میدهند که دائماً احساس عقب ماندن یا غیبت اجتماعی میکنند. با گذشت زمان، این موضوع میتواند بر سلامت روان، انگیزه و بهزیستی کلی تأثیر منفی بگذارد.
نکاتی برای بازاریابانی که میخواهند چندشغله باشند
با توجه به توضیحاتی که ارائه دادیم، آیا شما هم به پیوستن باشگاه چندشغلیها فکر میکنید؟ یا شاید از قبل عضو آن هستید و میخواهید مهارتهای مدیریتی خود را ارتقا دهید؟ در ادامۀ مطلب، استراتژیهایی برای کمک به شما آورده شده است تا از مزایای زندگی چندشغلی بهرهمند شوید و در عین حال سلامت روان و اعتبار خود را حفظ کنید.
- قدمبهقدم شروع کنید: با یک پروژۀ جانبی شروع کنید، نه بیشتر. شرایط را بسنجید و ببینید مدیریت دو کار همزمان چگونه است. بهتر است یک کار جانبی را عالی انجام دهید تا سه کار را نصفهونیمه.
- پروژههای مکمل انتخاب کنید: به دنبال نقشهایی باشید که با شغل اصلیتان همافزایی دارند. اگر بازاریابی محتوایی انجام میدهید، یک پروژۀ جانبی در زمینۀ بلاگنویسی میتواند مهارتهای شما را تقویت کند.
- قوانین بازی را بدانید: پیش از هر کاری، قرارداد استخدامی خود را با دقت بخوانید. شفافیت با کارفرما (در صورت لزوم) میتواند از دردسرهای آینده جلوگیری کند.
- استاد مدیریت زمان شوید: تقویمها، لیست کارها و ابزارهای مدیریت پروژه بهترین دوستان شما هستند. هفتۀ خود را هوشمندانه برنامهریزی کنید و برای هر نقش، زمان مشخصی تعریف کنید.
- مرزهایتان را مقدس بشمارید: از زمان استراحت خود محافظت کنید. «نه» گفتن به پروژههای جدید زمانی که ظرفیتتان پر است، یک مهارت حیاتی است. برای خودتان قوانینی مثل «بعد از ساعت ۹ شب کار ممنوع» تعیین کنید.
- ذهنتان را مرتب نگه دارید: برای هر نقش، پوشهها، ایمیلها یا حتی پروفایلهای مرورگر جداگانهای ایجاد کنید. این کار به تفکیک ذهنی و جلوگیری از اشتباهات کمک میکند.
- صادق و استراتژیک باشید: در مورد در دسترس بودن خود با مشتریان شفاف باشید. لازم نیست تمام جزئیات را بگویید، اما مدیریت انتظارات کلید اعتمادسازی است.
- از قلعۀ اصلی خود محافظت کنید: شغل اصلی یا پردرآمدترین مشتری شما، لنگرگاه مالی شماست. هرگز اجازه ندهید کار جانبی به عملکرد شما در نقش اصلیتان لطمه بزند.
- از ابرقدرت بازاریابیتان برای خودتان استفاده کنید: شما برندسازی بلدید! پس از این مهارت برای ساختن برند شخصی خودتان استفاده کنید. یک وبسایت یا پورتفولیوی آنلاین که تمام تخصصهای شما را به نمایش بگذارد، میتواند شما را به آهنربای فرصتهای بهتر تبدیل کند.
- همیشه در حال ارزیابی و تنظیم باشید: هر چند ماه یکبار، مکث کنید و از خود بپرسید: آیا این مسیر هنوز برایم انرژیبخش است یا فرسایشی شده؟ آیا باید پروژهای را حذف کنم یا روی دیگری بیشتر سرمایهگذاری کنم؟ پلیوُرکینگ یک مسیر پویاست؛ اجازه دهید همراه با شما تکامل یابد.
نتیجهگیری: شکوفایی در عصر پلیوُرکینگ
در نهایت، پلیوُرکینگ برای بازاریابان امروزی یک شمشیر دولبه است. یک روی آن، فرصتی طلایی برای رسیدن به استقلال مالی، آزادی عمل و رشدی جهشوار در مسیر شغلی است. روی دیگر آن، مسیری پر از چالش است که اگر بدون برنامه و ساختار طی شود، بهراحتی به فرسودگی و آشفتگی ختم خواهد شد.
کلید رام کردن این غول قدرتمند، در یک کلمه خلاصه میشود: استراتژی. موفقیت در این عرصه تصادفی نیست، بلکه نتیجۀ مدیریتی هوشمندانه، مرزبندیهای قاطع و تعهدی عمیق به تعادل است. با این رویکرد، شما نه تنها در عصر پلیوُرکینگ زنده نمیمانید، بلکه میتوانید آن را به سکوی پرتابی برای درخشش و دستیابی به اهدافی فراتر از تصور تبدیل کنید.