مانند ماههای گذشته، در آخرین دوشنبۀ ماه تیر، صباویژن با برگزاری رویداد «صَبانه»، میزبان برخی از فعالان و صاحبنظران حوزۀ تبلیغات، دیجیتال مارکتینگ و کارآفرینی بود. آنچه صَبانه را نسبت به سایر رویدادهای مشابه متفاوت میکند، صرف صبحانه همراه با بهاشتراکگذاری چند لُقمه دانش، اطلاعات و تجربه در فضایی دوستانه و صمیمانه است.
در چهارمین رویداد صَبانه، شاهد دو ارائۀ متفاوت، از دو شخص متفاوت و متخصص بودیم که در قالب دو لقمۀ جذاب تقدیم حضار شد. ارائهدهندگان در جدیدترین رویداد صَبانه به ترتیب عبارت بودند از:
- دکتر محمد وکیلی [مؤسس گروه آموزشی وکیلی]
- اشکان بروج [متخصص رسانه و گردشگری]
در ادامۀ مطلب، به شرح مختصر موضوع هر کدام از ارائهدهندگان میپردازیم.
لقمۀ اول: مدیریت طول عمر
“در عجبم که برای هر چیزی یک کتاب مدیریت داریم، اما برای مهمترین و عمومیترین سرمایهمون که عُمره، هیچ کتاب و آموزشی نداریم!”
دکتر محمد وکیلی ارائۀ خود را با نقلقولی از دکتر روستا آغاز کرد و در ادامه به این موضوع اشاره کرد که: اکثر آدمها برای مدیریت عمرشان، استراتژی مشخصی ندارند و جالب این که این موضوع به هوش آدمها اصلاً مرتبط نیست. در بعضی از محافل گفته میشود که آدمهای موفق، عموماً پُرکار هستند. اما از طرف دیگر، عدهای میگویند دور و زمانۀ «پُرکاری» دیگر گذشته است؛ مانند بیل گیتس که معمولاً کارها و پروژههایش را در خانۀ ساحلی و به دور از محل کارش پیش میبرد.
به باور دکتر وکیلی، وقتی از اکثر انسانها دربارۀ مفهوم «عُمر» سوال میشود، آنها تنها یاد یک چیز میافتند: طول عمرشان. درصورتیکه عمر شاخصهای دیگری نیز دارد، مانند:
- عرض عمر: که به کیفیت زندگی هر انسان مربوط میشود.
- حجم عمر: عبارت است از گنجایش و ظرفیتی که برای دریافت موهبتها و موفقیتها در خودمان ایجاد میکنیم.
- مساحت عمر: که در واقع به ارزش قائلبودن انسان در قبال زندگیاش مربوط میشود.
رابطۀ میزان تلاش و مقدار زمان با موفقیت
محمد وکیلی در ادامۀ صحبتهای خود به ارتباط بین میزان تلاش و مقدار زمان با موفقیت اشاره کرد و گفت: زمانی که وارد هر حوزۀ کاری میشویم، در ابتدای امر انرژی زیادی برای آن نمیگذاریم و خیلی هم موفق نمیشویم. به این دلیل که بیشتر در حال بررسی و ارزیابی هستیم.
درست زمانی که متوجه میشویم شغل موردعلاقهٔ خود را پیدا کردهایم، تلاشهایمان نیز جدیتر میشود، اما آن میزان تلاش، تناسبی با میزان موفقیتمان ندارد؛ دستاوردهای پررنگ و بزرگی نداریم. پس از گذشت مدتی، شرایط تغییر میکند و کمکم شروع به دریافت سیگنالهای موفقیت میکنیم.
وقتی که به چنین مرحلهای رسیدیم، دیگر نمیتوانیم از تلاش دست بکشیم و باید با همان دور موتور اولیه و بالا، به مسیر خود ادامه دهیم، در غیر این صورت از چرخه حذف میشویم.
پس از اشاره به شاخصهای عمر و رابطۀ میزان تلاش و مقدار زمان با موفقیت، دکتر وکیلی به ۷ ایستگاه توسعۀ فردی اشاره کرد که هر فرد در طول مدت زندگی خود باید به آنها آگاه باشد و پشت سر بگذارد تا در نهایت به موفقیت دست یابد. این ۷ ایستگاه به ترتیب عبارتاند از:
- رهایی: این دوره از تولد تا ۶ الی ۷ سالگی به طول میانجامد. در این بازۀ سنی، فرد (کودک) از اختیار زیادی برخوردار نیست و باورهای اولیهاش نسبت به زندگی، توسط پدر و مادر شکل میگیرد و این موضوع بسیار مهم است. در این دوره نگاه به زندگی زیباست و معمولاً فرد با چالش جدیای روبهرو نمیشود.
- حیرت: از ۷ سالگی تا ۱۵ سالگی را دورۀ حیرت میگویند. در این دوره فرد (نوجوان) به مدرسه میرود، با چالشهای گوناگون دستوپنجه نرم میکند، شکستخوردن را تجربه میکند و از همه مهمتر، با این واقعیت روبهرو میشود که «حق» گرفتنی است.
- نمونهبرداری یا دورۀ شکلگیری گستره: پس از پشت سر گذاشتن دورۀ حیرت، شخص به این نتیجه میرسد که از آن ایدئالهای دوران کودکی دیگر خبری نیست و باید دست به انتخاب بزند و زندگی خود را بسازد؛ بنابراین در این مسیر سعی و خطا میکند و راه و روشهای مختلف را (مانند انتخاب حرفه و شغلهای گوناگون) آزمایش میکند. در این مرحله مهم است که شخص از آزادی عمل برخوردار باشد تا بتواند یک سِیر درونی و سفر بیرونی را تجربه و پشت سر بگذارد.
- کار عمیق: این دوره از ۲۵ سالگی تا ۴۰ سالگی را شامل میشود. در این مرحله فرد روی تخصص موردعلاقهاش تمرکز میکند. ازآنجاییکه یک فرد در این سن در بالاترین سطح انرژی، تمرکز و سلامتی قرار دارد، توصیه میشود که تا جای ممکن به کار و تلاش بپردازد.
- حرفهای شدن: انسان حرفهای شخصی است که یک تخصص محوری دارد که در آن بسیار عمیق شده است، اما کنار آن، یکسری مهارتهای مکمل نیز دارد. تفاوت یک انسان حرفهای و متخصص، دقیقاً به آن زمینهها و مهارتهای جانبی مربوط میشود.
- بهرهبرداری: از حدود ۴۵ سالگی به بعد فرد وارد مرحلۀ بهرهبرداری میشود و باید ثمرۀ تلاشهای خود را برداشت کند.
- خاص شدن: در این دوره شخص باید اثری از خود بهجای بگذارد. البته این امر در صورتی رخ میدهد که ۶ مرحلۀ قبلی بهدرستی طی شده باشند.
درنهایت محمد وکیلی ارائۀ خود را با اشاره به موضوع موفقیت، به پایان رساند و گفت:
“نگاه به موفقیت متفاوت است. درست مثل انیشتین و دکتر حسابی! انیشتین موفقیت تکبعدی داشت، یعنی زندگی خانوادگی موفق و مرتبی نداشت و از دوستان زیادی هم بهره نمیبرد، اما کار بزرگی کرد. دکتر حسابی اما آدم چند بعدیای بود. میتوانست در یک تخصص به موفقیت چشمگیری برسد؛ اما مسیر دیگری را پیش گرفت.”
لقمۀ دوم: صنعتی به نام رویا فروشی
در ادامۀ صَبانۀ چهارم، حضار، میهمان اشکان بروج و ارائۀ جذاب او بودند. بروج در ابتدا به مسیر پرفراز و نشیبی که در این حرفه تاکنون پشت سر گذاشته بود اشاره کرد. از سال ۱۳۸۶ که بهعنوان ژورنالیست وارد بازار کار شد تا سالها بعد که با E-Tourism آشنا شد و بس از آن اولین استارتاپ ویکند گردشگری را برگزار کرد.
اشکان بروج در ادامۀ صحبتهای خود، به چالشها و فرصتها در صنعت گردشگری اشاره کرد و گفت:
“در صنعت گردشگری ما واقعاً رویا میفروشیم. سفر جریان سرگرمی و حال خوب آدمهاست و سرگرمکردن مردم و دادن حال خوب به اونها، واقعاً کار سختیه. ما باید یاد بگیریم تجربۀ خوب بسازیم و اون رو در اختیار مخاطب قرار بدیم. این موضوع برگ برندۀ کسبوکارهاییه که در حوزهٔ ارائۀ خدمات و خصوصاً گردشگری فعالیت میکنن.”
بروج صنعت گردشگری و هتلداری را به بالن تشبیه کرد و برای روشنکردن وضعیت این موضوع برای حضار، از ضربالمثل زیر استفاده کرد:
“زِ فوتی به عرش و زِ کَشکی به فرش.”
در ادامه، اشکان بروج سفر را بهعنوان آخرین نقطۀ امید و دلخوشی آدمها در این زمانه معرفی کرد و به یکسری از کلیشهها در حوزۀ گردشگری اشاره کرد که همگی غرق آنها شدهایم، مانند: اقامتگاه بومگردی، تور داخلی و خارجی، فروش بلیت هتل، هواپیما، قطار و… .
درصورتیکه حوزۀ گردشگری فرصتهای شغلی بسیار زیادی (بیش از ۲۵۰ مورد) دارد. مانند آرامستان گردی، گردشگری فیلم، اقامت در خانههای آبی و… .
بروج اساسیترین چالش حوزۀ گردشگری را فصلی بودن خواند و راهحل آن را انعطافپذیری محیطی معرفی کرد. در پایان، بروج با اشاره به شکلگیری فرصتهای جدید در حوزۀ گردشگری مانند:
- سفرها تجربهمحور
- سفرهای انفرادی
- گردشگری تندرستی
- تورهای کوتاهمدت
- و گردشگری در متاورس
ارائۀ خود را به پایان رساند.
در آخر
صَبانۀ چهارم نیز با دو لقمۀ جذاب و فراموشنشدنی به پایان رسید و یکبار دیگر بهانهای شد تا متخصصان و صاحبنظران با ابعاد جدیدی در عرصههای گوناگون آشنا شوند و نگاههای خود را به چالش بکشند.