- «اینجا اینستاگرام نیست»؛
- «لطفاً بگذارید لینکدین، لینکدین بماند»؛
- «این مطالب را جای دیگری به اشتراک بگذارید، اینجا لینکدین است»؛
- «اینجا یک محیط حرفهایه نه فضای عمومی، بس کنید»؛
این جملات هرازگاهی در لینکدین، در قالب پست یا کامنت عنوان میشوند. در پی آنها، همیشه مجادلهای همراه با سیلی از نظرات مثبت و منفی شکل میگیرد؛ اما درنهایت، بدون اینکه به نتیجۀ خاصی برسد ناتمام رها میشود، البته فقط تا پست یا کامنتی دیگر با همین مضمون.
آیا باید به افرادی که در این پلتفرم مانند اینستاگرام محتواگذاری میکنند، خرده گرفت؟ آیا همیشه مرز بین پست اینستاگرامی و لینکدینی قابل تشخیص است؟ در این مطلب از ویپدیا قصد داریم این مسئله را بررسی کنیم.
کاربران با دیدگاه مخالف، دراینباره چه میگویند؟
هریک از شبکههای اجتماعی هدف خاصی را دنبال میکنند. آنها فیچرها و آپدیتهای جدید خود را هم براساس همین هدف ارائه میدهند. اینستاگرام یک رسانۀ بصری است که در اختیار عموم مردم قرار دارد. این پلتفرم برای بهاشتراکگذاری لحظات مختلف زندگی شخصی و البته بازاریابی کسبوکارها استفاده میشود. اما در لینکدین، افراد حرفهای و کسبوکارها گرد هم میآیند. آنها دانش و تجربیات خود را به اشتراک میگذارند و در پیداکردن شغل یا جذب نیرو به یکدیگر کمک میکنند.
با وجود مشخصبودن مرزها، باز هم برخی از افراد در لینکدین پستهایی شبیه به اینستاگرام منتشر میکنند. آنها معتقدند:
- لینکدین هیچ محدودیتی برای نوع محتوا قرار نداده است.
- گردش محتوا باید آزاد باشد.
- هر کاربری حق دارد صفحۀ شخصی خود را آنطور که میخواهد، بسازد.
- حذف تفکراتی که مخالف ما هستند، رفتاری نژادپرستانه محسوب میشود.
- برخی کاربران بهواسطۀ نوع حرفهای مثل عکاسی یا مد و فشن پستهایی شبیه به اینستاگرام دارند.
- دیگران مجبور نیستند آنها را دنبال کنند و گزینۀ Unfollow برای همین است.
میتوان در برخی موارد حق را با آنها دانست. در لینکدین یا هر شبکۀ اجتماعی دیگر، این خود ما هستیم که دایرۀ ارتباطی خود را تعیین میکنیم. باید در انتخاب کانکشنهای خود دقت بیشتری به خرج دهیم و قبل از پذیرش یا ارسال درخواست دوستی، صفحۀ افراد را بررسی کنیم.
اما به نظر میرسد که این راهحل، صورتمسئلۀ اصلی را بهطور کلی پاک میکند. کل سیستم و مسئولیت ما در قبال آن، در این روش چه جایگاهی دارد؟
در لینکدین فردیت مهم است یا سیستم؟
در لینکدین با یک سیستم یا جامعۀ کوچک روبهرو هستیم؛ جامعهای از متخصصان و کسبوکارها. در این سیستم، عملکرد هریک از اعضا روی عملکرد کل آن تأثیر میگذارد. تفکر سیستمی (Systems Thinking) میگوید در تصمیمگیریها و اقدامات خود بهجای نگاه کوتاهمدت و محدود به یک جزء، اثر درازمدت آنها را بر کل سیستم ببینیم.
حال، تصور کنید ما به نشر محتواهای اینستاگرامی در لینکدین و مشارکت در آنها ادامه دهیم. در بلندمدت چه اتفاقی میافتد؟
- پستهای با ارزش محتوایی پایین، بیشتر دیده میشوند؛ چون ملاک الگوریتم لینکدین برای نمایش بیشتر محتواها، میزان اینگیجمنت آنهاست.
- دایرکتها و پیامهای نامرتبط با کار، باعث میشوند عدهای از متخصصان این فضا را ترک کنند.
- مدیران مجموعهها که از این فضا برای شنیدن دغدغههای موجود در محیطهای کاری استفاده میکردند، کمکم از آن دور میشوند.
- کسبوکارها دیگر برای شناخت و جذب نیرو، فعالیت و رزومۀ افراد در لینکدین را معتبر نخواهند دانست.
- افراد متخصص و رهبر در هر حوزه، کمتر انگیزهای برای بهاشتراکگذاری تجربیات و نظرات خود در این فضا خواهند داشت.
- افرادی که به دنبال شغل مناسب هستند، نمیتوانند به مدیران تصمیمگیرنده در سازمانها دسترسی پیدا کنند و تواناییهای خود را نشان دهند.
بله، به مرور زمان لینکدین مفهوم درست خود را از دست میدهد و دیگر ابزار مناسبی برای ارتقای ما و شرکتها نخواهد بود.
آیا تفکر سیستمی میگوید در لینکدین مانند ربات عمل کنیم؟
منظور ما از داشتن نگاه سیستمی در لینکدین این نیست که مانند یک ربات فقط مقاله، گزارش و عدد منتشر کنیم. ما از پس پستهایی که فضای شخصیتری دارند میتوانیم تعاملات قویتری با دیگران بسازیم، با طرز فکرها و دغدغههای مختلف آشنا شویم و راهحلی برای تعارضات و مشکلات کاری خود پیدا کنیم. پس، چگونه درستی محتوای خود را برای لینکدین تشخیص دهیم؟
هنگام انتشار هر پست، باید هدف کل سیستم را در نظر بگیریم؛ یعنی ارتقای وضعیت کاری و اقتصادی افراد و کسبوکارها را. آیا محتوای ما به دیگران انگیزه داده و آنها را به جلو هل میدهد؟ آیا راهکار یا دغدغهای را مطرح میکند یا میخواهیم نظرات دیگران را دربارۀ اثر یا کار خود جویا شویم؟ سؤالاتی از ایندست به ما کمک میکنند در مسیر درستی پیش برویم.
در پایان خوشحال میشویم دیدگاه شما را هم دراینباره بدانیم.