در گذشته، دستیابی به یک جایگاه شغلی خوب در صنعت موردعلاقهمان نیاز به سالها تجربه و گذراندن دورههای آموزشی و تحصیلی در سطوح بالا داشت. همهچیز ساده بود، مهارتها مشخص بودند و برای کارشناسان واحد منابع انسانی منطقی به نظر میرسیدند.
امروزه، تکنولوژی و فضای دیجیتال دیدگاه ما را نسبت به مهارتها تغییر دادهاند. در چشمانداز جدید، مجموعهای از مهارتها که مهارتهای نرم نام دارند، از ما خواسته میشوند. وقتی صحبت از مشاغل دیجیتال مارکتینگ میشود، این مهارتهای نرم به مجموعهمهارتهای ارزشمندتری تبدیل میشوند.
اما این مهارتهای نرم، با این حجم از تقاضای زیاد در بازار کار، شامل چه چیزهایی هستند و کارفرمایان از مارکترهای امروزی چه رویکردی را انتظار دارند؟ در این مطلب، این سؤالات را بررسی میکنیم.
مهارتهای نرم در برابر مهارتهای سخت؛ کدامیک پیروز میشوند؟
واقعیت موضوع این است که مهارتهای نرم و سخت تکمیلکنندۀ یکدیگر هستند و هردو باهم، صلاحیتهای لازم را در یک دیجیتال مارکتر ایجاد میکنند.
در ابتدا، دیجیتال مارکتینگ فقط بهسمت مهارتهای فنی متمایل بود. این مهارتها شامل نحوۀ کار با پلتفرمهای شبکههای اجتماعی، کشف تکنیکهای سئو و البته درک دنیای جالب تبلیغات PPC بود.
کمکم، پای محتوا به میان آمد و شروع به اثرگذاری بیشتر و بیشتر روی دنیای دیجیتال مارکتینگ کرد. مهارتهای سخت کماهمیتتر شدند و درعوض، تسلط روی مجموعهای جدید از مهارتها به نوعی ضرورت تبدیل شد. این مهارتها که امروزه برای سنجش استعداد مارکترها در اولویت قرار دارند، شامل این موارد هستند:
- خلاقیت: امروزه برای یک دیجیتال مارکتر، فقط دانستن اینکه چگونه بهطور فنی کار کند کافی نیست، بلکه باید نگرش خلاقانهتری به موضوعات داشته باشد. در این صورت، میتواند ایدههای جدید به کار ببرد و با تفسیر بهتری از شرایط مختلف، به چالشهای بازاریابی مدرن غلبه کند.
- تحلیل برمبنای منبع: ذهنهای تحلیلگر، خلاقیت و ابتکار بیشتری به خرج میدهند. دسترسی و استفاده از منابع دقیق دادهها، به تجزیهوتحلیل عمیق از شرایط کمک میکند و درنتیجه تصمیمها روشنتر و آگاهانهتر گرفته میشوند.
- انطباقپذیری: مارکتر امروزی نمیداند قرار است فردا با چه چیزی روبهرو شود؛ بنابراین، باید توانایی اعمال سریع تغییرات و تطبیق با درخواستهای جدید را داشته باشد. این قابلیت، هم برای استراتژیهای بازاریابی و هم تکنیکهای بازاریابی صدق میکند.
- همکاری: در رویکرد جدید، یک مارکتر باید اهمیت همکاری را درک کند. در یک مجموعه، بسیاری از دپارتمانها برای کسب درآمد، سهم بازار، فالوئر بیشتر و لید با هم همکاری میکنند. فروش، واحد تحقیق و توسعه (R&D)، تبلیغات، واحد خرید و…، همگی در بازی کار تیمی و بهاشتراکگذاری دیدگاهها حضور دارند.
- رهبری: حتماً باید در درون سازمان، عدهای را بهعنوان رهبران فکری داشته باشیم. این افراد بهطور مؤثرتری مجموعه و تیم را هدایت میکنند. آنها با بینشهای جدید، بهاشتراکگذاری تجربیات ارزشمند خود و علاقه به نوآوری برای همتایان و همکاران خود، الهامبخش و الگو خواهند بود.
پیچیدگی جدید
در رویکرد جدید، مارکترها باید کنجکاو باشند و دربارۀ صنایع مختلف تحقیق کنند. مطالعۀ شرکت Econsultancy دربارۀ مهارتهای مارکترهای مدرن نشان داد که آنها به پیچیدگی نقشها و وظایف خود آگاه هستند. مارکترها، ارزش و اهمیت مهارتهای نرم و همچنین لزوم ترکیب آنها با تجربههای سنتی خود را بهطور کامل درک کردهاند.
البته این رویکرد جدید، هم برای مارکترهای سنتی و هم برای مارکترهایی که با استفاده از مهارتهای سخت خود در بازار اسمی پیدا کردهاند، نگرانکننده است. آنها ممکن است توسط مارکترهایی که توانستهاند بین مهارتهای نرم و سخت تعادل ایجاد کنند، از رده خارج شوند.
طبق مطالعۀ اخیر شرکت نرمافزاری Adobe، در شرایط جدید ۴۰درصد از مارکترها فکر میکنند باید بهکلی تغییر مسیر دهند و فقط ۱۴درصد از آنها میدانند چگونه باید به هدف خود برسند. در این پیچیدگی جدید، بهترین راه برای رسیدن به هدف، توسعۀ مهارتهای نرم است.
فرصتها و چالشها
تغییراتی که در صنعت دیجیتال رخ میدهند، فرصتهای جدیدی برای رشد و یادگیری ایجاد میکنند. این تغییرات، بهطور مداوم متخصصان بازاریابی را به چالش میکشند و آنها را در شرایطی قرار میدهند که حل آن نیاز به مهارت جدید دارد.
مهارتهای نرم، کمتر ملموس هستند و لزوماً در یک دورۀ آموزشی نمیتوان آنها را یاد گرفت. باید یادگیرندهای خودانگیزشی باشید و به تطبیق مهارتهایتان با شرایط محیط علاقهمند باشید. از فرصتهای مختلف استفاده کنید و مهارتهای نرم خود را برای روبهرویی با چالشهای مختلف توسعه دهید.
تفکر و خلاقیت تطبیقپذیر
کسانی که همیشه به دنبال یادگیری هستند، دانش حرفهای و شخصی خود را توسعه میدهند و به تکمیل مهارتهایشان میپردازند. اشتیاق به یادگیری، بیشتردانستن و ترکیب موضوعات ترند با آخرین تکنولوژیها باعث میشوند که بتوانید آنچه را در صنعت در حال رخدادن است، درک کنید. از طرف دیگر، یادگیری مداوم باعث میشود که در ارتباطات و تعاملات خود نیز بهتر شوید؛ چراکه میتوانید ایدهها و استراتژیهای خود را بهشیوۀ بهتری برای مردمی در سطوح مختلف، بیان کنید.
با این رویکرد، کمکم به فردی قابل اعتماد و مرجع تبدیل میشوید. دیگران برای حل مشکل، رهبری فکری و دستیابی به نتایج و اهداف خود روی شما حساب خواهند کرد.
بازاریابی مؤثر در دنیای مدرن
در این دنیای مدرن، طبق اعلام Econsultancy، زمینههای مهارتی گستردهتری برای مارکترها وجود دارد که در اینجا باز هم تأکید روی مهارتهای نرم است. بهگفتۀ افراد مصاحبهشونده در این مطالعه، لازم است در کار خود شیوههای مختلف و تجربیات بازاریابی را با هم ترکیب کنند. این ترکیب را بیشتر مهارتهای نرم تشکیل میدهد تا سخت، که شامل موارد زیر هستند:
- تطبیقپذیری و سازگاری
- فن بیان و قدرت متقاعدسازی
- اشتیاق برای یادگیری
- همکاری
- خلاقیت
- تصمیمگیری برمبنای داده
- همدلی
- انتقال فکر و تجربه
- کنجکاوی
- علاقه
بسیاری از این ویژگیها ممکن است تکراری یا مشابه به نظر برسند. درواقع، همۀ آنها را میتوان در ۴ دستۀ کلی خلاقیت، انطباقپذیری، یادگیری و همکاری جای داد.
لازلو باک (Laszlo Bock)، مدیر منابع انسانی گوگل، در مقالهای از نیورکتایمز میگوید اولین چیزی که در هنگام استخدام مورد توجه قرار میدهند «توانایی یادگیری» افراد است. اشتیاق برای یادگیری، مهارتی واقعی است که کمتر ملموس است و کمتر درک میشود. این قابلیت به افراد کمک میکند تا خود را با کار وفق دهند و بتوانند از بین حجم آشفتهای از اطلاعات، آنچه را ارزشمند است تمایز دهند.
مهارت فن بیان و متقاعدسازی
مورد دیگری که مطالعۀ Econsultancy نشان داد این است که در اغلب مواقع، به هنر فن بیان و متقاعدسازی نیاز خواهد بود. مارکترهایی که بتوانند بهوضوح دربارۀ ارزشهای خود با دیگران مذاکره کنند، در جایگاههای شغلی خود مؤثرتر خواهند بود.
این افراد نهتنها میدانند چهکاری باید انجام دهند، بلکه نیازها و ضرورتهای کسبوکار را نیز بهخوبی درک میکنند؛ به این ترتیب میتوانند راهحلهایی ارائه دهند که اهداف تجاری کسبوکار را برآورده سازند. آنها بهراحتی میتوانند با سایر افراد حاضر در مجموعه، ازجمله تیمهای غیردیجیتال و مارکترهای سنتی، همکاری کرده و آنها را متوجه اهمیت استراتژی دیجیتال کنند.
مهارت انسانی
هوش مصنوعی، ابزاری ارزشمند در اختیار مارکترها قرار میدهد که همان دیتاست. این تکنولوژی میتواند دیتا را هدف قرار دهد و آن جمعآوری و سازماندهی کند. مهم نیست که این فناوری جدید تا چه حد پیچیده و بزرگ است، این تفکر خلاق انسان است که از اطلاعات آن استفاده میکند و مشتریان را هدف قرار میدهد. این انسانها هستند که محتوا و استراتژی بازاریابی را ارائه میکنند و اعتماد و وفاداری به برند را در مخاطبان به وجود میآورند.
برای موفقیت در فروش لازم است احساس با دادههای هوش مصنوعی همراه شود. مارکترهای مدرن باید یاد بگیرند به غرایز خود اعتماد کنند و راهی مناسب برای استفاده از آنچه هوش مصنوعی میفرستد در پیش بگیرند. احساسات در دیتاها ارزش مناسب را پیدا کرده و آن را برای رسیدن به مشتری شخصیسازی میکنند.
مهارتهای فنی (سخت) بهطور مداوم تغییر میکنند تا ارزش خود را حفظ کنند، اما مهارتهای نرم چرخۀ عمری طولانی دارند و همواره یادگیری و انطباق را در بالای فهرست خود نگه میدارند.
مرتبط باقیماندن
بهسختی میتوانیم متوجه شویم که در آینده چه پیش خواهد آمد. چگونه میتوانیم به دنیایی که تکنولوژی بهطور مداوم در حال تغییردادن آن است، مرتبط بمانیم؟ فردا چه مجموعهمهارتهای دیگری نیاز خواهد بود؟
طبق گزارش لینکدین از مشاغل نوظهور و آنهایی که در سال ۲۰۱۸ سریعترین رشد را داشتهاند، بیشترین مهارتهای مورد نیاز بازار کار شامل بازاریابی، مدیریت، فروش و ارتباطات است. در رویکرد ایدئال، یک مارکتر مدرن به مهارتهای نرمی که نمیتوانند جایگزین یا خودکار شوند، نیاز دارد. میدانیم که بارها در این مطلب از خلاقیت، انطباقپذیری و متقاعدسازی نام بردیم، اما در اینجا با پشتیبانی لینکدین بازهم روی آنها تأکید میکنیم. این سه مورد، ویژگیهای انسانها هستند که به مهارت تبدیل شدهاند.
اگرچه علم نشان داده است که ماشینها میتوانند یاد بگیرند، اما قطعاً آنها نمیتوانند مهارتهای فنی و سخت را با احساسات و عواطف ترکیب کنند. این تطبیقپذیری و ترکیب به ما اجازه میدهد که همدل، عاطفی و منطقی باشیم و از هریک از این حالات در زمان و مکان مناسب برای رسیدن به نتایج موردنظر خود استفاده کنیم. یادگیری همراه با احساسات انسانی و غرایز بازاریابی از شما یک مارکتر فوقالعاده میسازد که همیشه در ارتباط با این فضا باقی میماند و هرگز حذف نمیشود.
در صدر تغییرات صنعت باقی بمانید، ارتباط خود را حفظ کنید و با تبدیلشدن به یک متخصص معتبر بازاریابی، رویکرد و ساختار ذهنی ایدئالی را که کارفرمایان به دنبال آن هستند، به دست آورید.