چکاچک (شمشیر)، خسخس (نفس)، هقهق (گریۀ آرام)، هایهای (گریۀ بلند)، شیهه (اسب)، خشخش (برگهای پاییزی)، شُرشُر (باران)، پچپچه، همهمه و هزاران واژۀ دیگر در زبان فارسی و سایر زبانها و گویشهای ایران و سایر کشورهای جهان، بیانگر اهمیت گونهای از واژگان است که به آن نامآوا میگویند.
اما نامآوا دقیقاً چیست؟ خاستگاه و ریشههای آن کجاست؟ چه انواعی دارد؟ استفاده از آن در نوشتار، چه کارکردهایی دارد؟ و آیا در بازاریابی دیجیتال و تبلیغات هم میتوان برایش کارکردی یافت؟
در این مطلب از ویپدیا به این موضوع خواهیم پرداخت.
نامآوا چیست؟
مریام وبستر نامآوا (Onomatopoeia) را «نامگذاری یک چیز یا عمل با تقلید صوتی از صدای مرتبط با آن» تعریف میکند. این کلمه از یک کلمۀ ترکیبی یونانی بهمعنای «صدایی که من میسازم» گرفته شده است.
نامآوا به واژههایی گفته میشود که از اصوات طبیعی و غیرطبیعی اخذ و تقلید شدهاند. مانند چهچهه، هوهو، (آسمان) غرمبه، شیهه، قیژه، شُرشُر، جیرجیر و امثال آن. وجود نامآوا پیوند زبان انسانی با طبیعت را نمایان میکند. به همین جهت، در زبانهایی که سخنگویان آن با طبیعت انس بیشتری دارند، نامآواهای بیشتری میتوان یافت.
نامآوا واژه است، اما نه واژۀ معمولی زبان؛ زیرا این واژهها طبیعی و واقعیاند و نه واژههایی قراردادی و مصنوعی. نامآوا بازماندۀ همان شیوههای ابتدایی سخنگفتن است که انسان، پیش از تحول زبان بدان تکلم میکرد. در آن شیوه، بشر ابتدایی همچون حیوانات، با کمکگرفتن از صدا، عاطفهها و دریافت خود را بروز میداد و این همان عملی است که نوزادان نیز انجام میدهند.
خاستگاه و ریشههای نامآوا
همۀ کودکان در روند رشد طبیعی زبانی خود، از نامآواها استفاده میکنند. نوزادان به خوردن میگویند اَممم، هاممم یا به زنگِ در میگویند زییینگ. نامآواها پیش از واژههای دیگر در گفتار کودک شکل میگیرند و بهتدریج به ترکیبی از نامآواها و کلمات دیگر تبدیل خواهند شد. ویژگی بارز نامآواها وجود اصوات تکرارشونده است که برای کودک جذابیت دارد و تولید آنها از پیشنیازهای مهم رشد گفتار و زبان به شمار میآید.
بنا به تعریفی که کوروش صفوی از نامآوا بیان کرده است: «نامآوا عبارت است از شکلبندی و بهکاربردن واژهها به تقلید از صدا. این شیوهای در زبان انسانی است که در آن صدا، احساس را بازتاب میدهد. احتمالاً این شکل از بیان، نخستین زبان بشر بوده است که بعدها در اثر تکامل و دگرگونی، به واژههای زبان تبدیل شده است.»
گروهی از زبانشناسان و دانشمندان، آواهای طبیعی را منشأ زبان انسانی به حساب میآورند. این دسته معتقدند که نامآواها یا آنچه در دستور زبانهای سنتی «اسم صوت» نامیده میشود، صداهایی طبیعی هستند که انسانهای آن دوران، از محیط اطراف خود میشنیدهاند و درنتیجه از آنها تقلید کرده و واژگانی برای برقراری ارتباط با یکدیگر ساختهاند.
چون اغلب زبانهای دنیا دارای نامآوا هستند، برخی فیلسوفان و دانشمندان ازجمله افلاطون و اوتو یسپرسن (Otto Jespersen) بر این عقیدهاند که انسان اولیه، نخست از طریق تقلید آواهای طبیعی، زبان را خلق کرد.
اگرچه اطلاعات ما در این مورد کافی نیست، ولی زبان نوزادان تا حدود زیادی میتواند این روند را نشان دهد و ما را بهسمت این فرضیه رهنمون سازد. از این جهت، شکلگیری زبانِ ارتباطی، به نیازها و عواطف اولیه وابسته است. اینطور به نظر میرسد که بشر ابتدایی این نظام ارتباطی را داشته و رفتهرفته قاعدهمند شده و تکامل یافته است؛ صداها به واژهها تبدیل شدند و پیدرپیآمدن آنها جملهها را ساخته و قانون و قاعده یافتهاند. اما هنوز بقایایی از آن زبان و استفاده از آن شیوه باقی مانده است که همان نامآواها را تشکیل میدهند.
دستهبندی انواع نامآوا
زبانشناسانی همچون اوتو یسپرسن، هر لفظی را که میان لفظ و معنای آن رابطهای طبیعی وجود داشته باشد، نامآوا مینامند. دستهبندی انواع نامآوا از دیدگاه این زبانشناسان به شرح زیر است:
- نامآواهایی که لفظ آنها بر صدا دلالت دارد؛ مانند: «غارغار، خرخر».
- نامآواهایی که لفظ آنها بر مولد صدا دلالت دارد؛ مانند: «کوکو» که صدای فاخته است، اما به خود فاخته نیز اطلاق میشود.
- واژههایی که لفظ آنها بر صدا دلالت ندارد، بلکه بر حرکت و عمل همراه با صدا دلالت میکند؛ مانند «بوس» و «ماچ» که بر عمل دلالت دارد نه خود صدا.
- نامآواهایی که مدلول آنها صدا ندارد که به گوش برسد، اما احساس میکنیم که دارای صدا است؛ مانند «زُقزُق»، «مورمور» و… .
- نامآواهایی که بر صوت دلالت ندارند، یعنی مدلول آنها دارای صدا نیست؛ مانند ریز، فسقل، باریک، نزدیک، درشت، بزرگ، گنده، کلفت، دور و… . رابطۀ لفظ و معنی در اینگونه واژهها طبیعی و ذاتی است؛ زیرا مصوتهای /i/،/e/ و /a/زیر هستند و بر کوچکی دلالت دارند و مصوتهای /o/،/â/ و /u/ بم هستند و بزرگی را میرسانند.
نمونههایی از نامآوا
زبان فارسی پر از کلمات نامآوا است که میتوان از آنها در نوشتن متنهای خود استفاده کرد. همچنین، در زبانهای دیگر و گویشهای مختلف اقوام ایرانی نیز نامآواهای گوناگون و متنوعی وجود دارد که برخی از آنها با یکدیگر مشابهاند یا نزدیکی آوایی دارند. برخی از نمونههای نامآوا عبارتاند از:
- صداهای حیوانات: کلماتی مانند جیرجیر، میومیو، بعبع، معمع، قوقولی قوقو، قُدقُد، هاپهاپ، شیهه، چهچهه، وز وز، جیکجیک، غارغار، قورقور و… در این دسته هستند.
- صداهای مکانیکی: این دسته شامل کلماتی مانند تیک تاک، دینگدینگ، آونگ و… میشود.
- صداهای آوازی: ناله، زمزمه، غرغر، سکسکه، عطسه، خروپف، مِلِچ مُلوچ، وَنگ وَنگ، هورت (کشیدن)، زِر زِر، هایهای (گریه)، آروغ، قهقهه و… همه در این دسته قرار میگیرند.
- صداهای محیط طبیعی: صداهایی که طبیعت تولید میکند، مانند چکه، خشخش، (آسمان) غرمبه، شُرشُر، غلغل و… همه در این دسته قرار میگیرند.
- صداهای ضربهای: هنگامی که چیزی به چیز دیگری برخورد میکند، ممکن است صدایی مانند دِلِنگ دُلونگ، (دندان) قروچه، شَپَلَق، تقتق، شَتَرَق و… ایجاد کند که همه نمونههای نامآوا هستند.
همچنین، برخی از واژههای نامآوا آنقدر با صدای واقعی مطابقت دارند که برای توصیف آن چیزی که آن صدا را میسازد، استفاده میشوند. در اینجا برای روشنترشدن موضوع، چند مثال آورده شده است:
- سیلی: این کلمه دقیقاً مانند صدای برخورد پوست به پوست است و برای توصیف عمل ضربهزدن به کسی، معمولاً به صورت، استفاده میشود.
- کوکو (فاخته): این کلمه آنقدر خوب صدای یک پرندۀ خاص را تقلید میکند که از آن برای نامگذاری خود پرنده نیز استفاده میشود.
- برای نامگذاری اشیا: برخی چیزها به دلیل صداهایی که تولید میکنند نامگذاری میشوند؛ مانند زیپ.
استفاده از نامآوا در نوشتار چه کارکردهایی دارد؟
نامآوا ابزاری ادبی است که میتواند متن شما را جذابتر کند. اگر از کلمات نامآوا در نوشتۀ خود بهدرستی استفاده کنید، خواننده را درگیر خواهد کرد و باعث میشود آنچه را درمورد آن مینویسید در ذهن خود تصویرسازی کند. کلمات نامآوا در نوشتار کارکردهای مختلفی دارند که شامل موارد زیر میشود:
- بازنمودکردن زندگی واقعی: نویسنده با بازنمودکردن صداهای زندگی روزمره در زبان، دنیای داستان یا شعر خود را بسیار ملموستر و قابل دسترستر میکند.
- بازی با زبان: نامآوا میتواند بسیار تجربی باشد. چه نویسنده از نامآواهای موجود استفاده کند و چه نامآواهای جدیدی خلق کند، این ابزار امکان خوبی برای بازیگوشی با زبان ارائه میدهد که میتواند برای نویسندگان مفید باشد.
- جذب خواننده به متن: در بیشتر موارد، خوانندگان عاشق نامآوا هستند. این کلمات برای خواننده مفرح، جالب، مأنوس و گیرا هستند و به القای حالوهوای مدنظر نویسنده کمک میکنند.
- سبک: نامآوا یک ابزار آسان برای افزودن بافت و تنوع به نوشتار است. برخی شاعران از نامآوا برای شکلدادن به سبک شخصی خود استفاده میکنند.
- تصویرسازی ذهنی: یکی از مهارتهای اساسی یک نویسنده، قدرت تصویرسازی است. نویسندگان موفق نمیگویند «گلوله خورد و درد کشید» بلکه «دردکشیدن» را نشان میدهند و به تصویر میکشند. اگرچه نامآوا بهتنهایی برای تصویرسازی کافی نیست، اما به ساخت تصویر ذهنی از مناظر، حسها و صداهای نوشته کمک میکند.
- خلق اشعار گویاتر و نوشتار خلاقانه: نویسندگان از واژههای نامآوا برای ایجاد احساسات و حالات مختلف در نوشتۀ خود یا توصیف دقیقتر یک صحنه استفاده میکنند. این کلمات گویا، اغلب در تبلیغات و کتابهای کمیک دیده میشوند.
هیچیک از این قابلیتها نباید از دید متخصصان بازاریابی محتوایی دور بماند.
نامآوا در تبلیغات و رسانه
تبلیغات، رسانهها و کمیکها بهشدت به جلوههای صوتی متکی هستند و نامآوا دقیقاً به همین کار میآید. استفاده از نامآوا در تبلیغات باعث میشود که فرد پیامها و شعارهای جذاب برند را به خاطر بسپارد و خیلی زود به یاد بیاورد. ضمن اینکه احساسات مخاطب نیز با این اصوات، بیشتر درگیر میشود. بنابراین، نامآوا میتواند بهعنوان یک ابزار بازاریابی بهخوبی کار کند؛ زیرا بهخاطرسپردن آن برای مخاطبان آسان است. چند نمونه از برندهایی که از نامآوا استفاده میکنند، عبارتاند از:
- زیپکار (ZipCar)
- توییتر (Twitter)
- اسلورپی (Slurpee)
- Cap’n Crunch
- Honey Smacks
- Corn Pops
گاهیاوقات نیز شعار یک برند از این ابزار ادبی استفاده میکند، مانند موارد زیر:
Rice Krispies: Snap! Crackle! Pop!
Alka-Seltzer: Plop, Plop, Fizz Fizz!
Mazda: Zoom Zoom!
اگر تابهحال با یکی از این تبلیغات برخورد کرده باشید، احتمالاً هنوز هم صدای آن را در ذهن دارید. این نوع تبلیغات، مؤثر و جذاب هستند و به همین دلیل بازاریابان اغلب از آنها استفاده میکنند.
سخن پایانی
اگر میخواهید نمونههای نامآوا را بیابید، کافی است به شعرها نگاه کنید. شاعران اغلب از این ابزار ادبی برای زندهتر ساختن صداها در آثار خود استفاده میکنند. نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری بهترین نمونههای نامآوا را در اشعار خود دارند.
ناگاه دیدم.
– آه گویی قصه میبینم –
ترکید تندر، ترق
بین جنوب و شرق
زد آذرخشی برق
اکنون دگر بار جرجر بود.آنگاه پس از تندر؛ مهدی اخوان ثالث
حالا که آشنایی بیشتری با نامآوا پیدا کردید، آیا میتوانید نمونههایی را با ما در میان بگذارید؟ نامآواهایی از زبان فارسی یا زبان و گویش مادری خودتان.