مستند «معضل اجتماعی»، مشکل شبکه‌های اجتماعی را برجسته می‌کند!

مستند «معضل اجتماعی» (The Social Dilemma) سال گذشته از سوی شبکۀ نتفلیکس روی آنتن رفت و بازخوردهای مختلفی از رسانه‌ها و فعالان حوزۀ تکنولوژی و سازندگان شبکه‌های اجتماعی دریافت کرد. در این مطلب قصد داریم نگاهی به این مستند بیندازیم و واکنش شرکت‌های مختلف به آن را بررسی کنیم.

فیس‌بوک به مستند «معضل اجتماعی» سرویس استریم نتفلیکس پاسخ داده و گفته: «این مستند، همه‌چیز را در احساساتگرایی خلاصه می‌کند.» این برنامه در حال حاضر در فهرست ده برنامۀ برتر نتفلیکس در استرالیا قرار دارد و در سراسر جهان محبوبیت زیادی را به ‌خود اختصاص داده است. برخی از کارشناسان رسانه می‌گویند که این برنامه، مهمترین مستند دوران ما محسوب می‌شود. معضل اجتماعی بر این تمرکز دارد که چگونه شرکت‌های بزرگ و شبکه‌های اجتماعی مختلف، با استفاده از الگوریتم‌هایی که اعتیاد به پلتفرمشان را تقویت می‌کنند، بر زندگی و شخصیت کاربران تأثیر می‌گذارند.

این مستند همچنین به‌طور نسبتاً دقیقی نشان می‌دهد که چگونه پلتفرم‌ها اطلاعات شخصی را برای هدف‌قرار‌دادن کاربران با استفاده از تبلیغات، جمع‌آوری می‌کنند. اما قرار است درمورد این موضوع و معضلات شبکه‌های اجتماعی چه کارهایی انجام دهیم؟ این برنامۀ نتفلیکس، بینندگان را از مشکلاتی که شبکه‌های اجتماعی برای حریم خصوصی ایجاد می‌کنند آگاه می‌کند، اما در ارائۀ راه‌حل‌های ملموس ضعف دارد.

پاسخ‌ گمراه‌کننده

فیس‌بوک در بیانه‌ای در پاسخ به این مستند، اکثر ادعاهای مطرح‌شده توسط کارمندان سابق فیس‌بوک و دیگر شرکت‌های بزرگ فناوری را که در «معضل اجتماعی» با آن‌ها مصاحبه شده بود رد کرد و با این ادعا که داده‌های کاربران برای فروش تبلیغات جمع‌آوری می‌شوند، مشکل داشت. فیس‌بوک دراین‌باره می‌گوید: «فیس‌بوک یک پلتفرم پشتیبانی از تبلیغات است؛ به این معنی که فروش تبلیغات باعث می‌شود تا ما بتوانیم سرویس و راه اتصال برای کاربران را رایگان نگه داریم.»

با‌این‌حال، جمع‌آوری داده‌های کاربران و فروش آن به تبلیغ‌کنندگان، حتی اگر داده‌ها شخصاً قابل شناسایی نباشند، مدل تجاری فیس‌بوک به‌ شمار می‌آید و کسی نمی‌تواند آن را انکار کند.

مستند «معضل اجتماعی» کافی نیست

«معضل اجتماعی» گاهی برای نشان‌دادن آسیب‌های شبکه‌های اجتماعی، به استعاره‌های سادهانگارانه متوسل می‌شود. برای مثال، به یک شخصیت خیالی در این مستند، یک تیم اجرایی داده می‌شود که در پشت‌صحنۀ این شبکه‌های اجتماعی سعی دارند تعامل خود را با پلتفرم، به حداکثر برسانند. به عبارتی، این شخصیت و تیم اجرایی‌اش قرار است استعاره‌ای برای الگوریتم‌ها باشند، اما بیش از اندازه سطحی به‌ نمایش گذاشته می‌شوند.

گزارش‌های خبری حاکی از آن است که تعداد زیادی از مردم پس از تماشای The Social Dilemma، ارتباط خود با شبکه‌های اجتماعی را قطع کرده‌اند یا مدتی برای استراحت، از بستر‌های مختلف فاصله گرفته‌اند. اگرچه یکی از مصاحبه‌شوندگان، جارون لانیر، کتابی به نام ۱۰ دلیل برای حذف حسابهای اجتماعی شما را به چاپ رسانده است، اما در مستند، چنین چیزی مطرح نمی‌شود و هیچ پاسخ مفیدی در اختیار تماشاچیان قرار نمی‌گیرد.

به‌ نظر می‌رسد جف اورلوفسکی، فیلم‌ساز، طراحی پلتفرم «اخلاقی» را به‌عنوان پادزهر و راه‌حل این موضوع در نظر گرفته است؛ اگرچه این یک راه‌حل مهم محسوب می‌شود، اما پاسخ کاملی نیست.

این برنامه همچنین به‌طور غیرقابل انتقادی بر مصاحبه با مدیران سابق فناوری تکیه می‌کند که ظاهراً هرگز متوجه عواقب دست‌کاری کاربران برای سود‌های کلان نشده نبوده‌اند؛ چیزی که فانتزی سیلیکونولی را تبلیغ می‌کند و سعی دارد این‌گونه به‌ نشان دهد که آن‌ها فقط نابغه‌هایی بی‌گناه بوده‌اند که می‌خواستند جهان را بهبود ببخشند و آن را به جایی بهتر برای زندگی تبدیل کنند.

همان‌طور که ماریا فارل، کارشناس سیاست‌های فناوری، پیشنهاد می‌کند، این نابغههای فناوری ولخرجِ بازنشسته، که اکنون به سلامت از عواقب فعالیت‌های خود مصون مانده‌اند، به‌عنوان مرجع اخلاقی معرفی می‌شوند. در همین حال، فعالان حقوق دیجیتال و حریم خصوصی که برای دهه‌ها تلاش کرده‌اند تا آن‌ها را مورد بازخواست قرار دهند، تا حد زیادی از نظرها دور مانده‌اند.

تغییر رفتار

با توجه به اینکه مستند واقعاً به ما نمی‌گوید که چگونه با جزرومد مبارزه کنیم، شما به‌عنوان بیننده چه‌کاری می‌توانید انجام دهید؟

اولاً می‌توانید «معضل شبکه‌های اجتماعی» را به‌عنوان نشانه‌ای برای آگاهی بیش‌تر از اینکه روزانه چه مقدار از داده‌های خود را از دست می‌دهید، در نظر بگیرید و می‌توانید رفتارهای خود را بر این اساس تغییر دهید. یک راه این است که تنظیمات حریم خصوصی شبکه‌های اجتماعی خود را تاحدامکان تغییر دهید تا شبکه‌های داده‌ای این سرویس‌ها محدود شوند.

این امر مستلزم رفتن به قسمت Settings در هر پلتفرم اجتماعی است که هم مخاطبانی را که محتوا را با آن‌ها به اشتراک می‌گذارید و هم تعداد اشخاص ثالثی را که پلتفرم داده‌های رفتاری شما با آن‌ها به ‌اشتراک گذاشته می‌شود، محدود کنید.

متأسفانه، حتی اگر تنظیمات حریم خصوصی خود را در پلتفرم‌ها، به‌خصوص در فیس‌بوک، محدود کنید، آن‌ها همچنان می‌توانند داده‌های شما را جمع‌آوری و از آن استفاده کنند؛ محتواهایی که شامل آنچه میخوانید، لایک میکنید یا کلیک میکنید نیز می‌شود.

بنابراین، ممکن است بخواهید زمان صرف‌شده در این پلتفرم‌ها را محدود کنید. با توجه به اهمیت این بسترها در زندگی ما، این همیشه یک راه‌حل عملی نیست. اما اگر می‌خواهید این کار را انجام دهید،‌ ابزارهای اختصاصی برای این کار، در برخی از سیستم‌عامل‌های موبایل وجود دارد. برای مثال، iOS ابزار «Screen Time» را با هدف به‌حداقل‌رساندن زمان صرف‌شده در برنامه‌هایی مانند فیس‌بوک، پیاده‌سازی کرده است. با‌این‌حال، برخی استدلال کرده‌اند که این راه می‌تواند با ایجاد احساس بد در کاربر، اوضاع را از همینی که هست نیز بدتر کند.

به‌عنوان یک کاربر، بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که تنظیمات حریم خصوصی‌تان را به‌شکلی سخت محدود کنید، زمان صرف‌شده در پلتفرم‌ها را کمتر کنید و به‌دقت بررسی کنید که به چه شبکه‌های اجتماعی‌ای نیاز دارید.

اصطلاحات قانونی

در درازمدت، جلوگیری از جریان داده‌های شخصی به پلتفرم‌های دیجیتال نیز به تغییرات قانونی نیاز دارد. درحالی‌که قانون نمی‌تواند همه‌چیز را اصلاح کند، می‌تواند انگیزهای را در تغییرات سیستمی به ‌وجود آورد. برای مثال، حفاظت از حریم خصوصی با استفاده از مقررات حفاظت از داده‌های عمومی که در سال ۲۰۱۸ در اروپا اجرا شد، اقدامی جدی در راستای این هدف بود. GDPR طراحی شده است تا کنترل بیشتری روی داد‌ه‌های شخصی افراد در شبکه‌های اجتماعی داشته باشد.

سال گذشته، کمیسیون رقابت و مصرف‌کنندۀ استرالیا نیز بررسی بسترهای دیجیتال خود را با بررسی طیفی از مسائل مربوط به پلتفرم‌های فناوری ازجمله جمع‌آوری داده‌ها و حریم خصوصی، نهایی کرد. اگر آنچه ما با آن روبه‌رو هستیم واقعاً یک «معضل اجتماعی» باشد، حل آن چیزی فراتر از سخنان همراه با پشیمانی چند پیشگام فناوری در سیلیکون‌ولی خواهد بود.

منابع

امتیاز می‌دم
مطالب پیشنهادی ما:

نظر شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.