در دوران کودکی از ما میپرسیدند وقتی بزرگ شدیم میخواهیم چهکاره شویم. هرکدام از ما جوابهایی به این پرسش میدادیم. بزرگ شدیم، درس خواندیم، انتخاب رشته کردیم، لیسانس، فوقلیسانس و دکترا گرفتیم و برای یک یا چند شغل درخواست دادیم؛ اما بعضیهایمان همچنان نتوانستهایم جایگاه شغلی خود را پیدا کنیم. مدام از این شاخه به آن شاخه میپریم.
گاهی به ما میگویند «آچار فرانسه» و گاهی «همهفن حریف» صدایمان میزنند. البته ممکن است سرزنش هم بشویم: «تا کی از این شاخه به آن شاخه میپری؟ معلوم هست با خودت چند چندی؟ هیچ میدانی از زندگیات چه میخواهی؟ چرا یک راه مشخص را تا انتها نمیروی؟ اصلاً چهکارهای؟ کمی شاعر، کمی نویسنده، کمی عکاس، کمی نقاش، کمی ورزشکار، کمی کپیرایتر، کمی معلم و…؟» درواقع باید گفت همه و هیچیک.
آیا شما هم علایق و تواناییهای گستردهای دارید؟ آیا هر روز صبح ایدههای الهامبخش دریافت میکنید و در پایان روز با احساس عذاب وجدان به خواب میروید که چرا نتوانستهاید به ایدههای خود سروسامان بدهید؟ شاید هم مدام خود را سرزنش میکنید و به خاطر بهثمرنرسیدن برخی استعدادهای خود احساس گناه دارید. اگر چنین است، ممکن است شما نیز یک فرد «چندپتانسیلی» باشید.
در این مطلب از ویپدیا به جوانب گوناگون این موضوع پرداختهایم.
تعریف «چندپتانسیلی» چیست؟
چندپتانسیلی یک اصطلاح آموزشی و روانشناختی است که به توانایی یک فرد، بهویژه کنجکاوی فکری یا هنری او، برای برتری در دو یا چند زمینۀ مختلف اشاره دارد. همچنین میتواند به فردی اشاره داشته باشد که علایقش در حوزهها یا حوزههای متعددی قرار میگیرد، نه اینکه فقط در یک حوزه قوی باشد. به چنین افرادی «چندپتانسیلی» میگویند. برعکس، کسانی که توانمندیشان بیشتر در یک حوزۀ واحد نهفته است، «متخصص» نامیده میشوند. اصطلاحات دیگری که برای اشاره به چندپتانسیلیها استفاده میشود عبارتاند از: اسکنر (Scanner)، اسلشر (Slasher)، و چندپایه (Multipod). درمورد میزان شیوع این پدیده اختلافنظر وجود دارد و بهطور دقیق مشخص نیست که چندپتانسیلیها چند درصد از افراد جامعه را تشکیل میدهند.
داشتن چند پتانسیل در یک فرد، به برنامهریزی بیش از حد، استرس بالا، سردرگمی، فلجشدن به دلیل تجزیهوتحلیل زیاد، انتخابهای شتابزده یا همنوا با جماعت در کودکان بااستعداد و احساس بیگانگی اجتماعی، بیهدفی، بیانگیزگی و افسردگی در باهوشترین بزرگسالان منجر میشود. بیحوصلگی نیز یک اتفاق پرتکرار در افراد چندپتانسیلی است؛ چراکه قبل از شروع هر کار، هرآنچه باید درمورد یک موضوع خاص بدانند آموختهاند و بر آن تسلط دارند.

تاریخچۀ کاربرد اصطلاح چندپتانسیلی (Multipotentiality) چیست؟
یک نمونۀ ابتدایی از کاربرد اصطلاح چندپتانسیلی (Multipotentiality) در سوابق پژوهشهای مرتبط با زمینۀ «استعداد» مشاهده میشود. در سال ۱۹۷۲، R.H. Frederickson et al فرد چندپتانسیلی را کسی میداند که «در صورت فراهمشدن محیط مناسب، میتواند تعدادی از شایستگیهای خود را انتخاب کند و در سطح بالایی توسعه دهد.»
در سال ۱۹۹۹، اصطلاح «چند پتانسیلی» در پایاننامۀ دکترای لوری دایان شوت (Laurie Diane Shute) با عنوان «بررسی چندپتانسیلی در میان دانشجویان ممتاز دانشگاه» استفاده شد.
در ۲۲اکتبر۲۰۰۸، داگلاس هانی (Douglas Hannay) وبلاگی را راهاندازی کرد که فعالیت آن حدود ۸ سال به طول انجامید. اولین مطلب وبلاگ او به چندپتانسیلیسازی اشاره کرد. این مطلب در تاریخ ۲۲سپتامبر۲۰۱۶، پس از مشاهدۀ سخنرانی اکتبر ۲۰۱۵ امیلی واپنیک (Emilie Wapnick) در TED در مورد چندپتانسیلیبودن، بهطور کامل در فیسبوک کپی شد.
در سال ۲۰۱۰، اصطلاح چندپتانسیلی مجدداً در مقالۀ تامارا فیشر (Tamara Fisher) در هفتۀ آموزش (Education Week) مشاهده شد. او چندپتانسیلی را اینگونه تعریف میکند: «چندپتانسیلی، حالت داشتن استعدادهای استثنایی بسیاری است که هریک یا اکثر آنها میتوانند شغلی عالی برای یک فرد به ارمغان بیاورند.»
اصطلاح چندپتانسیلی سپس توسط امیلی واپنیک برای اشاره به «افراد دارای علایق و فعالیتهای خلاقانۀ بسیار» مورد استفاده شد. واپنیک این اصطلاح را در سخنرانی TED 2015 خود با عنوان «چرا برخی از ما یک شغل واقعی نداریم» استفاده کرد و از آن پس رایج شد. او در سخنرانی خود دربارۀ چالشهایی که افراد چندپتانسیلی با آن روبهرو هستند و نحوۀ پذیرش آنها صحبت کرد. واپنیک جامعۀ آنلاین خود، puttylike را راهاندازی کرد تا دیگران را تشویق کند که از علایق شغلی متنوع خود استقبال کنند.
مزیت چندپتانسیلیبودن
چندپتانسیلیبودن هم نعمت است و هم نفرین. از طرفی، این الگو اغلب در افراد با ضریب هوشی بالا یا افرادی که استعداد یادگیری دارند دیده میشود. بنابراین اگر چندپتانسیلی هستید، به احتمال زیاد در گروه افراد باهوش قرار میگیرید. از طرف دیگر، تصمیمگیریها برای این افراد پیچیدهتر است. بسیاری از مردم میتوانند برمبنای استعداد و علاقۀ خود یک زمینۀ تحصیلی و شغلی را انتخاب کنند و به آن پایبند باشند. اما ازآنجاکه افراد چندپتانسیلی دارای طیف گستردهای از علایق و تواناییها هستند (و درنتیجه مجموعهای از گزینهها)، انتخابِ تنها یک گزینه برای آنها واقعاً دشوار است.
خبر خوب؟ به شرط اینکه محیط و حمایت مناسب برای افراد چندپتانسیلی فراهم باشد، آنها میتوانند در بسیاری از مهارتها یا تواناییها تا سطح بالایی پیش بروند و به جایگاه شایستهای برسند. بهدلیل دامنۀ گستردهای از مهارتها در رشتههای مختلف و درجۀ بالایی از همدلی، افراد چندپتانسیلی بهویژه در یافتن راهحلهای خلاقانۀ جدید برای مشکلات توانمند هستند. برای مثال، آنها میتوانند با ترکیب علایق خود در یک حرفه یا کسبوکار یا اختراع فناوریهای جدید، راههای منحصربهفردی بیابند و مشکلات را به روشهای جدید حل کنند.
۱۱ مهارت مهم افراد چندپتانسیلی
مهمترین مهارتهای افراد چندپتانسیلی که به یافتن راهحلهای خلاقانه برای مشکلات کمک میکند، شامل ۱۱ مورد زیر است:
- رهبری
- ترکیب ایدهها
- خلاقیت
- حل مسئله
- یادگیری سریع
- کسب مهارت سریع
- تطبیقپذیری
- تفکر متنی
- اشتیاق
- همدلی
- درجۀ وسیعی از دانش
۳ ابرتوانایی چندپتانسیلیها
استیو جابز از خلاقیت بهعنوان «ارتباطدادن چیزها» یاد میکند و میگوید که خلاقیت در جامعۀ امروز بسیار محدود است؛ زیرا جوامع به وسواسِ «متخصصشدن» دچارند و همین باعث شده است که اکثر مردم تجربیات متنوعی نداشته باشند تا آنها را با هم ترکیب و مرتبط کنند. به عبارت دیگر، بدون ترکیب چند پتانسیل از طیف گستردۀ تواناییها و مهارتهای افراد، ایدههای جدید شکل نمیگیرد و بنابراین، جوامع از خلاقیت کمی برخوردار خواهند بود.
امیلی واپنیک در TedTalk متقاعدکنندۀ خود در سال ۲۰۱۵ ارزش چندپتانسیلی را بیشتر بررسی میکند و «۳ ابرتوانایی چندپتانسیلیها» را به شرح زیر تعریف میکند:
ابرتوانایی شمارۀ ۱: ترکیب ایده
همانطور که توسط استیو جابز مطرح شد، نوآوری زمانی اتفاق میافتد که دو یا چند میدان با هم برخورد میکنند و چند پتانسیل با پیشزمینههای گوناگون با یکدیگر جمع و ترکیب میشوند. به عبارت دیگر، نوآوری زمانی رخ میدهد که دانش را از یک حوزه بگیرید و از آن برای حل یک مشکل در یک زمینۀ کاملاً نامرتبط استفاده کنید. همانطور که در بالا گفتیم، افراد چندپتانسیلی از ویژگیهایی برخوردارند که باعث میشود بتوانند در حوزههای گوناگون دست به نوآوری و خلاقیت بزنند.
ابرتوانایی شمارۀ ۲: یادگیری سریع
هنگامی که افراد چندپتانسیلی به چیزی علاقهمند میشوند، سفری اکتشافی را آغاز میکنند و به دنبال یادگیری هر چیزی میروند که باید درمورد کنجکاوی جدید خود بدانند. افراد چندپتانسیلی با مبتدیبودن راحت هستند؛ زیرا در گذشته بارها مبتدی بودهاند. آنها مهارتهای بسیاری را از صفر آموختهاند. این باعث میشود که از آزمودن راههای جدید و خروج از منطقۀ امن خود ترسی نداشته باشند. علاوهبراین، آنها در مواجهه با مشاغل جدید مهارت دارند؛ زیرا در انتقال مهارتها از رشتههای گذشته برای کمک به یادگیری یک رشتۀ جدید، استاد هستند.
ابرتوانایی شمارۀ ۳: سازگاری
سازگاری، توانایی تبدیلشدن به هر چیزی است که موقعیت ایجاب میکند. افراد چندپتانسیلی معتقدند که تواناییها و مهارتهای آنها نامحدود است. این باور ذهنی به آنها اجازه میدهد تا هر شرایطی را با قاطعیت پیش ببرند و مهارتهای آموختهشده را در طول سفر چندپتانسیلی خود عملاً به کار ببرند.
۸ مورد از آسیبپذیریهای چندپتانسیلیها
بدون یک محیط حمایتی، ممکن است چندین چیز برای شما بهعنوان یک فرد چندپتانسیلی، اشتباه پیش برود. در اینجا به ۸ مورد از مهمترین آنها اشاره میکنیم.
- ایدههای عالی اما بدون پیگیری: شما ایدههای بسیاری دارید که گاهی برایتان طاقتفرسا میشود. کارهای بیشماری وجود دارد که دوست دارید فوراً انجامشان دهید. گاهیاوقات انتخاب و اولویتدادن به کارها و علایق برایتان سخت میشود؛ از ترس اینکه مبادا آن کار را در میانۀ راه رها کنید و به سراغ کار دیگری بروید. یا میل دارید چندین کار را همزمان انجام دهید. یا نارضایتی از پروژههای نیمهتمام قبلی ممکن است شما را دچار مشکل کند؛ بنابراین اصلاً آن کار را شروع نمیکنید. بهخصوص اگر کمالگرا هم باشید، ناخودآگاه به اهمالکاری روی میآورید.
- برچسب «بیمسئولیت»، «ترسو» یا «اهمالکار»: شما دچار این احساس میشوید که فرد مسئولیتپذیری نیستید؛ زیرا به هیچچیز پایبندی ندارید. بههرحال، شما میدانید که موفقیت به میزان تعهد شما بستگی دارد و فقدان تعهد میتواند بهمعنای هر چیزی باشد؛ از جدینبودن تا بیمسئولیتی و بیدقتی.
- بازی سرزنشکردن: شما شروع به سرزنشکردن خود میکنید. فشار برای انجام و پایبندی به یک شغل یا وظیفۀ خاص تشدید میشود. ممکن است این یک گرداب خودساخته باشد، یا اطرافیان شما با گفتن جملاتی مانند «جدی باش» یا «انضباط همان چیزی است که تو لازم داری» این فشار را تشدید کنند.
- حس سازگارنبودن و عدم تعلق: درنهایت، احساس میکنید مشکلی در شما وجود دارد که باعث میشود مانند افراد «عادیِ» اطرافتان نباشید. آنها متعهد به انجام کارها هستند و شما نیستید. شما خود را متفاوت میدانید و احساس میکنید به جایی تعلق ندارید. این باور همچنین میتواند به تنهایی یا احساس تنهایی شما در دنیا منجر شود.
- احساس ناامیدی: وقتی نتوانید هدفی برای خود تعریف کنید، آسیب میبینید. شما میدانید که آمادۀ انجام کارهای سخت هستید، اما اهدافتان مدام تغییر میکند؛ زیرا هیچچیز برای مدتی طولانی مورد علاقۀ شما نیست. صدمه و ناامیدی میتواند اعتمادبهنفس شما را نیز از بین ببرد.
- ماتریکس: بااینحال، شما همچنان تلاش میکنید تا آن هدف واحدی را بیابید که به شما احساس کاملبودن میدهد. شاید احساس کنید چیزی وجود دارد که خودِ واقعی «شما» است؛ چیزی که مخصوص شما ساخته شده و اگر آن را پیدا کنید، همهچیز درست میشود. مراقب باشید: این مسیر پر از فریب است. چه چیز واقعی و چه چیز توهم است؟
- احساس غیرطبیعیبودن: شما شروع به جستوجوی اختلالات روانی در وب میکنید. شاید این چیزی که هستید، نشانۀ یک بیماری ذهنی یا روانی باشد. وب دهها اختلال مختلف را نشان میدهد که میتوانید خود را در آن دسته قرار دهید! باید بتوانید از این مرحله نیز بگذرید.
- سرکوب خود: شما خستگیناپذیرید. به هر قیمتی به سوی هدفتان حرکت میکنید. هر روز از خواب بیدار میشوید و به خود اطمینان میدهید که همهچیز درنهایت درست خواهد شد. با سرکوب خود، راه به جایی نمیبرید. درعوض، احساس خسران میکنید، احساس شدید اینکه چیزی از دست رفته است که شاید هرگز برنگردد؛ مثلاً وقت، انرژی و عمرتان.
با همۀ این اوصاف باید بدانید:
چندپتانسیلیها با وجود آسیبپذیریهایشان، میتوانند کارهای زیادی انجام دهند. آنها عموماً مهارتها را سریع میآموزند، و این نقطۀ قوتی است که میتوانند از آن بهره ببرند. آنها میتوانند در یک تیم ایدههای نوآورانهای ارائه دهند. اگر یک چندپتانسیلی هستید، باور داشته باشید که هیچچیز هرگز هدر نمیرود. مهارتهایی که در طول مسیر یاد میگیرید، در آینده به شما کمک خواهد کرد.
چندپتانسیلیهای مشهور
چندپتانسیلیها از سپیدهدم تاریخ، محرکها، تأثیرگذاران و متفکران خلاقی بودهاند. شاید نام برخی از این افراد را شنیده باشید. لئوناردو داوینچی بهعنوان یکی از بزرگترین چندپتانسیلیهای تاریخ شهرت دارد. او که بیشتر به خاطر نقاش و مجسمهساز بودن خود مشهور است، مخترعی بود که توانایی خود را در همۀ زمینههای زیر توسعه داد: علم، آناتومی، ریاضیات، معماری، مهندسی، نجوم، تاریخ، دیرینهشناسی، زمینشناسی، گیاهشناسی و موسیقی.
به همین ترتیب، بنجامین فرانکلین فردی چندپتانسیلی بود که در بسیاری از حرفهها ازجمله سیاستمدار، دیپلمات، نویسندگی، رئیس پست و مخترع، فعال و در طنزپردازی سرآمد بود. نمونههای بیشمار دیگری از افراد چندپتانسیلی وجود دارد که در زمینههای مختلف سرآمد بودند؛ ازجمله ارسطو و توماس جفرسون.
از میان ایرانیان، حکیم عمر خیام نیشابوری یکی از نمونههای بسیار مشهور است. خیام همهچیزدان، فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و شاعر رباعیسرای ایرانی در دورۀ سلجوقی است. نمونۀ مشهور دیگر، ابوریحان بیرونی، دانشمند و همهچیزدان، ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس، تاریخنگار، گاهنگار و طبیعیدان ایرانی در سدۀ چهارم و پنجم هجری است.
شیخالرئیس ابوعلی سینا نیز نمونهای انکارناشدنی است. ابوعلی سینا همهچیزدان، پزشک، ریاضیدان، اخترشناس، فیزیکدان، شیمیدان، جغرافیدان، زمینشناس، شاعر، منطقدان، فیلسوف، موسیقیدان و دولتمرد ایرانی و از مشهورترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان ایرانزمین و جهان است که بهویژه به خاطر آثارش درزمینۀ فلسفه و پزشکی اهمیت دارد.
یک آزمون: چگونه بفهمیم که چندپتانسیلی هستیم؟
البته تا اینجا شاید دستگیرتان شده باشد که فردی چندپتانسیلی هستید یا خیر، اما برای اطمینان بیشتر، در ادامه چند پرسش مطرح شده است که میتوانید از خود بپرسید:
- آیا فردی بسیار کنجکاو هستید؟
- آیا هم علایق علمی و هم علایق خلاقانه دارید؟
- آیا اغلب همزمان روی چندین پروژه کار میکنید؟
- آیا احساس میکنید که شغل خاصی در زندگی ندارید؟
- آیا با یادگیری مهارتهای جدید احساس پیشرفت میکنید؟
- آیا تمایل دارید این مهارتهای جدید را بهسرعت به دست آورید؟
- آیا طیف گستردهای از علایق دارید؟
- آیا اغلب اوقات علاقۀ خود به پروژهها یا سرگرمیها را از دست میدهید؟
- آیا پاسخدادن به «چهکارهاید» برایتان سخت است؟
اگر پاسخ شما به اکثر این سؤالات مثبت است، به احتمال زیاد یک چندپتانسیلی هستید!