در چند سال اخیر، با محتوایی تحت عنوان «ویدئوهای عجیب آرامبخش» (Oddly Satisfying Videos) در شبکههای اجتماعی مخصوصاً مواجه بودهایم؛ ویدئوهایی که مخاطبان و طرفداران زیادی در سرتاسر جهان دارند و روانشناسان و محققان نیز از این دستۀ محتوایی بهعنوان ماساژ مغز یا هیپنوتیزم خفیف یاد میکنند. در این مطلب قصد داریم به این سؤال پاسخ دهیم که چرا از دیدن چنین ویدئوهایی لذت میبریم؟ برای مثال این ویدئو را ببینید.
اگر تابهحال یک تراشکار ندیدهاید یا صدای کارکردنش را نشنیدهاید، بیش از نیمی از عمرتان هدر رفته است! حرکات ماهرانهای که سالها روی آن تمرین شده و با دقت یک قطعه چوب را به یک تخت، رویه، کاسه یا یک شیء دایرهای تبدیل میکنند؛ حرکتهایی که پیچهای چوب را جدا میکنند تا زیبایی پنهانِ آن را آشکار کنند.
توضیح اینکه چرا حرکات به این میزان برای ما دلنشین هستند سخت است، اما جذابیت انکارناپذیری در وجود آن وجود دارد. اینترنت این تراشکارها، شیرینیپزها، خوشنویسان، ماشینهای صنعتی، باریستاها و چاپگرهای سهبعدی را کشف کرد و متوجه شد که مخاطبان، عاشق ویدئوهای آنها هستند. اینگونه بود که دستهای جدید از محتوا در اینترنت تحت عنوان «ویدئوهای عجیب آرامبخش» ایجاد شد که اغلب میلیونها بازدیدکننده را به خود جذب میکند.
همانطور که نظرات گیجکنندهای که ویدئوها را همراهی میکنند نشان میدهد، چیزی غیرقابل توضیح درمورد جذابیت این ویدئوها وجود دارد. هیچکس نمیتواند دقیقاً بیان کند که چرا نمیتواند از این ویدئوها لذت نبرد. این موضوع، سؤالی را مطرح میکند: واقعاً چرا این ویدئوها بهطرز عجیبی رضایتبخش هستند؟
اگر میخواهید یک تبلیغات ویدئویی حرفهای و موفق داشته باشید؛ برای دریافت مشاوره رایگان به صفحه تبلیغات ویدئویی صباویژن مراجعه نمایید.
احساس طلایی
ممکن است پاسخهای زیادی وجود نداشته باشد، اما به نظر میرسد که ویدئوهای رضایتبخش و عجیب به یک انگیزۀ ناخودآگاه نسبت به چیزی که روانشناسان آن را احساس درست مینامند، برخورد میکنند. این احساس زمانی ایجاد میشود که ما چیزها را مرتب میکنیم. همچنین، این احساس همان چیزی است که اغلب در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی «OCD»، به میزان بسیار زیادی احساس میشود. به دلایلی که کاملاً قابل درک نیست، برخی از افراد مبتلا به OCD، نشانههای حسی اتمام اقدامی مثل تمیزکاری دریافت را نمیکنند و این باعث میشود مدام در حال فکرکردن و جستوجوی بیثمر باشند و در همین حال رها شوند.
جستوجوهای نهایی اغلب به چیزهایی مانند مرتبکردن مداوم اشیا، چککردن مکرر درها برای دیدن قفلبودن آنها، یا تمیزکردن غیرقابل کنترل اشیا منجر میشود. درواقع، OCD اولین چیزی بود که وقتی سارا کیدی، مدیر آزمایشگاه علوم اعصاب شناخت-احساس در دانشگاه شیکاگو، برای اولین بار محتواهای عجیب و رضایتبخش را مشاهده کرد، به ذهنش خطور کرد.
کیدی دراینباره میگوید:
این چیزی نبود که بشینم و به آن فکر کنم، بلکه فوراً به ذهنم خطور کرد؛ حسی فوقالعاده از مجموعهای از تصاویر بصری که بهعنوان تجربۀ افراد مبتلا به OCD شناخته میشود.
به نظر میرسد چرخدندههایی که بهخوبی روی هم قرار میگیرند و چرخشهای مات که کاملاً روی شیرینیها میچرخند، آرزوی وجودی را برآورده میکنند. در دنیایی پر از هرجومرج و بیظرافت، دیدن نظم و کنترل میتواند اطمینانبخش باشد. درهرصورت، ویدئوها نشان میدهند که افراد مبتلا به OCD در تمایل خود برای ایجاد تعادلی دلپذیر در زندگی خود، غیرعادی نیستند. این ویدئوها ممکن است نگاهی اجمالی به ما ارائه دهند که این نگاه، اختلال افراد مبتلا به OCD را انکار میکند؛ چون این نظم، لذتی طبیعی در بین همۀ ما انسانهاست.
نقطۀ شیرین رضایتبخش ویدئوها اخیراً توسط محققان اسپانیایی بررسی شده است. آنها به افراد مبتلا به OCD و یک گروه کنترل، یک تکلیف یادآوری کلمه دادهاند و قبل از اتمام کار، انجام آن را قطع کردند. آنها نظریهای را مطرح کردهاند که وظایفی مثل بررسی و سفارش یک چیز، در این آزمایشِ بهخصوص کلمات، حسگرهای داخلی مبتلایان را فعال میکند.
متوقفکردن آنها قبل از اتمام کار باعث ایجاد ناراحتی میشود. فرضیۀ آنها درست بود: افراد گروه کنترل وقتی کاری انجام نشده بود، احساس ناراحتی میکردند و برای شرکتکنندگان OCD، این میزان بدتر بود (دو نفر از آنها حتی فهرستی از کلمات را برای محققان ایمیل کردند تا خواستههای خود را برای نهایی شدن یک کار، برآورده کنند).
آیا این رضایتبخش بودن، شهودی نیست؟
یافتههای محققان بهسختی پیشگامانه است. البته بسیاری از ما دوست نداریم وظایف را ناتمام رها کنیم و با تعمیم این ایده به ویدئوهای عجیب آرامبخش، کاملاً واضح است که چرا تماشای توپی که بهطور منظم در یک استوانه قرار میگیرد، میتواند جذاب باشد. بااینحال، نمیتوان این پدیده را بهطور کامل جمعبندی کرد.
این ویدئوها همچنین دارای کلیپهای رضایتبخشی هستند که تخریب نظم را به تصویر میکشند؛ دقیقاً برعکس همان چیزی که تا الان گفتهایم. ریختن ژله، ریختن شکلات ذوبشده روی دسر برای شکستن آن و مواردی از این دست، در دستهبندی ویدئوهای عجیب آرامبخش قرار میگیرند، اما بهخودی خود پایان خوشی ندارند. شاید، چیز دیگری در این میان وجود داشته باشد.
لادن شمس، استاد روانشناسی در UCLA، که در آزمایشگاه خود ادراک چندحسی را بررسی میکند، بهجای اینکه به ویدئوها از منظری کلینگر فکر کند، آنها را برحسب اجزای تشکیلدهندهشان در نظر میگیرد: شکلها، رنگها و حرکات.
شمس و محققانی مانند او میخواهند عناصری را که ترجیحات ما را هدایت میکنند، درک کنند؛ ترجیحاتی که آنقدر اساسی هستند که حتی به آنها فکر هم نمیکنیم. شمس دراینباره میگوید:
خیلی چیزها هستند که بر ترجیحات و تمایلات ما تأثیر میگذارند که ما آگاهانه از آنها بیخبریم و ممکن است حتی به پردازش سطح بسیار پایین در مغزمان مربوط شود.
تماشای ویدئویی از یک کاسۀ چوبی که از یک ماشین تراش ساخته میشود لذتبخش است؛ اما فقط به این دلیل که مجموعهای از اقدامات کوچک و مجزا، بهصورت لایهلایه انجام میشوند و در آخر، آن زیربنای کامل و خوشایند را در انتهای ویدئو شکل میدهند که ما انتظارش را داریم و از آن راضی هستیم. مشخص کردهاند. محققان تازه شروع به تجزیۀ تجربیات حسی ما به بخشهای تشکیلدهندهشان کردهاند و شمس نیز عنوان کرده که ویدئوهای عجیب آرامبخش، تا به اینجا توانستهاند نارساییهای این رشته را برجسته کنند.
او میگوید:
من فکر میکنم این پدیده ممکن است بر نیاز به انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه تأکید کند تا بفهمیم چه چیزی تمایلات ما را هدایت میکند. به نظر من این پیامی است که از این ویدئوها دریافت میشود.
آزمایشگاه شمس در حال حاضر روشهایی را مطالعه میکند که ویژگیهای شخصیتی و حالات عاطفی تمایلات ما را شکل میدهند، با هدف کشف چگونگی نقش ژنتیک و حتی شرایط گذرایی که در طول زندگی داریم و باعث حس خوب و خوشایند ما میشوند.