هیچ کارمندی دوست ندارد به بیش از یک سرپرست بالاتر از خودش پاسخگو باشد یا به عبارت سادهتر، «جواب پس بدهد!». وحدت فرماندهی یکی از تئوریهای مدیریت کسبوکار است که این مشکل را حل میکند. وقتی نوبت به مدیریت یک کسبوکار یا شرکت میرسد، بعضی از اصول اساسی وجود دارند که باید حتماً در نظر گرفته شوند؛ ۱۴ اصولی که هانری فایول (Henri Fayol) به آنها رسید و یکی از آنها وحدت فرماندهی بود.
وقتی دربارۀ نظریههای مهم مدیریت صحبت میکنیم، وحدت در فرماندهی نقش مهمی در هدایت کارکنان بهشیوهای راحتتر، باانگیزهتر و نتیجهمحور ایفا میکند.
طبق همین اصل وحدت فرماندهی، نباید برای یک زیردست یا یک تیم، گروهی از سرپرستان وجود داشته باشد.
احتمالاً شما هم پاسخگوبودن به چندین نفر در یک جایگاه شغلی را قبلاً تجربه کردهاید. در این مطلب از ویپدیا سراغ بررسی بیشتر وحدت فرماندهی بهعنوان یکی از اصول چهاردهگانۀ مدیریتی میرویم و مثالهایی را با هم مرور میکنیم.
وحدت فرماندهی چیست؟
وحدت فرماندهی (Unity of Command) که بعضاً از آن با عنوان زنجیرۀ فرماندهی هم یاد میکنند، یکی از ۱۴ اصل مدیریت صحیح یک شرکت است که در انواع مختلفی از سازمانها مانند سازمانهای درمانی، نظامی و مؤسسههای دولتی استفاده میشود. دلیل اینکه این اصل بسیار همهگیر شده این است که باعث تنظیم خطی مشخص در مدیریت یک کسبوکار یا شرکت میشود؛ چیزی که این روزها به یکی از اهداف مهم در شرکتها تبدیل شده است.
طبق این اصل، هر زیردست فقط باید یک سرپرست داشته باشد که این سرپرست مسئول تمام کارهایی است که آن زیردست انجام میدهد. این اصل از این جهت مهم است که در بسیاری از مواقع، تیمی از سرپرستان روی یک تیم نظارت میکنند و این کار باعث میشود که در تصمیمگیری تضاد ایجاد شود و استعداد و تلاش آن تیم هدر رود. بنابراین فقط باید یک شخص مسئول اعمال زیردستان خود باشد.
دو مثال پیرامون اهمیت وحدت فرماندهی
تصور کنید که شما رئیس بخش دیجیتال مارکتینگ یک شرکت در سیلیکون ولی هستید. همچنین ممکن است برخی از اعضای هیئتمدیره مسئول ادارۀ شرکت و سیاستهای آن باشند. با پیروی از اصل وحدت فرماندهی، شما مجبور نیستید به تمامی این اعضای حاضر در هیئتمدیره پاسخگو باشید و صرفاً باید به رئیس هیئتمدیره جواب بدهید.
مثال دیگر اینکه تصور کنید شما یک کارشناس سئوی ساده در یک شرکت هستید. این جایگاه شغلی لزوماً نباید در بالاترین سلسلهمراتب یک شرکت باشد و بااینحال شما فقط باید به یک سرپرست بالاتر از خودتان پاسخگو باشید و او هم باید به مدیر آن دپارتمان جوابگو باشد و او هم باید به رئیس بالاسری خود دربارۀ اقدامات انجامشده توضیح بدهد و رئیس هم باید به مدیرعامل و مدیرعامل هم به رئیس هیئتمدیره. این زنجیره باعث میشود که هرکسی فقط به یک نفر دربارۀ اقداماتی که تحتنظر او انجام میشود پاسخ بدهد و این کار، مدیریت کسبوکار را بسیار آسان خواهد کرد.
چرا وحدت فرماندهی برای کسبوکارها مهم است؟
کل مفهوم این اصل، یک اصل کلاسیک مدیریتی است که همه باید از آن پیروی کنند. این اصل که امروزه در بسیاری از شرکتها استفاده میشود، از بروکراسیهای نظامی و دولتی شروع شده است و امروزه از این اصل در شرکتهای کوچک و بزرگ استفاده میشود و نتیجه اغلب مثبت بوده است.
خود پیروی از وحدت فرماندهی که میگوید یک کارمند نباید دو سرپرست متفاوت داشته باشد، باعث میشود که سازمان به یک سلسلهمراتب سازمانی خوب دست پیدا کند. این اصل حتی اثر خود را روی سازمانی که توسط یک گروه اداره میشود نیز میگذارد.
مزایای اصل وحدت فرماندهی
حالا که به درک درستی از این اصل رسیدیم، باید سراغ بررسی مزایای آن برویم. این مزایا در انتها مشخص خواهند کرد که چرا باید این اصل در کسبوکارها در نظر گرفته شود:
۱) بهبود روابط
شاید این مهمترین مزیت اصل وحدت فرماندهی باشد. وقتی یک شرکت این اصل را در ترکیب مدیریتی خود رعایت میکند، باعث میشود که روابط شایستهای بین کارمندان و بالادستی آنها ایجاد شود؛ چون آن کارمند فقط به یک نفر پاسخگو خواهد بود و هیچ تعارضی در اختیارات نیز وجود نخواهد داشت.
۲) مسئولیتپذیری، پاسخگویی و قدرت
به کمک رعایت این اصل در یک شرکت، احساس قدرت و پاسخگویی بیشتر و بهتری در سطوح مختلف کاری ایجاد خواهد شد که درنهایت به کارآمدترشدن سازمان منجر میشود. همچنین، هر کارمند را پاسخگوتر میکند.
۳) حذفشدن تکرار کار
این اصل به افراد تضمین میدهد که دوبارهکاری انجام نشود؛ چون وقتی چند سرپرست وجود داشته باشد، به ازای هر سرپرست باید یک کار از ابتدا انجام شود و این موضوع باعث فرسودگی و ناراحتی کارمندان در سطوح مختلف میشود.
۴) تصمیمگیری سریعتر
با وجود این اصل، تضمین میشود که تصمیمها با دقت بیشتر و سریعتر انجام گیرد و هیچ تضادی در این بین وجود نداشته باشد؛ چون تصمیمگیری سریع در هر کسبوکاری بسیار حیاتی محسوب میشود. بهخصوص در شرایط نابسامان اقتصادی امروز که هر ساعت ممکن است بحران جدیدی سر از خاک بیرون بیاورد، این تصمیمگیریِ سرعتی بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. اصل وحدت فرماندهی، تضمینکنندۀ این سرعت در تصمیم گیری است.
۵) ایجاد نظم و دیسیپلین
پیروی از این اصل بهترین راه برای ایجاد نظم در هر سازمانی است؛ چون هر کارمندی میداند که دقیقاً به چه کسی پاسخگوست و در این بین بینظمی ایجاد نمیشود.
۶) کار تیمی بهتر
چون سلسلهمراتب سازمانی بهواسطۀ اصل وحدت فرماندهی بهخوبی ایجاد میشود، سرپرستان میتوانند تصمیمات بهتر و دقیقتری بگیرند. هرکسی فقط به یک نفر بالاتر از خود پاسخ میدهد و این موضوع باعث میشود تیمها وظیفۀ خود را بدانند و با نظرات مختلف سردرگم نشوند.
۷) محیط کاری مثبتتر و مولدتر
وقتی تضادی در تصمیمگیری و نظرات نباشد، محیط کاری یک سازمان نیز محیطی مثبتتر و مولدتر میشود، رفتار کارکنان رو بهبود میرود و هرکسی وظیفهای را که به او محول شده است به نحو احسن انجام میدهد؛ چون فقط یک نظر در این بین وجود دارد و آن هم نظر تنها سرپرست موجود است.
درنهایت باید در نظر داشته باشید که پیروی از اصل وحدت فرماندهی بهعنوان یکی از اصول ۱۴گانۀ مدیریتی، در هر سازمانی باعث ارتقای کلی عملکرد سازمان با ایجاد نظم، مسئولیتپذیری و پاسخگویی خواهد شد.