جلسه نهم: بازاریابی عملکردی و واقعیت‌های آن

در جلسۀ قبلی بیشتر دربارۀ انواع تبلیغات، مزیت‌ها و ویژگی‌های هرکدام صحبت کردیم تا شما را با شیوه‌های مدرن و دیجیتال و حتی سنتی تبلیغات آشنا کنیم. دیجیتالی‌شدن نه‌تنها روی تبلیغات بلکه روی نحوۀ جست‌وجو و خرید محصولات توسط مشتریان نیز تأثیر بسزایی گذاشته و این موضوع، به تغییر شیوۀ تبلیغات و فروش شرکت‌ها منجر شد.

امروزه، بازاریابان دیجیتال (Digital Marketer) این توانایی را دارند که داده‌های یک کمپین تبلیغاتی را به‌صورت ۲۴ساعته جمع‌آوری کرده و نتایج آن را با دقت بسیار بیشتری اندازه‌گیری کنند؛ آن هم در‌حالی‌که در گذشته، انتساب نتایج دقیق تقریباً غیرممکن بود و شفافیت کنونی داده‌ها به بازاریابان و شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا کمپین‌های خود را بهینه کنند و عملکرد بهتری داشته باشند. به همین دلیل است که دستۀ وسیعی از استراتژی‌های بازاریابیِ امروزی را، بازاریابی عملکردی می‌نامند. در این جلسه قصد داریم به شما بگوییم که:

  • بازاریابی عملکردی چیست؟
  • چه تفاوتی با بازاریابی وابسته (Affiliate Marketing) دارد؟
  • نحوۀ کار بازاریابی عملکردی به چه شکل است؟
  • کانال‌های اصلی برای استفاده از بازاریابی عملکردی چیست؟
  • مزایای استفاده از این استراتژی چیست؟
  • ۴ تکنیکی که برای اجرای بازاریابی عملکردی می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید کدام‌اند؟

بازاریابی عملکردی چیست؟

بازاریابی عملکردی (Performance Marketing)، همان‌طور که از اسمش نیز پیداست، بازاریابی مبتنی بر عملکرد است؛ عملکردی که می‌تواند مجموعه‌ای از نتایج موردنظر مثل سرنخ‌ها (Leads)، فروش، رزرو یا دانلود را به همراه داشته باشد. در اصطلاح جامع، بازاریابی عملکردی ترکیبی از تبلیغات پولی و بازاریابی برند است که در کنار هم قرار می‌گیرند و تا زمانی که اقدام موردنظر از سوی کاربر و مشتریان احتمالی انجام نشود، مبلغی برای تبلیغات پرداخت نمی‌شود. این فرصت که برای خرده‌فروشان یا همان تاجران و اشخاص ناشر، برد به حساب می‌آید، اجازه می‌دهد تا کمپین‌ها به شیوه‌ای استراتژیک و با بازگشت سرمایه‌ای بالا اجرا شوند.

با پرداخت پول به شرکت‌های وابسته یا ناشر، کسب‌وکارها می‌توانند احساس اطمینان کنند که پولشان به‌خوبی خرج می‌شود؛ چراکه آن‌ها پیش از پرداخت هزینه، به مخاطبان هدف خود دست پیدا می‌‌کنند. این روش همچنین می‌تواند مخاطبان هدفمند و فروش خوبی را برای یک کسب‌وکار به همراه داشته باشد. به‌طور کلی، هیچ استراتژی‌ای در مقایسه با بازاریابی عملکردی نمی‌تواند به جذب درست مشتری منجر شود و فرصتهای بازاریابی خوبی را برای یک کسب‌وکار به همراه داشته باشد.

تفاوت بازاریابی عملکردی با بازاریابی وابسته

تفاوت بازاریابی عملکردی با بازاریابی وابسته چیست؟

اصطلاح بازاریابی وابسته (Affiliate Marketing) درواقع با اصطلاح بازاریابی عملکردی قابل تعویض است و به‌عنوان مجموعهای گستردهتر از بازاریابی عملکردی شناخته می‌شود که استراتژی‌هایی مانند اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing)، بازاریابی ایمیلی (Email Marketing)، بازاریابی جست‌وجو (Search Marketing)و هر شکل دیگری از بازاریابی که در آن شرکا، فروش را به ازای پرداخت کمیسیون مبادله می‌کنند، شامل می‌شود.

ازآنجایی‌که بازاریابی وابسته اصطلاحی بود که قبل از بازاریابی عملکردی ایجاد شد، طیف گسترده‌تری از فعالان مثل اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی، تبلیغ‌کنندگان بومی، توسعه‌دهندگان اپلیکیشن‌های موبایل و بازاریابان ایمیلی را شامل می‌شود و به‌نوعی، تصویری بزرگتر از بازاریابی مبتنی بر عملکرد است.

در طول سال‌های اخیر، کسب‌وکارها مقالات و محتواهای مختلفی را از طریق کانالهای محتوایی مانند بلاگ شخصی یا اینستاگرام به اشتراک گذاشته‌اند تا محصولات خود را به نمایش بگذارند و این، نمونه‌ای از سیر تکاملی بازاریابی وابسته، در طول این چند سال، به‌سمت بازاریابی عملکردی است. روش‌های نوین و پیشرفته در بازاریابی مبتنی بر عملکرد در سرتاسر دستگاه‌های هوشمند و بسترهای آفلاین و غیرآفلاین، دنیایی از ارزش را باز می‌کنند که هیچ برند، تبلیغ‌کننده و حتی کسب‌وکاری نمی‌تواند در جایی دیگر به آن دست پیدا کند.

به عبارتی، بازاریابی عملکردی به‌عنوان نوعی استراتژی مستقل، باعث می‌شود که کسب‌وکارها و بازاریابان، بدون صرف هزینۀ اضافی، آگاهی از برند و فروش محصولات خود را افزایش دهند، مشارکت بیشتری از سوی مصرف‌کننده داشته باشند، نرخ تبدیل بالاتری به ‌دست آورند و میانگین سفارش‌های بیشتری را از آن خود کنند که همۀ این‌ها به‌نوعی، وفاداری و حفظ خریداران احتمالی را به همراه دارد.

درنهایت و به‌عنوان جمع‌بندی می‌توانیم بگوییم که بازاریابی وابسته و بازاریابی عملکردی از نظر فنی یکسان به نظر می‌رسند، اما رویکرد متفاوتی را پیش می‌گیرند و بازاریابی عملکردی امروزه شیوه‌های مدرن‌تر و بیشتری را شامل می‌شود.

نحوۀ کار بازاریابی عملکردی چیست؟

بازاریابی عملکردی از ۴ گروه تشکیل شده است: خرده‌فروشان یا همان بازرگانان، گروه وابسته یا همان ناشران، شبکههای وابسته یا پلتفرمهای شخص ثالث و مدیران وابسته. هر گروه برای حرکت چرخ‌های بازاریابی عملکردی ضروری هستند و به‌شکلی هماهنگ، نقشی اساسی در رسیدن به نتیجه‌ای مطلوب به همراه دارند. در ادامه به پنج استراتژی مهمِ بازاریابی عملکردی اشاره می‌کنیم:

  1. هزینه به ازای نمایش (Cost Per Impression یا به‌اختصار CPM): مبلغی که یک تبلیغ‌کننده به ازای هر هزار بار نمایش تبلیغ به ناشران و تبلیغ‌کنندگان می‌پردازد.
  2. هزینه به ازای هر کلیک (Cost Per Click یا به‌اختصار CPC): مبلغی که تبلیغ‌‌کننده پس از کلیک هر کاربر روی تبلیغش، پرداخت می‌کند.
  3. هزینه به ازای هر فروش (Cost Per Sales یا به‌اختصار CPS): مبلغی که تبلیغ‌کننده فقط زمانی پرداخت می‌کند که فروش مستقیماً توسط یک تبلیغ ایجاد شود.
  4. هزینه به ازای سرنخ (Cost Per Leads یا به‌اختصار CPL): در این استراتژی، تبلیغ‌کننده بعد از اینکه یک کاربر در سایتِ کسب‌وکارش ثبت نام می‌کند، هزینه‌ای را پرداخت می‌کند و به عبارتی، این فرایند ثبت‌نام را به‌عنوان نتیجۀ مستقیم تبلیغاتش می‌بیند.
  5. هزینه به ازای هر فعالیت (Cost Per Acquisition یا به‌اختصار CPA): هزینه‌ای که تبلیغ‌کننده هنگام انجام یک اقدام یا فعالیت خاص مانند فروش، تکمیل فرم یا کلیک، پرداخت می‌کند.

شایان ذکر است که هریک از استراتژی‌های بالا یک هدف تبلیغاتی و درنتیجه معیاری برای اثربخشی بازاریابی عملکردی نیز هستند. در نظر داشته باشید که برای افزایش اثرگذاری استراتژی‌ها و کمپین‌های تبلیغاتی خود، باید اهداف کمپین، پلتفرم‌ها، هزینه‌ها و البته نتایج را به‌خوبی در نظر داشته و بررسی کنید.

کانال‌های اصلی برای اجرای بازاریابی عملکردی

کانال‌های اصلی برای اجرای بازاریابی عملکردی چیست؟

از حیث پاسخ‌گویی، بازاریابی عملکردی و استراتژی‌های آن باید در بستری مورد استفاده قرار بگیرند که شما بتوانید اقدامات خاص کاربران، مخاطبان و حتی مشتریان و خریداران احتمالی خود را اندازهگیری کنید. در ادامه قصد داریم به ۵ بستر اصلی برای اجرای بازاریابی عملکردی در آن‌ها اشاره کنیم:

۱) تبلیغات بومی

بیشتر اشخاص در بازار هدف و موردنظر شما از تبلیغات دیجیتال غافل هستند؛ حالا یا آن‌ها را نادیده می‌گیرند یا فیلترهایی را سر راه تبلیغات قرار داده‌اند تا مانع نمایششان شوند. تبلیغات بومی (Native Advertising) در را برای ایجاد فرصت‌های کلیکی و به‌دست‌آوردن کلیک از سایت‌هایی که محتوای آن‌ها مرتبط با حوزۀ فعالیت و کسب‌وکار ماست، باز می‌کند و این دسته از تبلیغات، ۱۰ برابر بیشتر از سایر اشکال، اثرگذار هستند. ۲ محور اصلی تبلیغات بومی عبارت‌اند از:

  • ارائۀ محتوای باکیفیت که ارزشی را ایجاد می‌کند.
  • استفاده از توزیع هوشمند از طریق ناشران و بسترهای مناسب.

حال برای اینکه بتوانیم کمپین‌های تبلیغات بومی مؤثری را راه‌اندازی کنیم، باید چه اقداماتی انجام دهیم؟ در ادامه و به‌شکل خلاصه، ۵ مرحلۀ مهم در راه‌اندازی این دسته از تبلیغات برای شما شرح داده می‌شود:

  1. هدفی را تعیین کنید: یک هدف خاص و معیارهای اساسی را برای سنجش پیشرفت‌ خود تعریف کنید.
  2. محتوای متناسب خلق کنید: هدف ایجاد کمپین‌، ارائۀ محتوایی است که پتانسیل تشویق کاربران به انجام یک کار و فعالیت را بهبود ببخشد و افزایش دهد.
  3. برای راهاندازی کمپین تبلیغاتی خود آماده باشید: آماده‌سازی درواقع به‌معنای انتخاب محتوا، فیلترکردن مخاطبان هدف و پارامترهای بودجه است.
  4. بهینهسازی: با تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها، می‌توانید ناشران موردنظر، بودجه و عملکرد کمپین خود را به‌شکلی درست تنظیم کنید.
  5. تنظیم مجدد و تجدیدنظر: نحوۀ مقایسۀ عملکرد کمپین با هدف اصلی خود را بررسی کنید و به دنبال راه‌هایی برای افزایش کارآمدی تبلیغات خود باشید؛ برای مثال، در نظر بگیرید که چگونه کشف محتوای درست می‌تواند از تلاش‌های اضافی در قیف بازاریابی شما جلوگیری کند.

۲) محتوای اسپانسری یا حمایت‌شده

محتواها و مقالات حمایت‌شده یا اسپانسری (Sponsered Content) شکل دیگری از تبلیغات بومی هستند که به‌عنوان استراتژی‌های محتوایی بازاریابی عملکردی شناخته می‌شوند. این دسته از محتواها می‌توانند ترافیک و نرخ تبدیلِ کسب‌وکار شما را افزایش دهند و دید کلی شما را دربارۀ مخاطبان هدفمند‌تان عمیق‌تر کنند.

چاد پولیت، کارشناس تبلیغات بومی، دراین‌باره می‌گوید: «محتواهای اسپانسری، درهایی را به روی برندها باز کرده‌اند تا بتوانند با مصرف‌کنندگان در حوزه‌‌های مورد علاقۀ آن‌ها به گفت‌وگو بپردازند و عموماً نیز این مطالب در نشریاتی که به‌طور منظم در حوزۀ اخبار، آموزش و سرگرمی فعالیت می‌کنند، منتشر می‌شوند.»

محتواهای اسپانسری که به‌درستی اجرا شده‌اند، ثابت کرده‌اند که یک برد مالی برای تبلیغ‌کنندگان و ناشران محسوب می‌شوند. پولیت در ادامه عنوان کرده که محتوای اسپانسری به این معناست که ناشر، خود یک رسانه است. ارتباط یک کسب‌وکار با نشریه و قرارگرفتن در معرض مخاطبان آن‌ها، آگاهی از برند، ترافیک وب، نرخ تبدیل و درنهایت هم احتمال تبدیل مشتری بالقوه به یک مصرف‌کنندۀ سودآور را افزایش می‌دهد.

۳) تبلیغات شبکه‌های اجتماعی

همۀ بازاریابان و فعالان حوزۀ دیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing) می‌دانند که دستیابی به نتایج قابل اندازه‌گیری به‌شیوۀ ارگانیک در شبکه‌های اجتماعی، فرایندی سخت و دشوار را به همراه دارد. درنتیجه، آژانس‌ها، کسب‌وکارها و بازاریابان در برنامه‌های بازاریابی عملکردی خود تلاش می‌کنند تا روی بخش تبلیغاتی شبکه‌های اجتماعی تمرکز کنند و از قسمت ارگانیک دوری کنند.

شبکه‌های اجتماعی معیارهای واضحی مانند نرخ کلیک (CTR)، هزینه به ازای هر کلیک (CPC) و بازگشت سرمایه (Return of Investment یا به‌اختصار ROI) را برای اندازه‌‌گیری ارائه می‌دهند و درست مانند هر استراتژی دیگری، برای اینکه بتوانید تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی مختلف را آغاز کنید، باید در ابتدا هدف خود را تعیین کنید. ۴ هدف کلی برای تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی عبارت‌اند از:

  1. ترافیک
  2. تعامل
  3. تولید سرنخ
  4. فروش

مرحلۀ بعدی برای راه‌اندازی کمپین‌های تبلیغاتی این است که پلتفرم اجتماعی موردنظرتان را براساس نیازها و سلایق مخاطبان هدف‌ خود‌ مشخص کنید. در انتخاب پلتفرم، ۴ مورد زیر را در نظر بگیرید:

  1. جمعیتشناسی یک شبکه با برند شما همسو باشد.
  2. با فعالیت ارگانیک، کشش آن شبکۀ اجتماعی را محاسبه کنید.
  3. چگونه رقابت شما در بازار به دیگر بسترهای اجتماعی نیز نزدیک می‌شود.
  4. قالبهای تبلیغاتی‌ای که می‌توانید در آن شبکۀ اجتماعی از آن استفاده کنید.

در ادامه نیز در نظر داشته باشید که ساختار کمپین‌های بازاریابی عملکردی در پلتفرم‌های اجتماعی، براساس نوع آن پلتفرم و کسب‌وکار می‌تواند متفاوت باشد و جزئیات بیش‌تری را شامل شود. اما ۶ روش مهم وجود دارد که در تعیین این ساختار می‌توانید آن‌ها را در نظر بگیرید:

  1. مخاطبان هدف خاصی برای کسب‌وکار خود ایجاد کنید؛ این موضوع می‌تواند دسترسی به مشتریان و مصرف‌کنندگان احتمالی بهتری را برای شما به همراه داشته باشد.
  2. سعی کنید تبلیغاتی ایجاد کنید که به‌خوبی با محتوای ارگانیک موجود در هر شبکه ترکیب شود.
  3. تبلیغات آشکار همواره در شبکه‌های اجتماعی مختلف نتیجۀ معکوس دارد.
  4. فرمت‌های تبلیغاتی مختلفی را ایجاد کنید و به آن‌ها زمان دهید تا بتوانید مزایا و معایب هرکدام را به خوبی درک کنید.
  5. استراتژی پیشنهادی خود را آزمایش کنید و آن را در طول زمان بهینه کنید تا بازگشت سرمایه شما افزایش یابد.
  6. تبلیغات و صفحات فرود (Landing Page) خود را به‌طور مستمر به‌روز نگه دارید.

۴) بازاریابی موتورهای جست‌وجو

بازاریابی موتورهای جست‌وجو (Search Engine Marketing یا به‌اختصار SEM) شامل فعالیت‌هایی است که در آن، یک کسب‌وکار تلاش می‌کند تا آگاهی از برند و نرخ کلیک سایت خود را از طریق روش‌های ارگانیک و تبلیغات پولی افزایش دهد. در این مطلب قصد داریم به تبلیغات پولی در موتورهای جست‌وجو اشاره کنیم که یکی از کانال‌های بادوام در بازاریابی عملکردی به شمار می‌آید.

به لطف برنامه‌ها و پلتفرم‌هایی مانند گوگل ادوردز (Google AdWords)، بازاریابی موتورهای جست‌وجو در چند دهۀ اخیر یکی از محبوب‌ترین کانال‌های بازاریابی عملکردی به شمار آمده‌ است و طرف‌داران آن نیز معتقدند که این شیوۀ تبلیغاتی، تبلیغ‌کنندگان را قادر می‌سازد تا کمپین‌های خود را در مقابل مشتریانی که آمادۀ خرید هستند، قرار دهند. کلمات کلیدی (Keywords)، پایه و اساس بازاریابی موتورهای جست‌وجو را تشکیل می‌دهند و شما در طول دستیابی به مشتریان احتمالی و راه‌اندازی کمپین‌های تبلیغاتی خود، به تحقیقی جامع دربارۀ کلمات کلیدی مرتبط با برندتان می‌پردازید.

در این شیوۀ بازاریابی، هر بار که شخصی کلمۀ کلیدی موردنظر شما را جست‌وجو می‌کند، یک فرایند حراج در این سیستم انجام می‌شود و تبلیغ‌کنندگان برای کلمات کلیدی موردنظرشان پیشنهادهایی را ارائه می‌دهند و تعیین می‌کنند که مایل هستند به ازای هر کلیک و هر اقدامی از سوی کاربر، چه هزینه‌ای را بپردازند. به همین دلیل نیز کلمات کلیدی‌ای که اهداف تجاری بالاتری مثل خرید یا تخفیف را شامل می‌شوند، رقابتی‌تر و درنتیجه گران‌تر خواهند بود. فرایند تبلیغات در موتورهای جست‌وجو اندکی پیچیده است، اما درک آن برای دستیابی به بازگشت سرمایۀ بالا بسیار حیاتی است.

۵) بازاریابی وابسته

بازاریابی وابسته، شکل ثابتی از بازاریابی عملکردی است که در آن یک ناشر، با برقراری ارتباط با یک تبلیغ‌کننده برای افزایش ترافیک و فروش،‌ به یک شرکت وابسته تبدیل می‌شود. به عبارت دیگر، این دسته از شرکت‌ها، ترافیک یا اقدامات موردنیاز را در اختیار تبلیغ‌کنندگان قرار می‌دهند و به ازای آن، کمیسیون دریافت می‌کنند.

هر اپراتور یا سایت می‌تواند یک ناشر وابسته باشد و هر برندی که به‌صورت ‌آنلاین فعالیت می‌کند، می‌تواند نقش تبلیغ‌کننده را ایفا کند؛ اما در بیشتر موارد، تبلیغ‌کننده یک برند تجارت الکترونیک (eCommerce) دارد یا سرویسی را در سطح وب به فروش می‌رساند. بازاریابی وابسته یک فضای روبه‌رشد است و تقریباً ۱۵٪ از درآمد صنعت رسانه‌های دیجیتال را به خود اختصاص می‌دهد. برای موفقیت در بازاریابی عملکردی، پیوستن به یک شبکۀ وابسته که تمام انتظارات را درمورد کاربران و مخاطبان مورد نیاز برآورده می‌کند، امری مهم به حساب می‌آید.

مزایای استفاده از بازاریابی عملکردی

مزایای استفاده از بازاریابی عملکردی چیست؟

اضافه‌شدن بازاریابی عملکردی به استراتژی‌های آنلاین شما مزایای زیادی را به همراه دارد و علاوه بر آشکارساختن برند‌تان از طریق شرکای شخص ثالث، بودجه و دستیابی به افزایش سهم بازار، ترافیک هدفمند و تعامل با مخاطبان، شما می‌‌توانید ریسک اجرای کمپین‌های خود را کاهش دهید، دسترسی بیشتری به بازار داشته باشید و درعین‌حال بودجۀ کمتری را برای دستیابی به اهدافتان صرف کنید.

علاوه بر موارد ذکرشده، بازاریابی عملکردی کاملاً قابل پیگیری و اندازه‌گیری است و شفافیت بسیار خوبی دارد؛ درواقع، برندها هم‌اکنون می‌توانند کل مسیر و تجربۀ یک مصرف‌کننده را ببینند، شناسایی کنند و دریابند که در کدام قسمت از این مسیر می‌توانند سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشند، با کدام شرکا می‌توانند همکاری گسترده‌تری انجام دهند و در کدام کانال‌ها نتایج بهتری را به دست می‌آورند.

چگونه در بازاریابی عملکردی موفق شویم؟

بازاریابی عملکردی حوزه‌ای گسترده و پیچیده در مارکتینگ و بازاریابی به شمار می‌آید و کسب دانش در آن نیازمند تجربه و آزمون‌وخطاهای گسترده‌ است. با‌این‌حال، نکته‌ها و مواردی هستند که رعایتشان می‌تواند به شما در این زمینه کمک کند. در ادامه به ۴ نکته برای موفقیت در بازاریابی عملکردی اشاره می‌کنیم:

۱) روی یک صفحۀ فرودِ خوب تمرکز کنید

وقتی صحبت از بازاریابی عملکردی در میان باشد، یک صفحۀ فرود بد می‌تواند بازدیدکنندگان را از انجام اقدامات آینده، باز دارد. به‌عنوان یک تبلیغ‌کننده، مطمئن شوید که یک سایت خوب با پیشنهادها، خدمات و سرویس‌های وسوسه‌انگیز دارید که کاربر را در صفحۀ فرودتان نگه می‌دارد. علاوه‌بر‌این، زمانی که کاربر به سایت شما سر می‌زند، کل تجربۀ کاربر را در نظر بگیرید.

۲) A/Bتست‌ها را آزمایش و بهینه کنید

همان‌طور که هر بازاریاب خوبی می‌داند، آزمایش و اندازه‌گیری عملکردهای مختلف برای ارائه و آماده‌سازی یک استراتژی بازاریابی خوب بسیار ضروری به حساب می‌آید. از حیث بازاریابی عملکردی، تکنیک‌ها و استراتژی‌های مختلف را از طریق A/Bتست‌ها آزمایش کنید تا ببینید که چگونه می‌توانید نرخ تبدیل و کلیک خود را در طول مسیر تجربۀ کاربران بهبود ببخشید.

۳) منبع ترافیک خود را انتخاب کنید

اطمینان از اینکه ترافیک شما از منابع و بسترهای معتبر می‌آید، در بازاریابی عملکردی موضوع مهمی است. تبلیغ در یک منبع و بستری مطمئن باعث می‌شود تا مصرف‌کنندگان دربارۀ اعتماد به برند شما فکر کنند و نه‌تنها خریدی را انجام دهند، بلکه برای خریدهای آینده نیز به شما مراجعه کنند.

۴) تا جایی که می‌توانید استراتژی‌ها، کمپین‌ها و تبلیغات خود را بررسی کنید

«میزان کاربران گوشی‌های هوشمند در مقایسه با دسکتاپ»، «نرخ پرش» (Bounce Rate) و…، همگی داده‌های مهمی را ارائه می‌دهند که می‌توانند بینش بهتری نسبت به اینکه کمپین‌های تبلیغاتی شما چه نتایجی را به همراه دارند، به شما بدهند. ردیابی و اندازه‌گیری سود و زیان نیز درست مانند تست‌کردن، برای به‌دست‌آوردن بیشترین بهره از کمپین‌های بازاریابی عملکردی بسیار مهم است.

جمع‌بندی

درنهایت نیز بازاریابی عملکردی یک استراتژی رو‌به‌رشد برای برند‌های تجارت‌الکترونیک، تجار و خرده‌فروشان به شمار می‌آید و به شما برای دسترسی، تعامل و تبدیل خریداران جدید در بازارهای مختلف با هزینه و ریسک کمتر و بازگشت سرمایۀ بالاتر در کانال‌های بازاریابی کمک می‌کند.

مطالب پیشنهادی ما:

نظرات بسته شده است.